بر اساس آخرین آمارهائی که توسط دولت آفریقای جنوبی اعلام شده است تقریبا ۸۰ در صد مردم این کشور پیرو آئین مسیحیت می باشند و سایر گروههای دینی در کشور عبارتند از: هندوان، مسلمانان یهودیان وبودیست ها.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، برای تبیین و تشریح مسیحیت در آفریقای جنوبی بهترین راه، شناخت مسیحیت از راه سیر تاریخی حضور و نفوذ آنها در کشور است که در این مسیر هم نحوه ورود و هم پراکندگی آنها و هم نوع فعالیت آنها برای ما روشن می گردد.
تعداد زیاد کلیساهای مسیحی در آفریقای جنوبی ما را از ذکر جزئیات هر کدام از آن کلیساها و شرح فعالیتهای آنها معاف می دارد چون در غیر اینصورت کتابها باید نوشته شود و لذا در این نوشتار به تشریح کلیساهای مهم و گروههای مادر پرداخته ایم و کلیساهای غیر فعال و یا غیر مهم را در بطن شاخه های مادر ذکر کرده ایم.
بنابر این در این نوشتار سعی بر این است که موضوعات مطروحه همچون پراکندگی جمعیت مسیحی واهمیت کلیساها و غیره در هنگام تشریح کلیساهای خاص مورد توجه و تبیین قرار بگیرد و این امر درک بهتری از موضوع برای ما خواهد داد.
در این نوشتار سعی شده است که هم از تحقیقات کتابخانه ای و هم از تحقیقات میدانی از جمله مصاحبه با برخی از اسقفها استفاده کنیم تا دقت و جامعیت تحقیق را بیشتر کنیم.بنابر این حضور گسترده مسیحیت در آفریقای جنوبی و تعداد بسیار بالای کلیساها در این کشور تحقیقات مفصلی را می طلبد و ما به نیت اختصار، از ذکر پاره ای ار مباحث پرهیز کرده ایم که انشاءالله این امر مخل رسائی کلام و بیان مفاهیم مد نظر نبوده باشد.
ناگفته نماند که اطلاعات بسیاری از این کلیساها و شاخه های جدا شده از کلیساهای مادر در هیچکدام از کتب مسیحی یافت نمی شود و بهترین منبع برای اخذ اطلاعات از آنها، حضور در کلیساها، مصاحبه با رهبران دینی و وب سایتهای خود آن کلیساها است که در این تحقیق از آنها به حد کافی استفاده شده است و آدرس وب سایتهای مورد استفاده نیز در این تحقیق اعلام شده است که برای تحقیقات بیشتر می توان بدانها مراجعه کرد.
گروههای دینی در آفریقای جنوبی
بر اساس آخرین آمارهائی که توسط دولت آفریقای جنوبی اعلام شده است تقریبا ۸۰ در صد مردم این کشور پیرو آئین مسیحیت می باشند وسایر گروههای دینی در کشور عبارتند از : هندوان، مسلمانان یهودیان وبودیستها.اقلیتی از مردم آفریقای جنوبی تابع وپیرو هیچکدام از ادیان بزرگ نیستند ولی خود را به عنوان سنت گرا معرفی می کنند که به هیچکدام از ادیان وابستگی ندارند. قانون اساسی آفریقای جنوبی هم آزادی عبادت ومسائل دینی را تضمین نموده است وسیاست دولت عدم مداخله در امور دینی است[۱].
بر اساس گزارشهای رسمی دولت که در برخی از نشریات رسمی بالاخص در کتاب سال آفریقای جنوبی (سال ۲۰۰۶ – ۲۰۰۷ ) منعکس شده است آمارهائی ارائه گردیده است که تقریبا نزدیک به واقعیت بوده و خود جوامع دینی هم آنرا تائید می کنند.بر همین اساس گفته می شود که اکثر هندیانی که به آفریقای جنوبی آمدند هندو بودند. آنها در تلاش بودند که دین خود را نگه دارند وهنوز دو سوم هندیان آفریقای جنوبی را هندوان تشکیل می دهند. بقیه آنها را مسلمانان وتعداد کمی را مسیحیان تشکیل می دهند.
