خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

ادموند اختر: ما مسیحیان در ایران ۲ عید داریم/ یکی عید نوروز و دیگری کریسمس

ادموند اختر، بازیکن مسیحی و پیشکسوت استقلال گفت: ما مسیحیان در ایران ۲ تا عید داریم، یکی عید نوروز و دیگری کریسمس؛ ما ایرانی هستیم و در عید نوروز بسیاری از مسیحیان نیز سفره هفت سین دارند.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، «ادموند اختر» برای هواداران استقلال نامی آشناست، مهاجم ارمنی استقلال که سال‌ها پیراهن آبی را پوشید و خاطرات خوبی را از خود در ذهن هواداران بر جای گذاشت.

او حرف‌های زیادی را بر زبان آورد،حرف‌هایی که به طور حتم خواندنش جالب است.

باشگاه آرارات بازیکنان بزرگی را به فوتبال ایران معرفی کرد، بازیکنانی که هر کدام از آنها برای خود در این فوتبال اسم و رسمی پیدا کردند اما چرا دیگر چنین اتفاقی نیفتاد؟

برای اینکه دیگر آراراتی وجود ندارد، برای اینکه دیگر تیمی به نام آرارات در این فوتبال نیست، برای اینکه باید تیم داشته باشید تا ستاره‌های ارامنه به فوتبال معرفی شده و چهره شوند اما الان باشگاه آرارات مدتهاست ‌زیر خروارها خاک مدفون شده است. آرارات زمانی ویترین فوتبال ارامنه بود و جوانانی که استعداد داشتند به سطح اول فوتبال ایران معرفی می‌شدند اما الان این ویترین وجود ندارد.

چرا این ویترین از بین رفت؟

اگر شما می‌دانید ما نیز می‌دانیم؛ ماجرا همان بگردید پرتغال فروش را پیدا کنید است، الان افرادی در آرارات بر مسند کار هستند که بهره‌ای از مدیریت ورزشی نبرده‌اند، وقتی از آنها بپرسید چرا این شرایط به وجود آمده است می‌گویند بودجه نداریم اما من می‌گوین تنها باشگاهی هستیم که احتیاجی به بودجه نداریم، در ایران تنها باشگاهی هستیم که همه چیز داریم جز تیم و این بر عکس تیم‌های دیگر است که به جز تیم هیچی ندارند، همین الان که من با شما صحبت می‌کنم باشگاه آرارات امکانات خود را در اختیار باشگاه استقلال قرار داده است.

نقش شما در این اتفاقات چیست، ادموند اختر،ادموند بزیک، آندرانیک تیموریان می‌توانند شرایط را تغییر دهند؟

بارها و بارها جلسه گذاشتیم، یکبار رفتیم و با مدیران آرارات نشست برگزار کردیم و راهکارها را بیان کردیم اما یک هفته نشد که آنها کنار رفتند و افراد تازه‌وارد بر مسند کار قرار گرفتند، شاید برای شما عجیب باشد که بگویم منِ ادموند اختر مدیران امروز باشگاه آرارات را نمی‌شناسم. مشکل ما این است که فوتبال دست غیر فوتبالی‌هاست، من دلم می‌سوزد. می‌گویم ما شاید استعداد و نیروی انسانی به اندازه کافی نداشته باشیم اما قابل جبران است، این شرایط سخت است، برای اینکه یک جوان ارامنه باید خیلی توانایی داشته باشد که به استقلال یا پرسپولیس و حتی تیم‌‎های دیگر برسد اما وقتی باشگاهی به اسم آرارات وجود داشته باشد خود را در این تیم نشان داده و بعد به سطح اول فوتبال می‌رسد! ما می‌توانیم یک تیم درست کنیم و حتی از کشور ارمنستان بازیکن بیاوریم و باز مثل گذشته در این فوتبال قطب شویم.

الان شما در باشگاه آرارات نقشی ندارید، نمی‌توانید داشته باشید.

فقط اگر کرونا نباشد هر چند وقت یکبار می‌رویم و با پیشکسوتان تمرین می‌کنیم البته اگر راهمان بدهند، ما بازیکنانی داشتیم و داریم که می‌توانستند به آرارات و نسل جوان ارامنه کمک کنند اما الان کجا هستند، ادموند بزیک در آرارات چه کار می‌کند، آندرانیک تیموریان چطور؟ آندو صد بازی ملی دارید، این شوخی نیست، چند نفر در فوتبال می‌توانند صد بار پیراهن تیم ملی را بپوشند؟ همه ما پراکنده هستیم. می‌خواهم یک خاطره تعریف کنم.

بفرمایید.

ما زمانی قطب سوم فوتبال تهران بودیم و بعد از استقلال و پرسپولیس سومین تیم پر تماشاگر ایران محسوب می‌شدیم. زمانی دیدارهای سرخآبی‌ را روزهای جمعه برگزار می‌کردند و بازی‌های ما را روز یکشنبه می‌انداختند و ۱۵ هزار نفر به ورزشگاه شیرودی می‌آمدند و تیم را مورد حمایت قرار می‌دادند. الان از آن روزها فقط یک خاطره بزرگ با افسوس باقی مانده است.

آیا برای جامعه ارمنیان حضور یک بازیکن از آنها مهم بود؟

واقعیت را بگویم.

دقیقا.

به عنوان کسی می‌خواهم به این سوال پاسخ دهم که آن را با تمام وجود لمس کرده‌ام. شاید بازیکنی تبریزی،‌ اهوازی و مازندرانی به تیم ملی دعوت شود برایشان اهمیت داشته باشد و اتفاقات خوب برایشان بیفتد اما در آرارات این چنین نیست.

از آرارات به استقلال و تیم ملی رسیدید.

