عرفان شیعی چگونه از دل تصوف بیرون آمد؟/ برای تشخیص عرفان از تصوف باید قائل به تفصیل بود
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی:
برای تشخیص اینکه عرفان همان تصوف است یا نه، باید قائل به تفصیل باشیم و با بررسی سیر تاریخی فضاوت معقول و منصفانه ای داشته باشیم.
به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، محمد سوری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در دهمین نشست دوره تخصصی عرفان و معنویت که به صورت مجازی برگزار میشود، در تبیین موضوع «عرفان یا تصوف» با اشاره به اینکه تفاوت عقیده بسیاری، بین بزرگان این حوزه وجود دارد، عنوان کرد: در حالیکه یک روحانی برجسته می گوید «بین صوفی و عارف فرق بگذارید؛ اینها دو چیز است. الان در حوزه جریاناتی راه افتاده که هر عارفی را صوفی می گویند و هر صوفی را عارف میگویند؛ در حالی که این، خلط مبحث است. اینها دو گروهاند و کاملا از هم جدا هستند.» یک دانشمندان معروف ایرانی معتقد است «تصوف و عرفان یک چیز است هر کس جز این بگوید شیادی بیش نیست»
وی افزود: تصوف یک جریان فکری – معنوی است که از قرن سوم هجری (نهم میلادی) در جهان اسلام شکل گرفت و به تدریج بالنده شد، در جهان اسلام همه به آن گرایش دارند، خود را عضو یک طریقت می دانند و به عرفا، متون عرفانی و صوفیانه تعلق خاطر دارند.
ابهام در الفاظ لغوی تصوف
سوری با بیان اینکه در لفظ تصوف ابهاماتی وجود دارد، اظهار کرد: الفاظ تصوف، صوفی، صوفیه اولین بار در شهد بغداد بهکار رفت؛ در آن زمان بغداد مرکز خلافت عباسی و جهان اسلام بود و از اقصی نقاط جهان اسلام برای علم آموزی به بغداد می رفتند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ادامه داد: همزمان با شکل گیری صوفیه در بغداد، در شهرهای دیگر جهان اسلام نیز گرایش عرفانی و معنوی وجود داشت اما خود را صوفی نمی دانستد و اصطلاحات دیگری استفاده می کردند؛ شام (سوریه بزرگ امروز) به گرایش عرفانی «فقر» و به افراد عرفانی «فقرا» می گفتند، در خراسان که مرکزش نیشابور بود از «ملامتیه» و «ملامتی» و در ماورالنهر از لفظ «حکیم» استفاده می شد و افراد هم متوجه بودند هریک از این اصطلاحخات مخصوص کدام منظقه است.
وی افزود: با اتفاقاتی که برای حلاج* از بزرگان صفوی بغداد پیش آمد، مردم نسبت به صوفیان که متقی و مومن بنظر می رسیدند، دچار تردید شدند و صوفیه و متشرعه زیر سوال رفت و شرایط سخت بغداد سبب مهاجرت عده زیادی از صوفیان شد؛ بغدادی های صوفی به شهرهای دیگر رفتند و عده ای از صوفیان هم که بغدادی نبودند به شهرهای خود برگشتند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: صوفیان تازه وارد در شهرهای دیگر که با جو ضدصوفی مواجه و به بی دینی متهم شده بودند، برای رفع اتهام و در دفاع از خود اقدام به نوشتن کتاب کردند.
دو اقدام موفق صوفیان برای رفع اتهام بیدینی؛ تعمیم اصطلاح تصوف و یکسان دانستن عقاید با مسلمانان
سوری با بیان اینکه آنها در تعمیم اصطلاح تصوف به همه کسانی که در اسلام گرایش عرفانی داشتند و اثبات اینکه با همه مسلمانان هم عقیده هستیم و با آنها فرقی نداریم، موفق عمل کردند، افزود: آنها عده زیادی از اهل معنویت بغداد که آن زمان صوفی نبودند جزو صوفیان مطرح ساختند در حالی که تا پیش از آن تصریح می کردند از ما نیستند در یکی از کتب نوشته شده عرفای غیرصوفی جهان اسلام و حتی اهل بیت از امام علی (ع) تا امام صادق(ع) به عنوان رجال صوفی معرفی شدند.
