مهراب صادقنیا معتقد است؛ از وقتی دامنه کار نهاد روحانیّت به سیاست، فرهنگ، اقتصاد، و علوم گسترش یافته است، اختلافات علمی آنان، چیزی بیش از اختلاف علمیاند و البته در فیضیه محصور نمیمانند.
ردنا (ادیان نیوز) – اختلافِ دیدگاه و تضارب آراء و اندیشههای روحانیانِ شیعه، در تاریخِ این نهاد، امری طبیعی بوده است. آنها حتّی در مسائل اساسی دین، همچون تحریف قرآن و یا سهوالنبی، با هم اختلاف داشتهاند و در نقد یکدیگر کتاب و رساله نوشتهاند؛ امّا در هیچ مقطعِ تاریخیای اختلاف در نهاد روحانیّت به اندازهی اکنون گزنده، آزاردهنده، و همراه با خودزنی نبوده است. بیگمان باید چیزی این وسط تغییر کرده باشد که اختلافات معمولِ حوزویان، این همه بازتابهای سیاسی اجتماعی پیدا کرده است. باید دلیلی وجود داشته باشد که حوزویان مثل سابق احترام همدیگر را حفظ نمیکنند، اختلافات علمی را مقولههای غیرعلمی پیوند میزنند، و به هر بهانهای ردای علم و مرجعیّت را از تن یکدیگر خارج میکنند و تلاش دارند تا تنشهای خود را به خیابان بکشانند.
باید اتفاقی افتاده باشد که اختلافات علمی اندیشمندان حوزوی که تا پیش از این پسندیده، قابل تحمل، رحمت، و موجب رشد و بالندگی خوانده میشد، اکنون دسیسهی استکبار و نشانهی بیبصیرتی و “شیّادی” دانسته میشود. باید چیزی عوض شده باشد که کمترین اختلاف فقهی، کلامی، و تفسیری حوزویان میشود تیتر نخستِ بیبیسی و ایراناینترنشنال.
کسانی که مثل من چندین دهه است در حوزه هستند و با بگومگوهای علمی و قیل و قالهای فقهی و اصولی آشنایی دارند، میدانند که بسیاری از اختلافات بهظاهر علمیِ اکنون روحانیان، ماهیّتی فراعلمی دارد. گویا در این سالها چیز یا چیزهایی مهمتر از علم پیدا شدهاند که اختلافات عالمان حوزوی را معنادارتر کرده است. از وقتی دامنهی کار نهاد روحانیّت به سیاست، فرهنگ، اقتصاد، و علوم گسترش یافته است، اختلافات علمی آنان، چیزی بیش از اختلاف علمیاند و البته در فیضیه محصور نمیمانند.
یادداشتی از مهراب صادقنیا