من سال ۷۳ به استقلال آمدم، در آرارات حضور داشتم و عنوان دومین گل‌زن برتر لیگ را به دست آوردم. اینکه همه بازیکنان از استقلال به تیم ملی می‌رسند اما من بازیکن تیم ملی بودم و به استقلال آمدم، قبل از اینکه پیراهن آبی را بپوشم به واسطه نمایش‌های خوبی که در آرارات داشتم ملی‌پوش شده بودم. من و علی دایی در یک روز به تیم ملی دعوت شدیم، بازی آرارات و بانک تجارت بود که بازی با نتیجه دو بر دو مساوی به پایان رسید، علی پروین برای تماشای این بازی به ورزشگاه شهید شیرودی آمده بود، من و دایی  هر کدام دو گل زدیم و برای مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا به تیم ملی دعوت شدیم.

قراردادت چقدر بود.

۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان. با جرات می‌توانم بگویم در آن زمان پول بسیار خوبی بود، پولی که در آن برهه زمانی از باشگاه استقلال گرفتم از مبلغ قرارداد بازیکنان این تیم بیشتر بود، برای این حرف و ادعا دلیل دارم. در حال حاضر چند بازیکن داریم که در فوتبال ایران قرارداد ۳ میلیاردی می‌بندند؟ تعداد آنها به اندازه انگشتان ۲ دست هم نیست. آنها نیمی از این مبلغ را می‌گیرند و نیم دیگر را هیچ وقت از باشگاه نمی‌توانند دریافت کنند. وقتی من قرارداد بستم با پول آن می‌توانستم خانه‌ای ۱۰۰ متری در محلی که زندگی می‌کردم بخرم اما آیا در حال حاضر چنین بستری فراهم است.

از سال‌های حضورت در استقلال رضایت داری؟

من سال‌های خوبی را در استقلال پشت سر گذاشتم، هر وقت پیراهن این تیم را پوشیدم، سعی کردم بهترین نمایش‌ها را از خودم به نمایش بگذارم و فکر می‌کنم تا حد زیادی در این راه موفق بودم. اما برای هواداران استقلال، شهرآورد اهمیت زیادی دارد و به طور حتم گل‌هایی که برای استقلال در بازی با پرسپولیس زدم هیچ وقت فراموش نمی‌کنند.

۲ گل به پرسپولیس زدی؟

یکی از گل‌هایم را در آن شهرآورد جنجالی به پرسپولیس زدم، بازی را ۲ بر صفر باخته بودیم اما صادق ورمزیار گل اول را از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند و من گل تساوی را به احمدرضا عابدزاده زدم.

و سال ۷۴ گل تماشایی به نیما نکیسا زدی؟

۲۶ مرداد ۱۳۷۴ بود. دقیقه ۸ دروازه پرسپولیس را باز کردم.

چطور شد از استقلال رفتی؟

من قراردادم با این تیم به پایان رسیده بود و بازیکن آزاد محسوب می‌شدم. برای ادامه بازیگری به خارج رفتم اما موفق نبودم.

دلیل موفق نبودنت چه بود؟

من فکر می‌کردم چون بازیکن آزاد هستم راحت‌تر می‌توانم به آلمان بروم و بازی کنم اما اشتباه بزرگی را مرتکب شدم چرا که بازیکنان آزاد در این کشور کار سختی را پیش رو دارند. ۶ ماه در دیار ژرمن‌ها حضور داشتم و وقتی شرایط مهیا نبود به ایران برگشتم. من سال ۷۸ و در اوج جوانی و بهترین شرایط جسمانی یک فصل از فوتبال دور ماندم.

درباره کریسمس حرف بزن، اصلا می‌دانی کریسمس یعنی چی؟

(با خنده) نه فقط می‌‎دانم ما جشن می‌گیریم.

همین فقط؟

آره، من تا ۱۵ سالگی فکر می‌کردم بابانوئل شب بخوابی میاد زیر بالشت کادو قایم می‌کنه و میره! (با خنده) اون موقع‌ها ما اینجوری فکر می‌کردیم اما الان بچه‌ها چطور فکر می‌کنند.

بابانوئل را به شکل مردی با لباس سفید و قرمز، با ریش‌های سفید و کیسه‌ای پر از اسباب‌بازی می‌شناسیم.

حالا از شوخی گذشته این نمادی برای ما است، شخصیتی خیالی است که او را با صورت پیرمردی چاق، قرمزپوش می شناسیم که سوار بر سورتمه‌ای است که چند گوزن آن را می کشند. کیسه‌ای بزرگ با خود حمل می‌کند که در آن خوراکی و هدایایی برای بچه‌ها دارد.

رسم و رسومات شما چطور است. درست مثل شماست، اگر شما سفره هفت سین دارید ما درخت کریسمس داریم و روی آن را تزیین می‌کنیم، در عید به دیدار اقوام خود می‌روید و ما نیز این کار را انجام می‌دهیم.بابانوئل ما نیز درست مثل عمو نوروز شماست، ضمن اینکه ما دو تا عید داریم.

یکی عید نوروز و یکی کریسمس، ما ایرانی هستیم و عید نوروز نیز عید ما مسیحیان هست و بسیاری از مسیحیان در نوروز سفره هفت سین می‌چینند.

در سال ۲۰۲۱ حسرتی به دلت نماند.

خب این کرونا باعث شد تا خیلی از مردم فوت کنند و همین حسرت بزرگی را برای من و همه به همراه داشت.

برای سال ۲۰۲۲ چه آرزویی داری؟

آرزو می‌کنم کرونا از بین رفته و هیچ فقیری در جامعه نباشد، این آرزوی من از صمیم قلب است.

منبع ایرنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.