جامعه مسلمانان آفریقای جنوبی در عین کوچک بودن ولی پویا ودر حال رشد است. مالائیهای کیپ، که بقایای بردگان اندونزیائی تبار و مالزی تبار هستند عمده اینها را تشکیل می دهند وبقیه آنها یعنی ۲۰ در صد بقیه را بقایا ونوادگان هندیان تشکیل می دهند.
– جمعیت یهودیها کمتر از یکصدهزار نفر است واکثریت آنها را یهودیان ارتدکس تشکیل می دهند.
– جمعیت بودائیها نیز در آفریقای جنوبی که بسیار اندک هستند عمدتا در پرتوریا وژوهانسبورگ هستند ومعبد بزرگ نان هوا را در ۴۰ کیلومتری پرتوریا بنا نهاده اند که بزرگترین معبد آنها در آفریقا است.
– جمعیت زرتشتی نیز در سالهای اخیر بسیار محدود وکم شده است
در عین حال یک گروه کوچکی از بهائیها نیز در کشور در حال رشد است با توجه به ارتباط نزدیک آنها با دولت آفریقای جنوبی چه در زمان آپارتاید و چه در زمان بعد از آپارتاید , آنها را به عنوان یکی از ادیان فعال در جنوب آفریقا محسوب می کنند که در سازمان ادیان آفریقای جنوبی نیز دارای نماینده هستند.این امر اگر چه چندین بار مورد اعتراض واقع شده است ولی متاسفانه رابطه نزدیک آنها با دولت، سران مسیحیت و یهود در این کشور مانع از آن شده است تا جعلی بودن هویت بهائیها به عنوان یک دین به ثمر برسد و در سالهای اخیر نیز شاهد فعالیتهای دینی آنها در آفریقای جنوبی هستیم که علی رغم تعداد اندک آنها در این کشور در تلاشند تا معابد خود را در شهرهای مختلف دائر بکنند.
کمیسیون تقویت وحمایت از حقوق فرهنگی و دینی و زبانی جوامع بومی آفریقای جنوبی[۳]
قانون مربوط به کمیسیون حمایت از حقوق فرهنگی و دینی و زبانی جوامع بومی کشور در سال ۲۰۰۲ میلادی به تصویب پارلمان آفریقای جنوبی رسید[۴]. هیجده عضو این کمیسیون در تلاشند تا در مرحله انتقالی آفریقای جنوبی که بعد از آپارتاید اتفاق می افتد حقوق دینی وفرهنگی جوامع بومی محفوظ بماند ودر این مسیر صلح ودوستی وتحمل پذیری دینی ونیز اتحاد ملی در بین اقوام ونژادها ی گوناگون در کشور پا برجا بماند.برای رسیدن به این هدف کمیسیون مزبور:
– رابط وکانال ارتباطی بین دولت وجوانع محلی محسوب می شود
– عملکرد دولت وجوامع دینی را مانیتور ونظارت می کند
– در درگیری های قومی مداخله نموده ومصالحه را ایجاد می کند وهمزیستی مسالمت آمیز را تشویق می نماید
– زمینه سازی برای توسعه برنامه هائی که منجر به تفاهم بیشتر، احترام متقابل وتوسعه زبانی می شود را ایجاد می نماید
– لابی کردن با دولت ومجلس برای تصویب قوانین ومقررات برای رسیدن به برنامه های فوق را بر عهده دارد.
این کمیسیون در طول سال چندین بار تشکیل جلسه می دهد و مسائلی را که مربوط به وظائف فوق باشد را مورد بررسی قرار می دهد و در صورت لزوم توصیه های لازم را ارائه می دهد.با توجه به تعدد ادیان، مذاهب و نژادها در آفریقای جنوبی و مرحله انتقالی دولت از سیستم آپارتایدی به سیستم دموکراسی و وجود فرهنگهای مختلف در کشور که تفاسیر متعدد و مختلفی را از مسائل اجتماعی ارائه می دهند این کمیسیون نقش بسیار مهمی را ارائه می دهد و در تقریب آراء سران مذهبی کشور در برخی مسائل اجتماعی، فرهنگی و دینی را منجر می شود که در نهایت به آرامش در جامعه منجر می گردد.