وی عنوان کرد: اواسط قرن هفتم با سقوط سلطنت عباسی و از بین رفتن تفکر خلافت و اطاعت از خلیفه، آزادی بیان بیشتری در ایران به چود آمد و توانستند حرفشان را بزنند در نتیجه به تدریج صوفیه به تفکر شیعی دوازده امامی نزدیک شد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی متذکر شد: نگاه آنها به ائمه اطهار(ع) با نگاه اهل سنت متفاوت بود در حالی که برخی از اهل تسنن حضرت علی(ع) را لعن می کردند، صوفیه (به جز طریقت نقشبندیه) حضرت علی(ع) را به عنوان رأس عرفان پذیرفته بود و به این موضوع هم افتخار می کرد. به تدریج چندتن دیگر از اهل بیت(ع) تا امام هشتم را پذیرفتند و گفتند که اقطاب صوفی هستند اما مدتها طول کشید تا صوفیه امامان را به عنوان اقطاب پذیرفتند البته در خصوص مهدی موعود با اهل سنت که معتقد است حضرت مهدی هنوز به دنیا نیامده است، اختلاف نظر دارند و به شیعیان نزدیک شدند که حضرت مهدی(عج) فرزند امام حسن عسکری(ع)، مهدی موعود است.
سیر شیعه شدن صوفیان
سوری با بیان اینکه صوفیه تفکرشان چیزی بین اهل سنت و تشیع بود یعنی در فقه و کلام سنی و در عرفان و طریقت دوازده امامی بودند، خاطرنشان کرد: صوفیه ۱۲ امامی تا امروز به حیات خویش ادامه داد و در پهنه گسترده ای از جهان اسلام در مناطقی چون اندونزی، شبه قاره هند، افغانستان آسیای میانه تا ترکیه، آلبانی، در جهان عرب کم و بیش، به خصوص در مصر و آفریقای شمالی و پراکنده می باشند، آمار دقیقی نداریم اما بعید نیست میلیون ها نفر باشند.
وی در ادامه سخنان خود، عنوان کرد: صوفیان معتقدند پیامبر اکرم(ص) دو جانشین باطنی و ظاهری داشتند؛ جانشینان ظاهری خلفا بودند که وظفه اداره امور داشتند اما شأن معنوی ندارند و جانشین باطنی را واسطه بین خدا و خلق می دانستند و تصریح می کردند حضرت علی(ع) جانشین باطنی پیامبر(ص) است و ادامه پیدا کرد و تا دوازده امام پیش آمدند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: در قرن هشتم و نهم پدیده صوفیه دوازده امامی روز به روز به تفکر شیعی نزدیک و عده ای رسما شیعه شدند. نعمتاللهیه از طریقت سنی نیز به شیعه گروییدند و صفویه (پیروان شیخ صفی الدین اردبیلی) چون به قدرت رسیدند، مهم ترین طرقیت به شمار می رود اما پس از به قدرت رسیدن از آنجایی که عالم شناخته شده نداشتند، مجبور شدند به سوی علمای شیعه که عمدتا هم از خارج ایران بودند دست یاری دراز کنند، علمای عراق چندان استقبال نکردند اما از جبل عامل (لبنان امروزی) چندین مرتبه هجرت کردند و در ایران قدرت معنوی و گاها قدرت سیاسی را به دست گرفتند آنها که دیدند اینجا همه صوفی هستند و چیزی از شیعه نمی بینند با قدرتی که با شاه اسماعیل به آنها داده بود، دست به اصلاحات زدند و معارف شیعه آمیخته نشده با تصوف را در ایران گسترش دادند.
عرفان شیعی چگونه از دل تصوف بیرون آمد؟
وی با اشاره اینکه در نتیجه این اصلاحات ستیز و اختلاف به وجود آمد، مطرح کرد: علمایی که از جبل عامل آمده بودند، با تصوف آشنایی نداشتند و تشیع سنتی را می شناختند، از طرفی حاکم صفویه خود مرشد طریقت بود و در طرف دیگر علمای ایرانی صوفی مشرب بودند که می خواستند هم تصوف نگه دارند و هم شیعه را با داشته باشند این اختلاف مدتها به طول انجامید تا اینکه علمای شیعی تصمیم گرفتند در رد صوفیه کتاب بنویسند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی متذکر شد: تا قبل از دوره صفویه «ردیه در صوفیه» نداریم که توسط علمای شیعه نگاشته شده باشد.
