خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

حکومت از منظر امام خمینی(ره) ابزاری برای تحقق توحید بود

استاد الهیات دانشگاه شیراز:

استاد الهیات دانشگاه شیراز تأکید کرد: برخی می‌گویند اسلام، برای حکومت و حرکات انقلابی آمده است. این حالت افراط و تفریط و به قولی از آن طرف بام افتادن است؛ در حالی که در همه حرکات امام(ره)، انقلاب‌گرایی و خداگرایی بوده است. 

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست علمی «امام خمینی (ره) و سه‌گانه شریعت، طریقت و حقیقت»، ۱۳ خردادماه به مناسبت سی‌ودومین سال رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی، از سوی مؤسسه علمی و فرهنگی مفتاح کرامت در قم و با حضور فاطمه طباطبایی، مدیر گروه عرفان اسلامی پژوهشکده امام‌(ره) و انقلاب اسلامی و حجج اسلام قاسم کاکایی، استاد گروه الهیات دانشگاه شیراز و محمدرضا غفوریان، استاد دانشگاه صنعتی امیر کبیر و از اساتید حوزه علمیه قم برگزار شد.

در ابتدای این نشست، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین کاظم تقوی، دبیر علمی نشست در سخنانی گفت: امام خمینی(ره) عالم جامعی بودند که بی‌اغراق شاید تعبیر مرسوم جامع منقول و معقول، چندان گویای ابعاد شخصیتی ایشان نباشد، اما هر محققی در ابتدای امر این جامعیت را در آثار متعدد و متنوع ایشان به‌خصوص در عرصه‌های عرفانی و فقهی مشاهده خواهد کرد. موضوع شریعت، طریقت و حقیقت در آثار امام خمینی(ره)، مورد توجه ایشان بوده است و مراجعه به این آثار نشان می‌دهد که این مباحث در اندیشۀ امام چه جایگاه والایی داشته است. نه تنها در کتاب‌های عرفانی که به زبان عربی یا به زبان فارسی نوشته شده است؛ مثل شرح دعای سحر، شرح فصوص، سر الصلوه و آداب الصلوه؛ بلکه ایشان حتی در سخنرانی‌هایی که در پاریس داشته‌اند و در مجموعۀ صحیفۀ امام(ره) آمده است، به این مسئله مهم توجه داشتند.

در ادامه حجت‌الاسلام والمسلمین قاسم کاکایی گفت: شریعت، طریقت و حقیقت، در واقع سه‌گانه احکام، اخلاق و عرفان است که به ‌شکل‌های مختلف در جریان‌های اسلامی خودشان را نشان داده‌اند. یکی از مسائلی که در قرآن هست و از زبان انبیاء(ع) بیان شده این است که گفته‌اند: «أُبَلِّغُکُم رِسالاتِ رَبّی»؛ یعنی «رسالات» جمع بسته شده است و بسیاری از مفسرین گفته‌اند که این رسالات، همین شریعت، طریقت و حقیقت است و اینها سه‌ رسالتی است که انبیاء‌ برای بیان به مردم دنبال می‌کردند.

وی افزود: درباره این‌که آیا شخص امام(ره) واقعاً به این مقامات والای عرفان ‌رسیده‌اند، باید گفت که معرِف باید اجلی از معرَف باشد؛ ولی بنده از قول مرحوم استادم حضرت آیت‌الله حاج شیخ حسن میرنجابت، دو نکته را درباره ایشان بیان می‌کنم. مرحوم استاد ما، در درس تفسیر قرآن خود، نکات زیادی درباره ضمیر صالحان و اولیا و هرچه در قرآن بود و نسبت آنها با حضرت امام(ره) می‌فرمودند؛ ‌اما دونکته ویژه درباره ایشان فرمودند: یکی این‌که ایشان می‌گفتند من از حضرت امام(ره) دو کرامت دیده‌ام که فقط مخصوص اولیای خاص الهی است و البته این کرامت‌ها را ذکر نکردند‌.

