نشست «حقوق کارگزاران در حکومت نبوی (ص)» دیروز شنبه ۲۴ مهر با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر ذاکری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، برگزار شد. در ادامه سخنان وی را میخوانید:
ردنا (ادیان نیوز) – قبل از اینکه درباره حقوق کارگزاران صحبت کنم، لازم میدانم به تقسیمی از کارگزاران در حکومت پیامبر اسلام(ص) اشاره کنم. کارگزاران رسول گرامی اسلام را میتوان به ۹ گروه تقسیم کرد و منظور از کارگزاران کسانی هستند که از جانب رسول اکرم(ص) مأمور میشوند تا کاری را انجام دهند. یکی از این دستهها کسانی هستند که در منطقهای، نماینده حکومت اسلامی یا نبوی بودند و طبیعتاً در زمان پیامبر گرامی اسلام(ص)، این عده زیاد نبودند اما از افرادی همانند ابوموسی اشعری و امیرالمؤمنین(ع) به عنوان کارگزار در یمن یاد شده است.
کارگزاران در حکومت نبوی
گروه دوم فرماندهان هستند که به عنوان فرمانده یک سریه بودهاند یا در هنگام نبرد تعیین میشدند. گروه سوم افرادی بودند که پیامبر آنها را برای نظارت بر بازار منصوب میکرد. جمعی دیگر کارگزاران مالی و اقتصادی بودند؛ یعنی کسانیکه در مسائل مالی مأموریت داشتند که از جمله آنها عاملان زکات بودند. در قرآن کریم وقتی به مصارف زکات اشاره شده، یکی از مصارف آن برای کسانی است که زکات را گردآوری میکنند. گروه دیگر کارگزاران انتظامی بودند. گروه دیگر از مجموعه کارگزاران، کاتبان بودند. رسول گرامی اسلام دو گروه از کاتب داشتند که یکی کاتبان وحی بودند که محل بحث ما نیستند و گروه دیگری کاتبان قراردادها، پیمانها و نامههای رسمی آن حضرت بودند. گروه دیگر سفرا و نمایندگان اعزامی بودند؛ مخصوصاً در سالهای آخر دوران زندگانی رسول گرامی اسلام(ص)، جمعی را به عنوان نماینده به همراه نامه به دیگر سرزمینها فرستادند.
گروه بعدی، کارگزاران اطلاعاتی آن حضرت بودند که از سوی پیامبر مأمور میشدند تا اطلاعاتی را از دشمن کسب کنند. این نیروها مخصوصاً در زمان جنگ بسیار تأثیرگذار بودند و از جمله در غزوه بنیقریظه شخصی به نام حذیفه بن یمان که نیروی اطلاعاتی بود نقش ارزندهای در گردآوری اطلاعات از اهداف دشمن و پیروزی در جنگ داشت. گروه دیگر، حاجبان یا دفترداران هستند. در جمع این کارگزاران دو گروه بیشتر مطرحاند که یک دسته به عنوان عاملان و حاکمان یک منطقه همانند مکه مطرح هستند و دوم کارگزاران زکات و خراج و جزیهاند؛ یعنی افرادی که مأمور به گردآوری این اموال بودند.
وقتی میخواهیم از حقوق کارگزاران صحبت کنیم طبیعتاً حق آنها براساس اختیاراتی است که داشتهاند، بدین معنی که وقتی کسی به عنوان فرمانده اعزام میشود، زیردستان باید از وی اطاعت کنند و هر تصمیمی که میگیرد باید از آن اطاعت شود. لذا اطاعت از کارگزار و شنوایی از او، یکی از حقهای وی است و اگر دیگران به دستورات او گوش ندهند جامعه دچار هرج و مرج میشود یا اگر در جنگی سربازان از فرمانده خود اطاعت نکنند، ممکن است زمینههای شکست در جبهه جنگ فراهم شود. حق دیگری که کارگزاران دارند این است که جامعه باید خیرخواه آنها باشد، یعنی اگر طرحی به نظرشان رسید با وی در میان بگذارند؛ برای مثال سلمان فارسی در جنگ خندق به پیامبر اسلام(ص) پیشنهاد کردند در محدودهای که ممکن است دشمن از آنجا حمله کند خندق حفر شود. چنین کاری نشانه خیرخواهی است.
