خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

شرح کلامی از حضرت فاطمه(س)

خطبه‌های اندیشه‌شناسی و اندیشه‌سازی اهل البیت باید در حوزه‌های علمیه در دروس خارج، و در دانشگاه‌ها در رساله‌های دکتری و هم چنین در مدارس به عنوان متون تربیتی و سبک زندگی، و برای رجال سیاسی و اجرایی کشور تدریس شود.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حسین درودی به مناسبت ایام فاطمیه یادداشتی ارسال کرده است که متن آن را می‌خوانید؛

در ایام سوگواری مادر کرامت و هدایت، حضرت فاطمه الزهرا انسیه الحورا(س) چه زیبا و ضروری است که از برش علمی بصیرتی خطبه فدکیه فراست‌آفرین سخنی، با قشر جوان در جامعه اندیشه‌ورزی سایت‌های علوم انسانی و همچنین اطلاع‌رسانی و اندیشه‌سازی کشور در قالب گفتمان‌پردازی و کرسی‌های آزاد اندیشی تدبیر و تأمین گردد، زیرا عرصه ذهنی دانشمندان علوم اسلامی بدون آرایش معارف فاطمی به نوعی استقبال از علوم انسانی انسان‌ساخت، به ویژه در حوزه حقوق خانواده و زنان تمدن‌ساز خواهد بود، از همین رو با توجه به گفتمان مورد مداقه اندیشه‌سازان داخلی و خارجی پیرامون اسلامی‌سازی علوم انسانی متظاهر در آنتن‌های رسانه‌ای و محافل علمی که فراز و فرودهایی را به خود اختصاص داده، بایسته است گزاره تمدن نوین اسلامی منطوی در بیانیه گام دوم را با فرازی از خطبه حضرت زهرا سیده زنان عالم بشریت(س) که مقام صدیقه شهیده را به خود اختصاص داده است مورد پژوهش علمی و سوال و جواب‌های ساختارمند قرار گیرد، به همین منظور کلید واژه‌ای که احتمال می‌رود دو علم فلسفه و ساینتیس در بطن آن ملازم و مقارن مقصود گردیده است برای این مقاله انتخاب گردیده، تا در قالب یک پارادایم و الگوواره نظریه آزمایی، جهت تولید فرضیه برای مباحث و معارفی که علوم انسانی را نیازمند به پیوست اسلامی شدن می‌کند ارائه شود تا روشن گردد آیا رفع انسداد اسلامی شدن علوم یک آرمان‌طلبی است، یا یک اندیشه احتکار شده در مجامع دانش بشری که نیاز به آزادسازی دارد.

«عن فاطمه الزهراء «… ابْتَدَعَ الْأَشْیَاءَ (لَا مِنْ شَیْ‏ءٍ) کَانَ قَبْلَهَا وَ أَنْشَأَهَا‌» همه چیز را از نیستى الگو به هستى الگو‌دار در آورد، و آنان را بدون وجود الگو و نمونه‏اى ایجاد نمود. (طبرسی، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج‏۱، ص ۹۸(بخشی از خطبه فدکیه)»