کاکایی بیان کرد: بنابر این ایشان که شاگرد مبرز و بزرگ حضرت آیت‌الله قاضی و حضرت آیت‌الله حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی بودند، به این مسئله که امام(ره) واقعاً عارف بزرگ و جزء ‌اولیاء الله بودند تأکید داشتند. نکتۀ دیگری که می‌فرمودند این بود که امام هوای نفس ندارند و این نفس را زیر پای خود له کرده‌اند؛ حتی پاشنۀ پایشان را روی زمین فشار می‌دادند می‌گفتند امام(ره) نفسشان را اینطور کشتند و آن کسی که نفس نداشته باشد و برای خدا همه‌ چیز را داده باشد، خدا هم همه چیز را برای او می‌دهد. کسی که از هوای نفس خالی بشود، عبد خدا بشود و همه‌چیزش را برای خدا بدهد، خدا هم همه‌ چیز را برای او می‌دهد که: «من کان لله کان الله له» کسی که برای خدا باشد خدا هم برای او است. به قول مولانا: چون شدی من کان لله از وله/ حق تو را باشد که کان الله له

استاد گروه الهیات دانشگاه شیراز  اضافه کرد: واقعاً امام خمینی(ره) براساس این‌که گفته‌اند: «الأسماء تنزَل من السماء»، روح الله بودند. روح الله یعنی کسی که در تبلیغ خود، روح و حیات می‌بخشد. قرآن می‌فرماید: دعوت خدا و رسول را در آن‌چیزی که شما را احیا می‌کند پاسخ بدهید و دعوت امام واقعاً احیاگر بود. ایشان توفیق پیدا کردند با تعالیمشان یک نسل یا چندین نسل را احیا کنند. همانطور که فرمودند تحولی که در جان‌های انسان‌ها به وجود آمده از تحولی که در جامعه به وجود آمده بالاتر است و می‌بینم که ملت الهی شده است. چقدر جوان‌های آن زمان به برکت انفاس روح اللهی حضرت امام ساخته شدند. ما هم با آن جوان‌ها دمخور بودیم و امام این جوان‌ها را زنده کرد. در جبهه‌ها می‌دیدیم که چه عارف‌هایی داریم که همه خمینی‌های کوچک‌اند؛ یعنی عشق به حضرت امام(ره) آنها را خمینی کرده بود و واقعاً خدا در جانشان نشسته بود.

کاکایی اظهار کرد: از نظر عارف، در واقع این سه‌گانۀ شریعت، طریقت و حقیقت همه حول محور خدا دور می‌زند که «قل الله ثم ذرهم». امام(ره) همه جان، حرکت، تلاش و غایتشان خدا بود و این غایت عرفانی است. کاری که امام کردند شبیه همین است که شما در قرآن می‌بینید. در قرآن هر جا فقه و احکام هست، خداوند آن را به اخلاق و عرفان گره می‌زند؛ چنان‌که می‌فرماید این کار را بکنید لعلکم تفلحون؛ این کار را بکنید لعلکم تشکرون؛ این کار را بکنید لعلکم تتقون؛ یعنی عرفان و فقه دو امر جدا از هم نیست و این فکر خصوصیت مهمی از امام خمینی بود که به عنوان یک مجتهد و مرجع شیعی فقه را به عرفان گره زدند؛ آن هم در حوزۀ علمیه‌ای که کمتر ممکن است این مسئله را ببینیم.

تجلی عرفان شیعی در حوزه از سوی امام
وی افزود: امام(ره) عرفان شیعی را در حوزه مطرح کردند و این سه نوع یعنی شریعت، طریقت و حقیقت را با هم ترکیب کردند. نکته مهم این است که به تبع قرآن، اساس عرفان،‌ حب است و مطابق برخی روایات اساس دین هم حب است؛ یعنی دوستی و عشق به خدا،‌ محبت خدا. عرفان معرفت است و محبت؛ البته معرفت که آمد اگر معرفت جلال باشد، مخافت هم دارد و اگر معرفت جمال باشد محبت هم دارد و امام(ره) این سه را در زندگی خودشان یافته بودند و در سطح جامعه آنها را تجلی دادند و پیاده کردند.

وی افزود: طبق قرآن که به حضرت ختمی مرتبت می‌فرماید: «قل انّ کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله» بگو اگر خدا را دوست دارید، از من (حضرت ختمی مرتبت(ص)) تبعیت کنید تا شما خدا را دوست بدارد؛ یعنی آن دوستی و محبت خاص. زیرا محبت عام و رحمانیه که همه را فراگرفته است؛ ولی آن محبت رحیمیه پس از تبعیت از شریعت حضرت ختمی مرتب(ص) است. امام این گره‌خوردگی «انّ کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله» را نشان دادند. پس از تبعیت از رسول خدا(ص) است که خدا هم شما را دوست می‌دارد؛ یعنی با تبعیت و وساطت حضرت ختمی مرتبت(ص) یک محبت دوسویه ایجاد می‌شود. به قول باباطاهر: خوشا آن مهربونی کز دو سر بی/ که یک سر مهربونی دردسر بی/ اگر مجنون دل شوریده‌ای ‌داشت/ دل لیلی از او شوریده‌تر بی