البته در نحوه عضویت در این کمیسیون و تعداد نماینده های ادیان مختلف در این کمیسیون اختلاف نظرهائی وجود دارد که ممکن است با تصویب اکثریت اعضاء نمایندگانی از ادیان و یا مذاهب دیگر نیز وارد این کمیسیون بشوند.به عنوان مثال از مسلمانان آفریقای جنوبی دو نفر در این کمیسیون عضویت دارند که متاسفانه تشیع در آن جایگاهی ندارد و با توجه به تعداد کم شیعیان در آفریقای جنوبی نتوانسته اند نماینده ای را در این کمیسیون داشته باشند و نمایندگان مسلمانان نیز از حقوق آنها دفاع نمی کنند و لذا در طی سه سال گذشته مشورت و مذاکراتی با برخی از اسقفهای مسیحی عضو شورا و نیز رئیس شورای عالی قضائی مسلمانان و نیز وزارت امور خارجه آفریقای جنوبی صورت گرفته است تا یک نفر نیز به نمایندگی از شیعیان آفریقای جنوبی در این کمیسیون شرکت نماید که البته موانع زیادی از طیفهای مختلف برای این کار وجود دارد ولی پیگیریهای لازم صورت می گیرد.
امروزه مسیحیت در آفریقای جنوبی با دارا بودن اکثریت، ۸۰ درصد جمعیت این کشور را شامل می شود ولی همه آنها از یک مشرب و مذهب نیستند و تاریخ میسیونری در کنار نقشه های جهان غرب در هنگام وارد نمودن این دین به خطه جنوب آفریقا و نیز فرهنگ سنتی و هویت بومی آفریقا از مسیحیت یک ملغمه ای درست کرده است که خلوص و ذات این دین الهی را تحت الشعاع قرار داده است.امروز در جنوب آفریقا هیچ فرقه و شاخه ای از مسیحیت نمی تواند ادعا کند که مذهب آنها در این خطه از جهان همان دین خالص مسیحیت است که حضرت عیسی (ع) آنرا بر انسانها آورد چرا که تحولات تاریخ آفریقا آنرا چنان تحت فشار قرار داده است که بیش از صدها فرقه و کلیسا از آن منشعب شده اند و هر کدام از آنها برای خود دارای منشور دینی بوده و آرمانهای دینی خود را پیگیری می کنند.
شاخه های مسیحیت گاهی در آفریقا برای اثبات حقانیت خود ناچار به پذیرفتن برخی از واقعیات بومی می شوند که در تضاد آشکار با آئین مسیحیت است و گاهی نیز برای جذب افراد بومی سعی می کنند تا این دین الهی را بر اساس آئین و اعتقادات سنتی آفریقائیان تفسیر نمایند و در نتیجه آن، موجودی متولد می شود که نه به مسیحیت می خورد و نه به ادیان سنتی و همین عوامل موجب شده است که تعداد کلیساهای مسیحی در آفریقا بر اساس اختلافات عقیدتی با همدیگر به صدها نوع برسد که گاهی تشخیص آنها بسیار سخت بوده و حتی محققین را نیز دچار سردرگمی می کند ولی واقعیت این است که هدف اولیه و مهم وارد کنندگان مسیحیت به جنوب آفریقا فعالیتهای تبشیری و میسیونری در کنار وارد نمودن فرهنگ غربی خود بوده است که در لابلای این تحقیق به این واقعیت تاریخی و دینی خواهیم رسید.