الف- این فراز از خطبه فدکیه از جمله مباحث علمی است که احتمال می‌رود با جست‌وجوی از یک پنجره دانش نمی‌توان به مقصود ملکوتی و ناسوتی آن دست یافت چرا که کلید واژه «‌لا من شی» ضرورت مبرم دارد از چشم تجربی و هم چنین از عینک فلسفه به آن نگریسته شود، تا تفاوت «لا من شی با من لاشی» بدون تکلف تبیین و تشریح گردد و هم چنین مهندسی جایگاه اثبات و ابطال در آن قابل مفاهمه باشد، حال اگر «لا» در متن خطبه مذکور قبل از «من شی» به جهت ارتباط با توحید ناب چینش شده، اهمیت تکوینی آن بر هیچ آزاد‌اندیشی قابل انکار و استنکاف نیست و همچنین بر اهلش اظهر من الشمس است که علم که خود تحت عنوان یک شی ذهنی در خانه اندیشه آدمی جولان می‌دهد آیا قادر است بدون اتصال و اتصاف به توحید الهی از «لا من شیم مورد بحث و فحص قرار گیرد؟ خیر، چراکه قاعده تناقض مانع از آن می‌گردد که موجود فقیر از وجود غنی خود بدون حمایت و هدایت گزاره‌سازی کند، در نهایت قلب و عقلی توان این مهم را دارد که به سبب مقام طهارت از حجاب تراکمی و آزمون و خطای بشری، حضور خالق را قبل از مخلوق در قلب بی نهایت طلب خویش و هم چنین ذهن خلاق خود مشاهده و معاینه کند، زیرا وسایل و وسائط در زندگی مادی انسان با حریم‌گذاری حب به نفس مانع از این ارتفاع نگری گردیده و در نتیجه جهان را از سوی مخلوق به خالق می‌نگرد که خود یکی از مرزهای مهم میان علوم انسانی انسان ساخت با خالق ساخت می‌باشد، حال چنانچه «لا» مورد بحث در متن خطبه فاطمی بعد از من واقع گردد یعنی «من لاشی» تولید گردد بدین معنی که خالق هستی موجودات را از عدم و نیستی به هستی شرف موجودیت داده است، آیا این گزاره در آزمایشگاه‌ها و آکادمی‌های جهان نزد دانشمندان مقبول خواهد بود که عدم و نیستی، مادر و مولد موجودات هستی باشد؟ در نتیجه خطبه فدکیه از یک موقعیت علمی پرده‌برداری کرده است که ای مسمانان و آزادگان جهان بیشتر بشنوید که کسی سخن می‌گوید که خالق هستی را در قلب خویش قبل از خودش شهود نموده است و خویشتن خویش را از خالق شاهد می‌داند و می‌یابد نه خالق را محتاج مخلوق، چراکه او جهان را در خود دارد و از خود هستی داده، و موجوداتی که از منبع لایزال الهی دریافت موجودیت نموده‌اند بدون اعتماد و اتکال به او موجودی خویش را به عدم نسبت داده که این انتساب ناصواب آفات و آسیب‌هایی را به همراه داشته و خواهد داشت، این مسئله بیکران مهم از جمله «لا من شی» درک و دریافت می‌گردد چرا که قاعده تناقض دستور می دهد که «من شی» نقیضش می گردد «لا من شی» نه «من لا شی» که اگر از لا شی باشد یعنی لا در میانه من و شی واقع گردد یعنی از عدم وجود پدید آمده، در حالی که هستی از وجود او مشحون و مملو است، اندیشمندانی که از معرفت علوم معصومین منفک و مفلوک شده باشند به مشهودات قلبی و مصنوعات تفکریی دچار می گردنند که مستمرا به طوفان سوالات شک آفرین و وحدت سوز مانند، خدا چیست؟ و خدا کجاست؟ و خدا چرا چنین کرد و چنان نکرد؟ و در نهایت خدایی نیست، سرگردان و دل لرزان می‌شوند، و در نهایت می‌توان به این نتیجه واصل گردید که یکی از علائم علوم انسانی غیر توحیدی در همین پارادیم و فرآیند به وضوح و با شفافیت قابل مشاهده است که حاصل آن انواع تخریب و تزلزل در جان فرد و تفرقه و تفرق در جامعه امروز ما، در انواع و اقسام ناامیدکننده‌ای خود‌نمایی می‌کند.

ب- سوال: احتمال تعریف «شی» در این متن خطبه فاطمی باید از درون آن استخراج گردد، یا لابد از آنیم که به تجربه بشری متوسل و متمایل گردیم؟

«وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبی‌‏مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ اَرْسَلَهُ، وَ سَمَّاهُ قَبْلَ اَنْ اِجْتَباهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ اِبْتَعَثَهُ، اِذ الْخَلائِقُ بِالْغَیْبِ مَکْنُونَهٌ، وَ بِسَتْرِ الْاَهاویلِ مَصُونَهٌ، وَ بِنِهایَهِ الْعَدَمِ مَقْرُونَهٌ، عِلْماً مِنَ اللَّهِ تَعالی بِمائِلِ الْاُمُورِ، وَ اِحاطَهً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ، وَ مَعْرِفَهً بِمَواقِعِ الْاُمُورِ.»