استاد الهیات دانشگاه شیراز اظهار کرد: درایت عرفانی امام عجیب بود و همانطور که مرحوم آیت‌الله نجابت گفتند ایشان واقعاً از اولیا بودند و دیگری ولایت فقیه است. ربط این دو و توأم شدن این دو با هم ثمرات و برکات بزرگی داشت. گاهی ممکن است تفکیک نکردن این دو ما را به اشتباهات دیگری هم بیندازد. امام(ره) ولایت عرفانی داشتند و بحث ولایت فقیه را هم در شریعت مطرح کردند. این‌که ایشان جان‌های جوانان را عاشق خودشان کرده بودند به این دلیل بود در فطرت جوان‌ها خدادوستی است و امام خدا از زبانشان نمی‌افتاد. بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد. بنابراین آنها امام را صرف‌نظر از بحث فکری و تقلید و تبعیت، عاشقانه دوست داشتند و به دلیل همین دوستی، به خدا گراییدند.

وی اضافه کرد: حضرت امام(ره) از پیش از انقلاب، جلسات هفتگی داشتند. بزرگانی مثل شهید مطهری که در درس اخلاق ایشان پیش از انقلاب شرکت می‌کردند، می‌گفتند ما تا یک هفته این شور و نشاط معنوی در درونمان ایجاد می‌شد و منتظر جلسات حضرت امام(ره) برای جلسه هفته بعد بودیم. پس از انقلاب هم سخنرانی‌های هفتگی ایشان کم‌وبیش ادامه یافت. با بررسی این سخنرانی‌ها معلوم می‌شود بیشترین واژه‌ای که در این سخنرانی‌ها به‌کار رفته است، واژه خدا است؛ یعنی خدا را در جان انسان‌ها می‌نشاندند و مردم را به خدا دعوت می‌کردند. کسی را در شخصیت خودشان گیر نمی‌انداختند. چنین انسانی می‌تواند مسئله خداگرایی را رواج بدهد.

تفاوت بین خداگرایی و اسلام‌گرایی
کاکایی ادامه داد: خداگرایی غیر از اسلام‌گرایی است. آن اسلام‌گرایی که امروز در دنیا معروف است و سنبلش داعش شده است، در جهت هدف جریان‌های غربی در ایجاد اسلام‌هراسی در دنیا است و به همین دلیل به آنها اسلام‌گرا می‌گویند. واقعاً هم طوری طرفدار اسلام هستند که به خودشان بمب می‌بندند و خودشان را منفجر می‌کنند. اینها اسلام‌گرا هستند اما هیچ معرفت و محبتی در وجودشان نمی‌بینید. عرفان معرفت است، حقیقت، محبت است که باز در همان حقیقت عرفانی نهفته است، بعد اخلاق است که طریقت و شریعت است. اگر ما از عرفان امام خمینی(ره) یاد نکنیم و آن را پی نگیریم و به جوان‌ها معرفی نکنیم، خدای ناکرده در جمهوری اسلامی، برخلاف آن‌چه که گفتیم همه این سه بعد در اسلام است، اما از اسلام فقط اسم یا رسمش باقی می‌ماند و اگر چنین شد، خطرناک است و به جهلی می‌انجامد که گاه از آن به جهل مقدس یاد کرده‌اند؛ بنابراین باید مراقب چنین قضیه‌ای باشیم.

تحقق توحید؛ فلسفه حکومت از منظر امام
کاکایی تصریح کرد: در همان ابتدای انقلاب، تلویزیون برنامه‌ای با عنوان با قرآن در صحنه داشت که احمد جلالی و مرحوم آیت‌الله طالقانی آن را اجرا می‌کردند. بحث تفسیر قرآن بود. با رحلت حضرت آیت‌الله طالقانی، این کار زیبای تلویزیون که البته دیگر حالت مصاحبه هم نداشت، به مدت ۵جلسه، در حضور امام(ره) ادامه یافت و تفسیر سوره حمد ایشان را ضبط و از تلویزیون پخش کردند. ایشان در این تفسیر سوره حمد، همه آن‌چیزی که هدف و غایت ایشان از مبارزه و انقلاب و حرکت اجتماعی بود، بیان کردند و آن مسئله خدا بود؛ یعنی حکومت باید زمینه‌ساز عرفان و معنویت و انسان‌سازی باشد.