طبقه بندی کلیساهای مسیحیت
امروزه مسیحیت از پنج گروه عمده تشکیل شده که عبارتند از : رومن کاتولیک، ارتدوکس شرقی ( ایسترن )، ارتدوکس اورنیتال، انگلیکان وپروتستان. هر کدام از این پنج گروه به زیر مجموعه های متعددی تقسیم می شوند. ولی از آنجا که زیر مجموعه های پروتستان از یک رهبری خاصی برخوردار نیستند از شفافیت ونمود ظاهری بیشتری نسبت به سایر مذاهب برخوردارند. در بین اینها برخی از مذاهب، زیر مجموعه های دیگر شاخه ها را به عنوان مسیحیت می پذیرند ولی برخی دیگر، شاخه های دیگر را حتی در زمره مسیحیت بحساب نمی آورند. به هر حال امروزه بزرگترین گروه مسیحیت متعلق به ارتدوکس شرقی، کاتولیسم رم وپروتستان است.
مقایسه بین زیر مجموعه کلیساها همواره کار راحتی نیست چرا که در برخی کلیساها جماعت کلیسا یا اعضای آنها جزئی از یک سازمان کلیسائی بزرگتری است در حالیکه در گروههای دیگر هر جماعتی برای خودش خودکفا وخودمختار بوده ویک سازمان مستقل محسوب می شود بنابراین مطالعه این گروهها که وابسته به یک رهبریت مرکزی نمی باشند کار دشواری است.
در مقایسه آماری بین کلیساها نیز این مشکل به وضوح دیده می شود چرا که برخی از گروهها عضویت در کلیسا را مختص مومنین بزرگسال وکودکان غسل تعمید داده شده می دانند ودر برخی دیگر فقط بزرگسالانی که غسل تعمید داده شده اند می توانند عضو کلیسا شوند ودر برخی دیگر مومنین بزرگسال که رسما به عضویت کلیسا در آمده باشند در آمار آنها منعکس می شود. در کنار همه آنها ممکن است انگیزه های سیاسی ویا دشمنی های محیطی نیز در بزرگ یا کوچک جلوه دادن برخی از کلیساها موثر افتد[۵].
امروزه کاتولیسم وپروتستان بزرگترین شاخه های مسیحیت در جهان غرب محسوب می شود (البته اگر آنگلولانیسم را جزئی از پروتستان بدانیم). کاتولیک ها از اینکه خود را شاخه یا مذهب بنامند اکراه دارند بلکه خود را همواره کلیسا می نامند. باپتیستها، متدیستها وکلیساهای لوتران نیز به عنوان مذاهب یا شاخه های پروتستان محسوب می شوند.
در جهان شرق اکثریت مسیحیان جزء کلیسای ارتدوکس شرقی[۶] هستند که گاهی نیز آن را ارتدوکس یونانی [۷] می نامند وعلت این نامگذاری این است که از زمان عیسی مسیح وامپراطوری بیزانس زبان یونانی زبان مشترک بوده است.این کلیسا معتقد است که اصلی ترین وتحریف نشده ترین کلیسا از زمان حضرت عیسی مربوط به آنان است. آنها علیرغم اینکه در گروهها وجماعتهای مختلف ومستقلی پراکنده شده اند ولی همواره خود را از نظر دینی یک پیکره واحد می دانند. آنها هیچ کشیشی را رهبر جهانی کلیساهای خود نمی دانند بلکه هر کشیش رهبر جماعت وکلیسای خود است. در حال حاضر بزرگ خاندان کلیسای ارتدکس بنام پاتریارک کنستانتینوپل[۸] به عنوان پاتریارک جهانی شناخته شد وعنوان ” اولین از بین برابرها[۹] ” را با خود دارد بدین معنی که اگر یک شورای جهانی تشکیل شود وی رئیس آن شورا خواهد بود ولی از نظر قدرت هیچ برتری نسبت به سایر کشیشها ندارد. در حال حاضر بزرگترین شورا با بیشترین عضو در این گروه متعلق به کلیسای ارتدوکس روسیه[۱۰] است.
