عمده تعارضات خاندان علوی و راهکارهای امام رضا(ع)
نشست نقد «کتاب سیره امام رضا علیهالسلام در رویارویی با تعارضهای خاندان علوی»
نشست نقد کتاب «سیره امام رضا علیهالسلام در رویارویی با تعارضهای خاندان علوی»، شامگاه ۵ مرداد ماه در قم برگزار شد و در آن با بیان اینکه با وجود تعارضات زیاد در خاندان علوی، راهکارهای امام رضا(ع) مانع فروپاشی این خاندان شد، تأکید شد که عمده تعارضات خاندان علوی بر سر مسئله امامت و مهدویت و ناشناخته بودن موضوع امامت بود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، فاطمه ایزدشناس، نویسنده «کتاب سیره امام رضا (ع) در رویارویی با تعارضهای خاندان علوی»، شامگاه ۵ مرداد، در نشست نقد این کتاب، گفت: توجه به نقش الگویی حضرات معصومین(ع) به خصوص در مسائل نوپدید در جامعه و علاقه شخصی من به ساحت مقدس امام رضا(ع) بنده را بر آن داشت تا کتابم را مزین به نام آن حضرت کنم و رتبههای متعددی هم کسب کردم.
وی افزود: این کتاب در دو فصل نوشته شده است؛ فصل اول به تعارضات سیاسی اجتماعی پیش روی حضرت در دوره ولایتعهدی و قبل از آن پرداخته است. امام رضا(ع) همواره در راستای پیشگیری از تعارضات و رویارویی در جامعه بودند و راهکارهای پیشگیرانهای را هم در این زمینه اندیشیده بودند.
ایزدشناس بیان کرد: تبیین مسئله امامت، اعلام عدم مشروعیت حکومت و عدم پذیرش ولایتعهدی، راهکارهای حضرت در مواجهه با تعارضات، عدم شرکت در قیامها و عدم مشارکت در حکومت و مدارا با افراد خاندان خود و گرهگشایی از کار آنها مهمترین موضوعاتی است که در فصل نخست به آن پرداخته شده است و در فصل دوم هم به برخی تعارضات فرهنگی اجتماعی و اقتصادی پیش آمده در خانواده امام و راههای حل آن پرداخته شده است.
راهکارهای امام رضا(ع) در حل تعارضات خاندان علوی
نویسنده این اثر گفت: معرفی شیعه واقعی، امر به معروف و نهی از منکر، مبارزه و برخورد با عقاید و افکار نادرست، گفتوگو و مذاکره، تذکر و انتقاد و مبارزه با انتشار عقاید نادرست هم از جمله راهکارهای امام در رفع تعارضات محسوب میشود.
ایزدشناس تصریح کرد: این کتاب در حقیقت برگرفته از پایاننامه اینجانب است که با استفاده از منابع معتبر و گزارههای تاریخی متقن و دست اول نوشته شده و در جشنواره بانوی کرامت، کتاب سال رضوی، جشنواره بانو امین و مؤسسه آموزش عالی معصومیه و مرکز مدیریت حوزه خواهران و … صاحب رتبه اول شده است و همه اینها از عنایت وجود مقدس امام رضا(ع) است.
نویسنده کتاب با بیان اینکه تعارض فراگردی اجتناب ناپذیر در جوامع و اعصار مختلف است، اضافه کرد: در زمان امام رضا(ع) در بین خاندان بنی هاشم اعم از علویان و غیرعلویان که شامل حسنیان، حسینیان و زیدیان میشود، تعارضهایی وجود داشت. میان حسنیان و حسینیان، میان زیدیان و حسنیان و حسینیان و یا هریک از آنها در درون خود مثلا حسینیان با یکدیگر و یا علویان با امام رضا(ع) و حتی برادران امام رضا(ع) با ایشان شاهد بروز انواع تعارضات فرهنگی، مذهبی و اعتقادی، تعارضات سیاسی و اقتصادی هستیم.
وی تاکید کرد: اما امام با نوع تدابیری که اتخاذ میکردند در پی جلوگیری از ایجاد تعارض و یا خاتمه دادن مسالمتآمیز به آن بودند لذا بازخوانی سیره امام رضا(ع) در رویارویی با تعارضات درون خاندانی نگرشی نو به سیره ایشان است.
ایزدشناس بیان کرد: انسجام علویان و شیعیان از بین رفته بود و همین سبب شد تا در قیامهایشان شکست بخورد و همین مسئله گاهی سبب میشد تا امام(ع) نتوانند به راحتی اهداف دینی خود را دنبال کنند و حتی برخی عملکردهای خاندان علوی در مواجهه با امام رضا(ع) مانند ماجرای زیدالنار سبب شد تا مامون زبان به سرزنش امام(ع) بگشاید.