وی افزود: امام(ره) در این تفسیر، به‌حدی روی انسان و انسان‌سازی تأکید کردند که واقعاً جای تعجب داشت. ایشان چندین بار گفتند ما حکومت را می‌خواهیم که چه بشود؟ یعنی ما دنبال حکومت نیستیم. حکومت خودش ابزار و وسیله است که: «اللّهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَیکَ فی دَولَهٍ کَریمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإِسلامَ وأهلَهُ وتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وأهلَهُ وتَجعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاهِ إلى طاعَتِکَ وَالقادَهِ إلى سَبیلِکَ.» یعنی حکومت، داعی الی الله است. باید زمینه باشد که مردم را به سوی خدا سوق بدهیم، وگرنه اگر فقط بحث انقلاب و مسائل انقلابی‌گری باشد، انقلاب‌های دیگری هم در قرن بیستم واقع شد، مثل انقلاب شوروی. در این انقلاب که درون‌مایه مارکسیستی هم داشت، خود انقلاب مقدس بود؛ اما به بیان امام خمینی، تقدس فقط برای خداست و جای تأسف دارد که می‌بینیم بعد برخی از روحانیونی که تریبون‌دار هم هستند، درست در نقطه مقابل دیدگاه حضرت امام(ره)، می‌گویند این حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «انی بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق.» سند و دلالتش ضعیف است و در اصل اسلام برای حکومت و انقلاب آمده است. این حالت افراط و تفریط و به قولی از آن طرف بام افتادن است؛ در حالی که در همه حرکت امام(ره)، انقلاب‌گرایی، اسلام‌گرایی و خداگرایی بوده است و ما باید آن را دنبال کنیم.

کاکایی بیان کرد: باز اگر توجه کنیم می‌بینیم در جبهه‌ها، جوان‌هایی در سنین ۲۰-۲۱ساله بودند که به برکت امام(ره) زنده شده بودند و خدا از زبانشان نمی‌افتاد؛ شب‌زنده‌داری و دعاهایشان ترک نمی‌شد؛ خوب حقیقت تعلیمات عرفانی است، طریقت خودسازی اخلاقی است و جوان‌ها باید اینها را بیاموزند. اما متأسفانه در این تریبون‌ها جوانی هم که به عنوان بچه‌مسلمان آن‌جا نشسته، تنها چیزی که یاد می‌گیرد شعار و فحش و کوبیدن بر سر این و آن است.

تفسیر سوره حمد مانیفست انقلاب اسلامی است
وی تصریح کرد: نکته‌ای که من در سخنانم گفتم و در چندین جای دیگر هم عرض کرده‌ام این است که تفسیر سوره حمد امام(ره)، مانیفست انقلاب اسلامی و اعلامیه انقلاب اسلامی است. همه چیزی که ایشان از انقلاب در ذهن داشتند، در همین تفسیر بیان کرده‌اند و هر زمان که خواستیم بدانیم کجا ایستاده‌ایم باید این تفسیر را مدنظر داشته باشیم. دین‌شناسی متوازن را که استاد غفوریان گفتند، درست است عرفان شیعی حضرت امام از عرفان صوفیان یا این معنویت‌های نوظهور متفاوت است. در این معنویت‌های نوظهور بیشتر به دنبال مسئله روانشناختی هستند؛ یعنی دو امر را دنبال می‌کنند: یکی مسئله شادی و نشاط درونی و دیگری امنیت خاطر. همه معنویت در پی این مسئله است.

کاکایی بیان کرد: آن‌چه در معنویت حضرت امام(ره) به عنوان یک عارف شیعی مطرح است، این است که معنی همان خداست. خداگرایی مطرح است نه خودخواهی که ما خودمان را ببینیم و مسئله امنیت خاطر و شادی خودمان را. همه اینها خوب است ولی به تعبیر مولانا: «المعنی هو الله شیخ دین بحر معنی‌های رب العالمین»؛ امام(ره) در سرتاسر زندگی خود، خدا را دنبال می‌کردند؛ مثل همین آیه قرآن که فرمود: «قل انّ صلاتی و نسکی ومحیای ومماتی لله رب العالمین» تمام این مسائل من از شریعت و طریقت و حقیقت که می‌دانم و حیات و زندگی و مرگم همه برای خدای تعالی است.