کلیسای ارتدکس اورینتال خود را با مشخصات فوق وبا ۶ گروه خود مختار و ۲ سازمان مستقل اداره می کند که عمده آنها در اتیوپی واریتره است هرچند که آنها نیز استقلال خود را در ۱۹۶۳و۱۹۹۴ کامل کردند. این شاخه با توجه به اینکه در غرب ناشناخته است معمولا آنرا با کلیسای آشوری یکی می دانند غافل از اینکه کلیساهای آشوری استقلال فرهنگی ودینی خود را از سایر کلیساهای مسیحی از تاریخ ۴۳۱ نگهداشته اند. در کلیسای آشوری سلسله مراتب رعایت می شود البته نه مثل کاتولیکها و لذا هر کلیسا دارای یک پاتریورک[۱۱] است که در حال حاضر آقای ماردینخا[۱۲] نام دارد. سازمانهای مرکزی آنها ( به جای سوریه وایران ) در شیکاگو است. پیروان آنها در چین، خاورمیانه وکالیفرنیا نیز هستند.
برای شناخت مسیحیت در آفریقا بطور عموم و مسیحیت در جنوب آفریقا به طور اخص بایستی این واقعیت را بپذیریم که آفریقا مملو از ادیان بومی سنتی است که همین ادیان در تاثیر و تاثر کامل با ادیان الهی بالاخص مسیحیت بوده اند (چون اسلام در ورد به آفریقا و حتی بعد از ورود به آفریقا به خاطر جذب مردمان بیشتر آفریقائی هویت دینی واسلامی را تحت الشعاع قرار نداد و با این هدف اسلام را با فرهنگ و آداب غلط بومی مخلوط نکرد و تا حدود زیادی از تعرضات ادیان و سنن بومی در امان ماند و لذا اسلام در آفریقا تفاوت چندانی با اسلام در آسیا ندارد) ولی این حقیقت را در مسیحیت نمی بینیم و آنها برای تصرف دینی آفریقا و فتح این خطه از هر راه ممکن وارد شدند و لذا شناخت مسیحیت در آفریقا بطور واضح و آشکار کار بسیار دشواری است چرا که گاهی برخی از کلیساها بالاخص در بین کلیساهای بومی آفریقا اعمال و عباداتی را انجام می دهند که با مسیحیت اصیل فاصله زیادی دارد. البته این امر بیشتر در بین پروتستانها است که در جنوب آفریقا قدمت زیادتری دارد و اکثر انشعابات بعدی نیز از آن بوده است.
اما این امر در بین مسیحیت کاتولیک کمتر مشاهده می شود و با توجه به کنترل کلیساها و سلسله مراتب موجود در بین این کلیسا و نیز فرمانبرداری کلیساهای سراسر جهان از پاپ و نیز ایجاد یک نوع فاصله بین کلیساهای کاتولیک و بومیان جنوب آفریقا در زمان آپارتاید این کلیسا را تا حدودی از انشعابات زیاد و نیز انحرافات محلی مصون داشته است و در زمان حال نیز شناخت این کلیساها بهتر و راحتتر از شناخت سایر کلیساها و شاخه های مسیحیت در این خطه است.
بنابراین ما نیز در این نوشتار ابتدا از این کلیسا و شاخه مسیحیت شروع می کنیم و پس از توضیحات کامل در مورد آن، به سراغ پروتستان و شاخه ها و انشعابات بعدی آن خواهیم پرداخت.
نکته دیگری که در شناخت مسیحیت در جنوب آفریقا مهم است دانستن تاریخ و نحوه ورود و سیر تحولات مسیحیت در جنوب آفریقا است که در لابلای بحث تاریخی، واقعیات موجود در مورد این دین و مذاهب مختلف و نحوه شکل گیری آنها برای ما روشن می گردد.
پی نوشت:
[۱] South African Yearbook 2006 -2007 , p.
[۲] کتاب سال آفریقای جنوبی ۲۰۰۶ – ۲۰۰۷ صفحه ۵
[۳] Commission for promotion and protection of the rights of cultural , religious and linguistic communities
[۴] قانون شماره ۱۹ در سال ۲۰۰۲
[۵] http://en.wikipedia.org/wiki/christian-denomination
[۶] Eastern orthodox church
[۷] Greek orthodox church
[۸] Patriarch of constantinople
[۹] First among Equals
[۱۰] Russian orthodox church
[۱۱] Patriorch catolicos of Babylon
[۱۲] H.H Mardinkha IV
پدیدآورنده: رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پرتوریا