و گواهى می‌دهم که پدرم محمّد بنده و فرستاده اوست، که قبل از فرستاده شدن او را انتخاب، و قبل از برگزیدن نام پیامبرى بر او نهاد، و قبل از مبعوث شدن او را برانگیخت، آن هنگام که مخلوقات در حجاب غیبت بوده، و در نهایت تاریکی‌ها به سر برده، و در سر حد عدم و نیستى(الگویی) قرار داشتند، او را برانگیخت بخاطر علمش به عواقب کارها، و احاطه‏‌اش به حوادث زمان، و شناسائى کاملش به وقوع مقدّرات.

با توجه به فراز فوق الذکر احتمال معنای شی عبارت است از: موجودی که از غیب به حضور و از عدم تقابلی به وجود تعاملی صیرورت داده می‌شود، پس هر موجودی قبل از علم به خویشتن خویش به اجبار از خالق هستی، وجودی علمی دریافت می‌کند که به واسطه آن قادر و قابل می‌گردد که به غیر خود فرآیند ربط‌سازی را تشکیل بدهد، از این احتمال در متن خطبه فدکیه به حل این مسئله دست می‌یابیم که هیچ موجودی از خالق هستی دریافت تکوینی و اجباری ناقص و ناتمام نداشته است، و لکن در مرحله حفاظت از داشته‌های خویش با انتخابی مواجه می‌گردد که یا مسیر و مسیل اعلایی را در پیش می‌گیرد یا ضد آن را، یعنی به سفلایی و عدمی در می‌غلتد.

ج- معنای شی در نزد تجربه بشری: هر موجودی که گره‌خوردگی زمان و مکانی در آن به جهت تحویل و تبدیل باشد و هم چنین حرکت در آن را پدید بیاورد و از تکرار پذیری آن مانع گردد. حال با توجه به متن خطبه فاطمی واژه بدیع، محتمل است تحویل و تبدیل‌پذیری در موجودات یا به سوی کمال توحیدی و تقرب وحدت در حرکت است یا به سمت و سوی ضد آن یعنی، بعد گیری از توحید در نظام خلقت و نقص و نقصان و سقوط از ارکان کمالی و حرکت به سوی تکثر و تفسیق، در نهایت اشیاء در جهان هستی یا انسان را ابزار کمال می‌شوند، یا اسباب سقوط نقصان در داشته‌های او پدید می‌آوردند، از همین رو نو پدیده‌های بشری اگر ایشان را به وحدت در نظام هستی هدایت کند لاجرم باید از قوانین در آنها تبعیت کرده باشد، و اگر در تقابل و تعاند با هستی دانسته و نادانسته در حرکت افتاده باشد به جدایی داشته‌هایش یعنی مرز عدمی نزدیکتر می‌گردد.

ه- سوال: شخصیتی که شناخت‌شناسی ایشان از عالم هستی، در سطح و ساحتی است که بشر هنوز به کلید واژه‌های هستی شناختی او آشنایی اولیه نداشته، چگونه مدعیان بی انصاف به خود جرأت می‌دهند که مطالبات ایشان را برای بشریت و انسان‌دوستی منفک از توحید ناب و معارف وحی و اخلاق و آداب نبوی بدانند، و در نهایت حضرتش را به مطالبه ارث مادی و قطعه زمینی متهم کنند، آیا پنهان بودن مزار و مرقد این بزرگ بانوی ستم دیده، از برای آن نیست که توحید الهی از قلب و اندیشه بشری پنهان و مخفی گردیده است‌؟

و- سوال مهم: آیا خطبه‌های اندیشه‌شناسی و اندیشه‌سازی اهل البیت نباید در حوزه‌های علمیه در دروس خارج، و در دانشگاه‌ها در رساله‌های دکتری و هم چنین در مدارس به عنوان متون تربیتی و سبک زندگی، و برای رجال سیاسی و اجرایی کشور جهت شاخص دشمن‌شناسی و اصل سیاست عین دیانت، مطالعه و بررسی و تدریس شود‌؟

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.