استاد دانشگاه شیراز افزود: این متوازن بودن بحث دین است و افراط و تفریط‌هایی که صورت می‌گیرد. ما در حیات امام می‌دیدیم که مثلاً مداحی امام حسین(ع) به چه شکل است. آن جنبه‌های معنوی که مرحوم کوثری داشتند و امام هم آنطور برای امام حسین(ع) اشک می‌ریختند. ولی همین امر وقتی به حد غیر متوازن برمی‌گردد، می‌بینیم که در دعای کمیل که به صورت جمعی خوانده می‌شود و در مراسم مختلفی که وجود دارد، از حالت نیایش بیرون می‌آید و به شکل نمایش درمی‌آید. حفظ مناسک خوب است ولی اگر از توازن ما را خارج ‌کند، غلط است. حضرت امام(ره) شاید امضا نمی‌کردند که مداحی به عنوان یک شغل باشد. مداحی مرحوم کوثری را دنبال می‌کردند ولی مداحی به عنوان یک شغل مطرح نبوده است.

وی اضافه کرد: نکته دیگری که درباره این توازن عرض کنم این است که این توازن در وجود خود حضرت امام(ره) بود؛ یعنی شما در عین این‌که هیبت را در امام می‌دیدی و اگر چشم امام به چشم شما می‌خورد، تمام درونت از هیبت خدایی که امام(ره) داشت، ملتهب می‌شد؛ ولی در عین حال متواضع بودند. مرحوم شهید دستغیب در شیراز می‌گفتند من خیلی نکات را به ذهنم می‌سپارم که در زمان حضور نزد امام، به ایشان بگویم؛ ولی وقتی خدمت امام(ره) می‌رسم، ابهت امام آنقدر است که اصلاً فراموش می‌کنم که چه بگویم. همین امام(ره) چون نفس را کشته‌اند و تسلیم خدا هستند، با چاپلوسی و این‌که کسی بخواهد ایشان را بالا ببرد، برخورد می‌کردند. خدا رحمت کند مرحوم جناب فخرالدین حجازی را که وقتی نماینده مجلس بودند، در جلسه‌ای خیلی زیبا وصف امام را گفتند. امام فرمودند من اصلاً از آقای فخرالدین حجازی انتظار نداشتم که اینطور بگوید. من هم نفس دارم. من هم انسانم و این همه روایت درباره تعریف و تمجید از فرد مقابل داریم. همینطور در جایی مرحوم آیت‌الله اردبیلی گفته بودند حرف مرد یکی است و امام(ره) فرموده بودند مرد آن است که حرفش دو تا شود؛ یعنی اگر من جایی اشتباه کردم، اشتباه خودم را بگویم و برگردم و روی اشتباه اصرار نکنم.

استاد الهیات دانشگاه شیراز گفت: به عنوان نکته آخر هم بگویم این که می‌گویند از فقیه زنده باید تقلید کنید، به این دلیل است که فقه مربوط به زندگی است. اگر کسی منحصر در فقه باشد، با فوتش، رسالتش هم تمام می‌شود؛ اما اگر کسی مثل حضرت امام(ره) و عرفای بزرگ، حرف عرفانی و معنوی و عقلانی داشتند، می‌مانند. چنان‌که می‌بینید بزرگان عرفان ۸۰۰ سال است که با آثارشان حضور دارند. این جنبه معنوی امام(ره) که در واقع باطن دین است و مغفولٌ عنه است، باید در داخل و خارج از کشور، شناسانده شود.

زمانی من در دانشگاه کمبریج فرصت مطالعاتی داشتم. بزرگانی مانند نیکلسون مصحح و شارح مثنوی و آرتور آربری، مترجم قرآن در این دانشکده بودند، من موضوعی را در آن‌جا مطرح کردم با عنوان بررسی دیوان یک عارف ناشناخته قرن بیستم و اعلام هم نکردم که این عارف، حضرت امام(ره) هستند. از اقشار مختلف انقلابی و غیر انقلابی و حتی ضد انقلابی در آن‌جا حضور داشتند. من در آن‌جا بحث عرفان امام را مطرح کردم و اشعاری از امام در دیوان ایشان را خواندم و شرح و تفسیر کردم. کسانی مثل پروفسور پیتر اوری که ایران‌شناس یا عرفان‌پژوه بودند و خیلی از جوانان خود انگلستان، می‌گفتند ما چنین شناختی از امام نداشتیم و از امام فقط همان نکته‌ای را که توی دهن آمریکا می‌زند می‌دیدیم و فرق بین امام خمینی و ملاعمر و بن‌لادن را نمی‌فهمیدیم. اصلاً باورکردنی نبود که ایشان وارد این حوزه‌ شده باشند.

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.