تفسیر خیرخواهی برای حاکمان
در روایات نیز نقل شده که اساس دین خیرخواهی است و پیامبر سه بار این را تکرار کرد. از پیامبر(ص) سؤال شد که این خیرخواهی برای چه کسی باید باشد؟ فرمودند که خیرخواهی برای خدا، کتاب خدا، رسول خدا، رهبران مؤمنین و عموم مردم مسلمان باشد. بنابراین اطاعت از دستورات برحق حاکمان یکی از حقوقی است که باید به آن توجه شود. لذا اطاعت از فرمانده محدوده خاصی دارد و نباید فرمانده مخالف دستورات اسلام اقدام کند و پیامبر(ص) هم به این موضوع اشاره کردهاند.
یکی دیگر از حقوق، حقوق مالی است. کارگزارانی که مسئولیتی پیدا میکردند حقی را از جنبه مالی داشتند؛ همانگونه که اشاره کردیم که قرآن نیز در زمینه زکات بر این موضوع تأکید کرده و فرموده است: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیْهَا وَالْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ ۖ فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ مصرف صدقات مختص این هشت طایفه است: فقیران و عاجزان و متصدیان اداره صدقات و کسانی که باید تألیف قلوب آنها کرد (یعنی برای متمایل کردن بیگانگان به دین اسلام) و آزادی بندگان و قرضداران و در راه خدا (یعنی در راه تبلیغ و رواج دین خدا) و به راه درماندگان. این مصارف هشتگانه فرض و حکم خداست، که خدا دانا و بر تمام مصالح خلق آگاه است»(توبه، ۶۰). البته کارگزاران مالی نیز افراد مختلفی بودند که از جمله آنها کسانی هستند که جزیه یا زکات را دریافت و نیز کسانی که آن را محاسبه کردند و کسانیکه آنها را نزد پیامبر(ص) آوردند.
الگوی مسئولان کنونی
طبق روایاتی که از نبی گرامی اسلام داریم، در یک مورد کارگزاری را اعزام کردند که گردآورنده زکات بود و هنگامیکه نزد رسول خدا آمد گفت که این اموال، زکاتی است که گردآوری کردهام و این هم هدایایی است که مردم با رضایت به خود بنده دادهاند، اما پیامبر(ص) از اینکه آن شخص هدیه را پذیرفته است بسیار ناراحت شدند و در زمان سخنرانی در مسجد فرمودند که وقتی کسی را به عنوان کارگزار در منطقهای به کار گرفتیم و مأموریتی به وی دادیم و حقوقی برای وی تعیین کردیم اگر بیشتر از حقوق خود چیز دیگری بگیرد حرام است، چراکه اگر در منزل خود نشسته بود کسی به وی هدیهای نمیداد. بنابراین این مال اضافی که به عنوان هدیه گرفته و غیرمنطقی است و باعث میشود که مقداری از مسیر حق انحراف پیدا کند.
در جنگها هم اعلام میشد که غنایم باید کاملاً جمع شود. لذا مقداری را به عنوان خمس غنایم برمیداشتند و بقیه را بین مجاهدان تقسیم میکردند، اما کسی حق نداشت اگر چیزی به دست آورد، برای خودش بردارد، چراکه گرچه در جنگ حضور داشت و تلاش زیادی هم کرد، اما این کار وی «غلول» یعنی خیانت در غنیمت محسوب میشود و هرچه از رهبر مسلمین پنهان و نیز بدون مجوز قانونی و شرعی برداشته شود حرام است. بنابراین کارگزاران حقوق مالی دارند اما این حقوق طبق ضوابط شرعی است و کسی نمیتواند به صرف فرمانده بودن، کاری را انجام دهد که خلاف شرعِ بیّن باشد.
لازم است کارگزاران و مسئولان ما تلاش کنند که طبق ضوابط و شرایطی که رسول گرامی اسلام تعیین کردند حکمرانی کنند و در امور مالی که پیامبر و بعد امیرالمؤمنین(ع) دقت زیادی در آن داشتند آنان نیز توجه زیادی کنند تا مبادا حقوق مردم و اموال عمومی ضایع شود و سرمایه اجتماعی و اعتماد به کارگزاران در حکومت اسلامی از میان برود.