ماجرای زیدالنار
وی در توضیح این ماجرا گفت: زیدالنار برادر امام رضا(ع) بود و او والی منطقهای شد ولی به مردم آنجا تعرض کرد و خانههایشان را خراب کرد؛ مامون او را دستگیر کرد و خطاب به امام گفتند که این فرد، برادر شما هست و چنین جنایاتی کرده است که البته امام رضا(ع) پاسخ دادند که او از ما نیست و اعلام برائت کردند و حتی فرمودند که این زید را نباید با زید بن سجاد(ع) مقایسه کنید. حتی این تعارضات باعث تردید در بین مردم شد که نتوانند حقانیت امام رضا(ع) را تشخیص بدهند.
وی تاکید کرد: البته با وجود تمامی این تعارضات و تشدید آن امام رضا(ع) با مدیریت خوبی که کردند مانع از فروپاشی علویان و ورود به جنگهای داخلی شدند.
خوشخوانی کتاب و قطع مناسب
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین ابوالفضل هادی منش، ناقد نشست در سخنانی با بیان اینکه برخی موضوعات در لابلای صفحات تاریخ گم میشود و یافتن و به متن آوردن این موضوعات، مسئله مهمی است، گفت: این کتاب، کتاب خوشخوان است و از سویی قطع مناسب جیبی هم دارد و به راحتی در دست قرار میگیرد در صورتی که وقتی کتابی بزرگ باشد به معنای آن است که جای نگهداری آن در کتابخانه است.
وی افزود: ساختار منسجم و چابک کتاب که مخاطب را به راحتی به محتوای اصلی منتقل میکند از ویژگیهای این اثر است، وی در دو فصل به تعارضات در خاندان علوی پرداخته است، خاندانی که اگر نگوییم جفا به اهل بیت(ع) کردند حداقل خدمتی هم نکردند؛ یعنی گاهی کشمکشها آنقدر زیاد شد که مثلا شاهدیم عیسی بن زید امام صادق(ع) را به خاطر عدم شرکت در قیام نفس زکیه زندانی کرد. یا اختلافات زیادی که بین سادات حسنی، حسینی و حنفی(محمدی که از محمدبن حنفیه هستند و از اولاد حضرت فاطمه(س) نیستند) این کشمکشها در دوره امام صادق(ع) به اوج خود رسید و از اولاد خود امام صادق(ع)، شش نفر به نام مهدی وجود داشتند و مدعی مهدویت شدند.
هادیمنش اضافه کرد: این مسئله به خاطر مخفی بودن مسئله امامت بود؛ مثلا نفس زکیه، محمدبن عبدالله بن حسن مثنی، فرزند امام مجتبی(ع) است، وی در کربلا به شهادت نرسید و زخمی شد و خاندان مادری او، جان وی را خریدند و از معرکه بردند؛ او اولین زائر کربلا هم هست برخلاف اینکه گفته شده جابر بوده است. همسر وی، دختر امام حسین(ع) بود و فرزند آنها عبدالله محض نام گرفت و او به امام صادق(ع) فخر فروشی میکرد که پدرم از نسل امام مجتبی و مادرم از نسل امام حسین(ع) است. وی، فرزندی به نام محمد داشت و چون در روایات بیان شده که امام مهدی، همنام پیامبر(ص) است وی هم چون محمدبن عبدالله نام داشت و خالی هم بر پشت او بوده است مدعی مهدویت شد.
تعارضات بر سر مسئله امامت
وی افزود: در روایات بیان شده که تیر به چشم مهدی میخورد و شهید میشوند، اتفاقا نفس زکیه هم چون در اثنای جنگ تیری به چشمش میخورد خودش هم دچار این توهم شد که نکند من همان مهدی موعود باشم. این کتاب ورودی خوبی به بحث دارد و به تفصیل به این مباحث پرداخته است و ماجرا به روشنی توضیح داده شده و پیچیدگی ندارد.
این ناقد و نویسنده، ارائه تحلیلهای مناسب را هم از ویژگیهای کتاب برشمرد و بیان کرد: برخورداری از منابع متقن تاریخی، انسجام منطقی بین اجزای بحث هم از ویژگیهای مثبت آن است.
