چهارمین شماره از هفدهمین دوره فصلنامه فلسفه دین به صاحب امتیازی پردیس فارابی دانشگاه تهران به زیور طبع آراسته شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، در این شماره از فصلنامه فلسفه دین، مقالاتی با عناوین «شبهۀ خدا بهمثابۀ فرافکنی (بررسی و نقد الحاد انسانشناختی فویرباخ)»، «عوامل انگیزش اخلاقی در الهیات عرفانی ابنعربی»، «تبیین و بررسی پاسخ ابنسینا به شبهۀ تعارض لزوم رضایت به قضای الهی در شرور اخلاقی»، «نگاهی به کوشش آلوین پلانتینگا برای پاسخ به ایراد فروید دربارۀ منشأ باور به خدا»، «از عقل مسیحی قرون وسطی تا عقل انسانی رنسانس (پژوهشی در نسبت میان ایمان و خرد در اندیشۀ غربی با ابتنای بر آرای سنت آگوستین)»، «تحلیل رابطۀ صفت حیات با سایر صفات الهی از منظر فخر رازی» و «مسئلۀ علم الهی و اختیار بشر: نقد و بررسی راهحلهای کلاسیک با تمرکز بر دیدگاه زاگزبسکی» منتشر شده است.
عوامل انگیزش اخلاقی در الهیات عرفانی ابنعربی
در چکیده مقاله «عوامل انگیزش اخلاقی در الهیات عرفانی ابنعربی» آمده است: مسئلۀ خاص این تأمل، شناسایی عوامل انگیزش اخلاقی در نگاه ابنعربی و ترسیم مسیری است که فاعل اخلاقی با پیمودن آن به حیات مطلوب دینی و اخلاقی دست خواهد یافت. رجوع به آثار ابنعربی با روش توصیفی و تحلیلی، این امکان را فراهم میکند که گامهای انگیزش اخلاقی را چنین تقریر کنیم: رحمت عام الهی در گسترش وجود، به انسان شرف وجود بخشیده و رحمت خاصۀ حقتعالی انسان را در مقام جمعیت (بالقوه) اسماء مستقر کرده است. معرفتی که عطیۀ حق و منتهی به شناخت عالم اعیان ثابته باشد، انسان را به حقیقت وجودی خود ملتفت میکند. رحمت الهی و معرفت انسان به این رحمت، برانگیزانندۀ محبت، زمینهساز همت و بستر پرورش خُلق مطلوب بشر است. در نهایت، مقام ولایت و شناخت اولیای الهی وجه دیگری از رحمت حق، مستدرکی برای نارسایی معرفت و جبرانی برای قصور همت است؛ که عامل اخیر انتقال از انگیزش اخلاقی به عمل اخلاقی را تسریع میکند.
تحلیل رابطۀ صفت حیات با سایر صفات الهی از منظر فخر رازی
نویسنده مقاله «تحلیل رابطۀ صفت حیات با سایر صفات الهی از منظر فخر رازی» در طلیعه نوشتار خود آورده است: پژوهش حاضر بهدنبال پاسخگویی به این سؤال اساسی که «رابطۀ صفت حیات خدای متعال با سایر صفات الهی از منظر فخر رازی چگونه است؟» شکل گرفت، ابتدا دغدغۀ فخر در معرفت صفات بررسی شد؛ دغدغۀ او رسیدن به معرفتی کامل یا دستکم معرفتی است که رافع تکلیف عقلی انسان در مقام معرفت خالق باشد؛ سپس رابطۀ علم و قدرت با حیات را بررسی کردیم و این نتیجه حاصل شد که علم و قدرت، از لوازم حیات هستند و حیات برای آنها نقش علیت دارد؛ سپس رابطۀ اراده با حیات کندوکاو شد؛ فخر این صفت را در مرتبۀ متأخر از علم دانست، سپس به سمیع و بصیر پرداخته شد که فخر آن دو را مساوق علم یا از لوازم علم معرفی کرد. صفت متکلم نیز بررسی شد و اندیشۀ فخر اینگونه بهدست آمد که کلام یا آشکارکنندۀ علم است یا آشکارکنندۀ قدرت و از این طرق به ذات منتسب میشود و در نهایت بقای حقتعالی مساوق حیات معرفی شد. نتیجه اینکه از منظر فخر، صفت حیات خدای متعال صفت محوری نسبت به سایر صفات بوده و تا حیات الهی نباشد، صفات دیگر به عرصۀ وجود نخواهد آمد.
پاسخ ابنسینا به شبهۀ تعارض رضایت به قضای الهی در شرور اخلاقی
نویسنده در مقدمه این مقاله میآورد: یکی از چالشهای فراروی اعتقاد به عمومیت قضای الهی، شبهۀ تعارض لزوم رضایت به قضای الهی و لزوم عدم رضایت به شرور اخلاقی است. ابنسینا پاسخی در دو بخش به این شبهه ارائه کرد. در بخش نخست با تفکیک حیثیت ارتباط شرور اخلاقی با فاعل و قابل، آنها را از حیث ارتباط با قابل، شر دانسته است. در بخش دوم نیز با تفکیک امور بالذات و بالعرض، شرور را بهصورت بالعرض مشمول قضای الهی معرفی کرد. این پاسخ تنها در صورتی شبهه را برطرف میکند که شرور، وجود حقیقی نداشته باشند؛ بلکه اطلاق موجود به آنها را مجازی (اعتباری) بدانیم. در اینصورت رضایت به آنچه وجود حقیقی ندارد، ضرورت نخواهد داشت و شبهه برطرف خواهد شد. در سخنان ابنسینا شواهدی وجود دارد که بر اساس آنها میتوان وی را قائل به مجازی (اعتباری) بودن شرور دانست. پژوهش حاضر نشان میدهد که این شواهد، بر ارادۀ معنای یادشده از سوی ابنسینا دلالت دارند. البته در صورت عدم پذیرش این دلالت، پاسخ درخوری به این شبهه، در فلسفۀ ابنسینا داده نشده است.
شبهۀ خدا بهمثابۀ فرافکنی
از شبهات مطرح در حوزۀ خداشناسی معاصر، شبهۀ خدا بهمثابۀ فرافکنی است. بر پایۀ این شبهه، خدا همان آروزها و خواستهای برآوردهنشدۀ انسان بوده که طی فرایندی موسوم به فرافکنی به بیرون افکنده شده است و سپس به خدا تبدیل میشود. در این نوشتار به شیوۀ تحلیلی – توصیفی تلاش خواهد شد که این شبهه با تکیه بر آثار خود فویرباخ و شارحان او تقریر شود و سپس با عنایت بیشتر به آرا و نظریات فیلسوفان و الهیدانان مسلمان مورد نقادی قرار گیرد. بر پایۀ این نوشتار، اموری مانند تفاوت بین فرافکنی فویرباخ و فرافکنی روانشناسان، عدم اثبات نظریه، انسانگرایی افراطی، الحاد انسانشناختی و عدم کارایی توجیهات کارکردگرایانه، برخی از اشکالهایی هستند که بر این دیدگاه وارد است.
منبع: ایکنا