در مجلس امام حسین (ع) فقط یک «روضهخوانم»؛ نامهای از مهدوی دامغانی
انتشار نامه استاد مهدوی دامغانی به سهیل محمودی
سهیل محمودی نامهای از استاد احمد مهدوی دامغانی به خود را پس از ۱۷ سال منتشر کرد که در آن سعادت شاعر برای مدح اهلبیت (ع) را ستوده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، سوم فروردین سال ۱۳۸۴ نامهای از طریق دفتر استاد مهدوی دامغانی، اندیشمند فاضل و کامل حوزه فرهنگ، اسلامشناسی و ادبیات و استاد علوم اسلامی دانشگاه هاروارد به دست سهیل محمودی شاعر نامآشنا و متعهد همروزگار ما میرسد.
نویسنده، استاد احمد مهدوی دامغانی و مخاطب، سهیل محمودی است که چند روز پس از درگذشت استاد مهدوی دامغانی تصمیم به انتشار این نامه گرفته است.
متن این نامه را در ادامه میخوانیم:
«سوم فروردین ۱۳۸۴
خدمت ذیمرحمت نویسنده فاضل و شاعر شیرینسخن
جناب سهیل محمودی حفظهالله تعالی و ایده و ابقاه
السلامعلیکم و رحمتهالله
من عرض سلام و بیان مراتب مودت و احترام و عرض سپاس از اینکه چهار دفتر اشعار لطیف و سرودههای دلانگیز از دل برخاسته روان آبدار خود را توسط فریدهخانم برای مخلص مرحمت فرمودید، به عرض میرساند:
در هر چهار دفتر فیالواقع اشعار و نیز ابیات (مقصدم بعضی تکبیتها است که بسیار دلنشین و موثر است) بسیار بسیار خوب و فصیح منطبق با همه قواعد ادب و موازین بلاغت فراوان است و من بنده از همه آنها بهره گرفتم و از خواندن آن مسرور و مبتهج گشتم و خصوصاً از صمیمیت و صداقتی که در مقام اظهار «نوکری» و خدمتگزاری و تعلقخاطر و دلبستگی شدیدتان به رسول اکرم صلیالله علیه و آله و سلم و حضرت مولی الموالی صلواه الله علیه و اهلبیت عصمت و طهارت سلامالله علیهم اجمعین، از سرودههای شما تجلی میکند.
طبیعتاً این معنی، گواه روشنی بر صفای روح و سلامت نفس و طهارت قلب و خلوص در محبتتان به آن ذوات مقدسه مطهره است و خداوند متعال به والدین محترم شریف شما عمر و عزت و خیروبرکت خود را ارزانی نماید که نور عشق به عترت طاهره (ع) و مهرورزی به آن برگزیدگان حقتعالی را که البته خود آنها به آن آراسته و منور بودهاند، به شما هم منتقل کردهاند و شما را چنین پروراندهاند که به گفته آن شاعر مخلص اهلبیت:
«لا عزب الله امی انها شربت حبالوصی فغذتنیه فیاللبن» و انشاءالله تعالی که این «نوکری» و اخلاص و مدیحهسرایی و مرثیهخوانی شما، روزبهروز شما را به مقامات عالیه و مواقف کریمه قرب برساند.
که: «من والاکم فقد و الیالله و من احبکم فقد احب الله»
درمجموع بی هیچ مجامله از چنان سرودههای نفیس شریف شما حظ و لذت وافر بردم، خاصه از سرودههایی که در باب حضرت مولیالموالی (۴/۱۶۷) و آستانبوسی ولینعمت اعظم اعلی حضرت اقدس علیبن موسیالرضا (ع) که قند مکرر شده و دو بار به چاپ رسیده (۹۱/۲و۷/۳) تحت عناوین غدیر و زیارت است و به اخلاص و عشقورزیتان به آن ذوات معظمه و انوار قاهره که همه منشعب از نور محمدی صلیالله علیه و آله وسلم اند حقیقتا «غبطه » بردم.
خوشا به حالتان و هنیئا لکم
و نیز آنچه درباره واقعه مولمه کبری و فاجعه عظمای کربلا علی شهدائه آلاف التحیه و الثنا سرودهاید، خواه در مورد حضرت باب الحوایج اباالفضل صلواهالله علیه (که مظلومترین شهیدان کربلاست چرا که دیگران علیهمالسلام امکان حمله و دفاع و مقاتله و مبارزه داشتند، ولی آن مظلوم شهید چنین امکانی را نیافت) و با عنوان وداع ذوالجناح و خلاصه از تمامی بخش «کجایید ای شهیدان خدایی» سخت منقلب شدم و هایهای گریستم و گریستم.
امیدوارم حقتعالی به کرم خود، این نوکری و خدمتگزاری و مدیحهگویی و مرثیهخوانی و مرثیهسازی شما را نسبت به مقام شامخ نبوت صلیالله علیه و آله وسلم و ولایت عظمی و صدیقه کبری و ائمه هدی صلواهالله علیهم اجمعین که: کلهم نور واحد بر شما مستمر و مستدام بدارد.