هادیمنش اضافه کرد: در ماجرای عاشورا نوهها و پسرعموها و نوه عموهای پیامبر(ص) حضور داشتند ولی از خاندان بنی هاشم، فقط اولاد دو نفر حضور داشتند. این شعر مشهور است که تسعه من اولاد علی و سبعه من اولاد عقیل. نه نفر از خاندان علی(ع) و هفت نفر از اعقاب عقیل. در حالی که پیامبر(ص)، عموها و عموزاده های زیادی داشتند ولی چرا لااقل رگ غیرت عربی آنها نجنبید و در عاشورا حضور پیدا نکردند، زید فرزند امام مجتبی(ع) یعنی نوه بزرگ پیامبر(ص) بود و او هم در نبرد عاشورا حضوری نداشت و او هم مدعی تصدی گری موقوفات پیامبر(ص) و خاندان خود را بر عهده داشت.
وی افزود: این روند به تدریج سبب شد تا اهل بیت(ع) روی افرادی غیر عرب که تعبیر به موالی از ایشان می شود، سرمایهگذاری کنند به همین دلیل از دوره امام سجاد(ع) شاهدیم که بیشتر روات احادیث افرادی غیر از اعراب از جمله ایرانیان هستند و القابی چون سجستانی و هروی و کابلی و … نشاندهنده این مسئله است؛ یا زراره بن اعین زراره یا زر به معنای دکمه است و چون اهل بلاد روم و جدش از سیسیل بود رنگ چشم پدرش متفاوت با عراب بود و به اعین مشهور شد و سنسن هم همان سیسیل است. ببینید چقدر موالی گمنام و شهروند درجه دوم محسوب می شدند که حتی نام نداشتند و او به لقب هایی ظاهری بودند.
این ناقد با تاکید بر اینکه عمده مسئله تعارضات در خاندان علوی بر سر مسئله امامت و مهدویت بوده است، گفت: مثلا ام فروه، مادر امام صادق(ع) دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر است و از طرف مادر نیز به ابوبکر میرسد. ام فروه بانویی نیکوکار بود و امام صادق(ع) وی را تمجید کردهاست و او را راوی حدیث نیز دانستهاند. اما بالاخره نوه ابوبکر بوده است و به همین دلیل نفس زکیه به امام صادق(ع) بر نسب خود فخرفروشی و افتخار میکرد که نسل من از دو طرف به پیامبر(ص) متصل است.
تبیین تعارضات چهره اهل بیت(ع) را منورتر میکند
وی با بیان اینکه نویسنده با مهارت خوبی به این تعارضات پرداخته است، افزود: بیان این تعارضات ساحت اهل بیت(ع) را منورتر خواهد کرد؛ مثلا عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب(س) چرا به کربلا نیامد؟ محمدبن حنفیه با اینکه بیمار بود امام حسین(ع) از وی خواست در مدینه بماند و جاسوسی کند ولی او پست را ترک کرد و به مکه رفت و تا امام حسین(ع) به شهادت رسید با امام سجاد(ع) زاویه پیدا کرد و گفتند برویم کنار حجرالاسود و ببینیم که حق با کیست؛ هر دو به حجرالاسود رجوع کردند و ابن حنفیه با حجر صحبت کرد و جوابی نیامد ولی وقتی امام(ع) سخن گفت حجرالاسود، با زبان عربی فصیح و روشن شهادت به حقانیت امام سجاد(ع) داد.
هادیمنش اضافه کرد: امام رضا(ع) در سن بالایی صاحب فرزند یعنی امام جواد(ع) شد، امام جواد بر خلاف امام رضا(ع) مقداری گندمگون بودند و به همین دلیل برخی افراد پست، حضرت را متهم به این کردند که نعوذ بالله امام جواد(ع) اولاد امام رضا(ع) نیست و علی بن جعفر که فرزند امام صادق(ع) بود مدعی امامت شد؛ سراغ افراد قیافهشناس رفتند ولی امام رضا به بی توجهی فرمود و وقتی آنها آمدند صحه بر فرزندی گذاشتند از این رو حضرت جواد(ع) خیرالمولود نام گرفتند.
وی با تاکید بر اینکه تعارضات در خاندان علوی نوعا بر سر مسئله امامت و جدی هم بوده است، گفت: شهرستانی در ملل نحل آورده که برنده ترین شمشیری که در اسلام کشیده شد بر سر مسئله امامت بود. البته واقعا خیلی از افراد نمیدانستند امام کیست؟ و روایات اجمال داشت؛ الان مستشرقان عصمت را بربافته افرادی چون هشام بن حکم و هشام بن سالم بر میشمارند، و میگویند قبل از آن سخنی از عصمت نبوده است و به همین دلیل اهل سنت هم زیر بار آن نمیروند از طرفی مسئله قرابت با خانواده رسول خدا سبب ایجاد این تعارضات بوده است.