از قدیم کسانی، آیاتی یا سورههایی از قرآن را برتر از دیگر آیات و سورهها میدانستند. اما این برتری و اهمیت تابع نظرگاه و منظر آن افراد بوده است
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، ایام نوروز امسال برای یک کار پژوهشی یکبار همه قرآن را خواندم. بارها قرآن را خوانده بودم و هر بار به هدفی. هر بار که قرآن را خواندم بیشتر متوجه تفاوت سطح آیات آن شدم. گرچه همه قرآن برای مسلمانان اعتباری یکسان دارد، با این حال، سطح و قوت و تاثیر آنها متفاوت است.
برای همین از قدیم کسانی، آیاتی یا سورههایی از قرآن را برتر از دیگر آیات و سورهها میدانستند. اما این برتری و اهمیت تابع نظرگاه و منظر آن افراد بوده است. گویی قرآنْ خوانِ گستردهای است که در آن انواع خوردنیهای چشمنواز و جانپرور چیده شده و هر کس متناسب با سلیقه یا نیاز خود از آن بر میگیرد و میخورد.
شخص پیامبر اکرم(ص) نیز برخی آیات یا سورهها را برتر میشمرد تا جایی که، طبق روایاتی، سوره یس را «قلب قرآن» میشمرد. کسانی گامی فراتر برداشتند و کوشیدند آنچه را گزینه و عصاره قرآن میدانند در کتابی گردآورند مانند غزالی که کتاب جواهرالقرآن را نوشت.
با یک مرور ساده این تفاوت سطح آشکار میشود. برای نمونه، برخی آیات بیانگر مسائل عبادی و شیوه نماز خواندن یا روزه گرفتن هستند؛ آیات دیگری به مسائل حقوقی و تنظیم قراردادها اشاره میکنند؛ پارهای داستانهای پیامبران گذشته را نقل میکنند؛ برخی به مسائل جدلی و شیوه مواجهه با پیروان دیگر ادیان میپردازند.
پارهای آیات استدلالهای فشردهای برای اثبات توحید پیش میکشند و برخی ما را به تأمل در جهان بیرون یا جهان درون دعوت میکنند. آیاتی به سیر آفاق و پارهای به سیر انفس میخوانند. بعضی آیات اوصاف بهشت را بر میشمارند و برخی تصاویر ترسناکی از دوزخ به دست میدهند.
همه این آیات به کار کسانی میآیند. برای مثال، فقیهان عمدتا در پی آیات حقوقی و فقهی و متکلمان شیفته آیات کلامی هستند. کسانی که در پی بهشتند آیاتی را یکسره تلاوت میکنند و دیگرانی که نگران جهنم، آیات دیگری را. اما آن را که «نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است»، با قرآن چه کار؟
با این همه، این خوانِ الهی برای جانهای آزادهای که ترسان از دوزخ و سودایی بهشت نیستند نیز طعامی دلپذیر دارد؛ آموزههای وجودی و اخلاقی. برخی آیات قرآن کریم فارغ از محاسبات و معادلات حقوقی و خردهبینی کلامی، نکاتی را درباره سرشت انسان و شیوه زیست او پیش میکشند. میتوان آنها را آیات وجودی یا اگزیستانسیالیستی قرآن دانست.
این آیات مستقیما حکمی اخلاقی در خود ندارند، اما دعوتی به شمار میروند برای نوعی اخلاقورزی مانند این آیه شریفه «لقد جئتمونا فرادی، کما خلقناکم اول مره؛ به تنهایی نزدمان آمدید، همانگونه که نخستینبار شما را آفریدیم.»
این آیه به سادگی بر مسوولیت فردی تاکید میکند و ما را از هر گونه خودفریبی و دست به دامان ساختارهای اجتماعی شدن باز میدارد. این آیه تاکید میکند که ما تنها زاده میشویم، تنها میمیریم و تنها محاسبه میشویم. هیچکس، هیچکس این کارها را جای ما انجام نخواهد داد.
از این دست آیات که بگذریم، برخی آیات به صراحت و روشنی آموزههای اخلاقی خاصی را تعلیم داده و ما را از توهمات گوناگون نجات میدهند. یکی از آموزههای محوری اخلاق قرآنی آن است که اصولا اخلاقی بودن و اخلاقی زیستن، ناظر به رفتار ما در قبال دیگران نیست، فراتر از آن نوعی رفتار با خویشتن است «إن احسنتم، احسنتم لانفسکم و إن اسأتم فلها؛ اگر خوبی کنید، به خودتان خوبی کردهاید و اگر بدی کنید به خودتان.»
اخلاق یعنی شیوه تعامل با خویشتنِ خویش. این آموزه به زبان دیگری بر این اندیشه اخلاق فضیلت تاکید میکند که «فضیلت پاداش خویش است.» خوب بودن و اخلاقی زیستن، منت گذاشتن بر خدا یا دیگران نیست، نوعی لطف کردن در حق خود است. این آیات بر فراز زمان و مکانْ در ابدیتی پهناور چون الماسهای تراشیده میدرخشند و با هر بار خواندن جان ما را پرورش میدهند. امیدوارم در فرصتی برای خودم «قلب» قرآنی از این آیات فراهم کنم و با دیگران در میان بگذارم.
صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۳۱ فروردین ۱۴۰۱