بدانید که این افتخار و سعادت عظیمی است که داغ نوکری اهلبیت بر پیشانی شریف شما بدرخشد، چراکه وقتی آن داغ بر دل و بر پیشانی شما خورد دلتان، به قول مولانا: «جای دگر نمیرود» و باید همواره به همین انتساب و ارتباط مباهات بفرمایید و به کوری چشم دشمنان اهلبیت و روشنفکرنمایان تیرهدل نگونبخت، به این سرسپردگی و «داغ » علنا و رسما تظاهر و تفاخر کنید.
ببخشید که این چیزی را که درباره خود حقیر است، عرض میکنم؛ بنده در «بنیادی» که به نام بنیاد آموزش اسلامی رسالت است با کمک و مباشرت و معاونت برخی از محبان اهلبیت و نوکران صمیمی حضرت سیدالشهدا در آن طرف امریکا در لسآنجلس تاسیسشده، سهم کوچکی دارم و معمولا سالی چند بار در موالید و وفیات معصومین علیهم السلام برای سخنرانی و مدیحهسرایی و یا ذکر مناقب و مفاخر آل عصمت به آنجا میروم.
گاهی مجری برنامه وقتی برنامهنویسی میکند که آن برنامه در تلویزیون یا رادیو یا جراید، به طور آگهی و دعوتنامه پخش شود، برای حقیر از این عناوین ظاهری مثل «استاد دانشگاه هاروارد» یا رئیس فلان یا دیگر عناوین بیهوده به کار میبرد، همان اول بار در جمعی که حدود ششصد هفتصد نفر در آن شرکت داشتند و ایام عاشورا بود، به همه با صدای بلند و سری خوش (به قول حافظ) گفتم:
آقایان آن عناوین همه بیهوده است و مربوط به خارج از این مجلس است، در اینجا من یک «روضهخوانم» و به کوری چشم همه کسانی که این ایام روضهخوانی را مایه نقص و ننگ میشمارند، من به آن افتخار و مباهات میکنم و از شما خواهش دارم که دعا کنید سیدالشهدا صلواه علیه مرا در صف النعال نوکران و روضه خوانان خودش بپذیرد و چون احتمال میدادم بعضی از حاضران معنی صفالنعال را ندانند، آن را برایشان شکافتم و معنی کردم.
مقصودم این است که مبادا خدای ناکرده خدای ناکرده از عظمت مقام نوکریتان غافل باشید یا برای همرنگی با جماعتی العیاذبالله از آن تغافل کنید یا تجاهل ورزید.
اجازه بفرمایید توصیه کنم که از همین اولین جمعهای که در پیش دارید، خودتان را مقید بفرمایید که زیارت مبارکه عاشورا را تلاوت کنید (لازم نیست صد تا لعن و سلام را تکرار بفرمایید از لعن و سلامی سه چهار بار کافی است و فقط درخصوص خود روز عاشوراست که صد تا لعن و سلام مسلم است) و متوجه باشید که وقتی که به حضرت سیدالشهدا صلواتالله علیه عرض میکنید:
فاسئل الله الذی اکرمک و اکرمنی بک، از چه نعمت عظمایی که برخوردارید، یاد میکنید و اینکه با عرض نیاز و زاری از حضرت ربالعزه جله عظمته درخواست میکنید که: اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فیالدنیا و الاخره.
چه کمال مطلوبی را از خداوند منان رحمان مسالت میکنید، زیرا فیالواقع نوکران صدیق ابیعبدالله در دنیا و آخرت، وجاهت و مقبولیت و آبرو دارند زیرا از تشعشع نور و آبروی سیدالشهدا بهرهمندند و خدا را شکر کنید که این عنایت و معرفت را به شما ارزانی فرموده است و ثبتک الله تعالی بالقول الثابت که همین اشهدان علیا ولیالله است و مخ و جوهره ایمان هم همین است.
امیدوارم موفق و موید باشید و نیروی شاعری و قوه قادر بر بیان احساسات شریف لطیفتان روزبهروز افزون باد. خواهش میکنم در آینده از هر چه در این ابواب میسرایید، نسخهای برای مخلص هم ارسال بفرمایید سلام و احترام و التماس دعای مرا خدمت والدین محترمتان برسانید و همچنین به حضور سروران عزیزی که مشرف میشوید، سلام و احترام مرا هم عرض کنید.
دیدم چند شماره قبل کتاب هفته اظهار اخلاص و ارادتمندی خود را به حضرت مستطاب امیرالشعرا زمان ، اعلم الشعرائ و اشعر العلمائ آقای دکتر مصفا دامت افاضاته و برکاته بیان داشته بودید، معظم له مظهر راستین شعر سنتی فارسی میباشد، خداوند عمر شریف او و معدود انگشتشماری از ادبا و علمای امثال ایشان مانند حضرات اساتید دکتر شفیعی کدکنی روحی فداه و استاد اجل دکتر محمدامین ریاحی و حضرت شیخ الطائفه دکتر شهیدی و حضرت دکتر مرتضوی و حضرت استاد علیاصغر مدرسی افتخار آذربایجان ادام الله ایامه الشریفه را دراز فرماید بالنبی و آله الامجاد.
التماس دعا
احمد مهدوی دامغانی