سوری با اشاره اینکه با هجمه هایی که به تصوف شد، کلمه تصوف که تا آن زمان بسیار مورد عنایت بود کم کم در ایران بار منفی گرفت به طوری که کسی جرأت نمی کرد بگوید من صوفی هستم، خاطرنشان کرد: تصوف در دوره صفویه خیلی تضعیف شد از این رو علمای ایرانی صوفیمشرب تدبیری اندیشدند؛ به ظاهر تصوف را انکار کردند در حالی که تمام قوای وجودی شان از تصوف بود گفتند چیزی که ما می گوییم عرفان است و از اهل بیت(ع) گرفتیم و برای اینکه تصوف را از حذف کامل نجات دهند پالایشی در تصوف ایجاد و مولفه های ظاهری را حذف کردند اما گوهر اصلی که سیرو سلوک بود را نگه داشتند.
وی حذف اسم تصوف، نفی طریقت، حذف سلسله مراتب که صوفیه خیلی به آن افتخار می کرد، حذف رابطه مرید و مراد که مرید سرسپرده کامل مراد بود، حذف برخی اعمال چون سماع از جمله این اقدامات برشمرد و افزود: با این تغییرات نامش را عرفان شیعی گذاشتند، بین صوفی و عارف جدایی اتفاق افتاد این تفکیک از جهاتی موفق بود و علمای صوفی نسبتأ خود را حفظ کردند
سوری با اشاره به اینکه علمای شیعیمسلک نیر در شکلگیری این پدیده نقش داشتند، ادامه داد: تا پیش از انقلاب عرفان شیعی جریانی حاشیه ای بین حوزه علمیه و عرفای شیعی بود البته علمای رسمی شیعه حواسشان جمع بود که با این ظاهرسازی ها نمی توان آن ها را شیعه دانست و همچنان کم و بیش صوفیه هستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی یادآور شد: در کنار عرفان شیعی، طریقت های رسمی صوفیه چون نعمت اللهی، نوربخشیه، ذهبیه نیز در ایران حضور داشتند و از دوره قاجار تاکنون بیشترین رشد را کرده اند البته با اینکه رسما صوفیه و عضو طریقت هستند، آزادی هایی چندانی در ایران ندارند بهرحال باید بعضی اقتضائات را رعایت کنند.
سوری در پایان اظهار کرد: بررسی آثار باقی مانده نشان می دهد این جریان همان تصوف است اگر تک بک گزاره ها و دعاوی آثار علامه طباطایی و امام راحل را ریشه یابی کنیم می بینیم همه به مکتب صوفی و ابن عربی بر می گردد، بنابراین برای تشخیص اینکه عرفان همان تصوف است یا نه، باید قائل به تفصیل باشیم و با بررسی سیر تاریخی می توانیم فضاوت معقول و منصفانه ای داشته باشیم.
پی نوشت: *حسین بن منصور حلاج (کنیه: ابوالمغیث) صوفی، شاعر و عارف ایرانی قرن سوم هجری بود. او در ۲۴۴ هجری به دنیا آمد. به خاطر عقایدش عدهای از علمای اسلامی آموزههایش را مصداق کفرگویی دانسته، او را به اتهام صوفی بودن تکفیر کردند و حکم به ارتدادش دادند جمله معروف «انا الحق» (من حقیقت هستم) که در ادبیات فارسی بارها تکرار شدهاست، از حلاج است. برخی این مسئله را نشانهای از ادعای خدایی کردن حلاج میدانند؛ حال آنکه عدهای دیگر بر این باورند خدا از طریق حلاج سخن گفتهاست.
یادآور می شود، دوره تخصصی «عرفان و معنویت» از سوی موسسه بین المللی حکمت، ویژه ماه مبارک رمضان هرشب ساعت ۹:۳۰ به صورت آنلاین برگزار می شود.
خبرنگار: ملیحه ترزفان