خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

دانشگاه با حرف اسلامی نمی‌شود/ شرط دینداری، آزادی است

علی دژاکام در نشست «بایسته‌های دانشگاه اسلامی»؛

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی اظهار کرد: مگر مقام معظم رهبری بحث کرسی‌های آزاداندیشی و نظریه‌پردازی را مطرح نکردند؟ نمی‌توانیم بدون آزادی مشروع و قانونی به علم دینی برسیم و آدم‌ها را دیندار کنیم بدون اینکه به آنها حق انتخاب بدهیم. نمی‌توانیم با تبعیض، ظلم و بی‌عدالتی دانشگاه را اسلامی کنیم.

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نشست «بایسته‌های دانشگاه اسلامی» با حضور علی دژاکام، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، برگزار شد.

در ادامه سخنان وی را می‌خوانید:

وقتی از دانشگاه اسلامی سخن می‌گوییم، یکی از سؤالات این است که انتظار محوری از دانشگاه اسلامی چیست؟ ما از دانشگاه اسلامی چه چیزی می‌خواهیم؟ چندین فرض وجود دارد. یک فرض این است که از دانشگاه اسلامی می‌خواهیم که دانشمند محض و علم و تکنولوژی سکولار تولید کند، یعنی علم برای علم باشد. دوم، این دانشگاه علم و تکنولوژی غیرسکولار و دانشمند دیندار تولید کند. سوم، دیندارِ دانشمند و علم و تکنولوژی غیراسلامی تولید کند. در واقع کاری با علم نداریم، چون علم پسوند اسلامی و غیراسلامی بر نمی‌دارد، بلکه همین که استاد، دانشجو، مدیران و کارمندان متدین باشند کفایت می‌کند.

چهارم، علم و تکنولوژی دینی و دانشمند دیندار تربیت کند و تولید علم دینی اولویت دارد، چراکه تأثیر آن آنقدر زیاد است که آرام آرام دانشمندان و دانشجویان ما هم دیندار می‌شوند. پنجم، دانشمندی را تربیت کند که دیندار باشد و حتی پزشک و فیزیکدان دیندار شوند و علم و تکنولوژی غیرسکولار هم تولید کنند. دانشگاه اسلامی نمی‌تواند بگوید که علم دینی تولید می‌کنم اما به افرادی که در آنجا فعالیت می‌کنند کاری ندارم، بلکه دانشگاه اسلامی، هم علم را اسلامی کرده و هم متوجه نیروی انسانی خود است.

منظور از دانشگاه اسلامی چیست؟

فرض اول باطل است، چراکه دانشمند محض و علم و تکنولوژی سکولار برای ما معنا ندارد و دانشگاه‌های کنونی دنیا به همین شکل هستند. همچنین در فرض دوم وظیفه دانشگاه اسلامی تولید دانشمند دیندار و علم و تکنولوژی غیرسکولار است، یعنی وظیفه اولیه این است که انسان دیندار تربیت کند. این فرض باطل است، چراکه ماهیت و هویت دانشگاه برای ما اهمیت دارد. در قرآن آمده: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ؛ اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت می‌کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک می‌سازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی می‌آموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند»(جمعه، ۲). هویت و رسالت دانشگاه در ابتدا یادگیری و علم است. لذا اگر می‌خواهیم صرفاً انسان دیندار تولید کنیم، ابتدا باید به سراغ حوزه برویم. فرض سوم که دانشگاه دینداری را مقدم بر دانشمندی بداند هم باطل است. چهارمین فرض این است که دانشگاه صرفاً علم دینی تولید کند. این فرض هم باطل است، چراکه علم دینی برای اسلامی شدن دانشگاه‌ها لازم است، اما کافی نیست و گاهی ما عالمان علوم اسلامی هستیم، ولی خودمان اسلامی نیستیم و چه بسا عالمان اخلاقی که اخلاقی نیستند.

یک فرض بیشتر نمی‌ماند و آن اینکه انتظار ما از دانشگاه اسلامی این است که دانشمند دیندار پرورش دهد که مؤمن، متدین و مسلمان باشد و علم را هم دینی کند، یعنی هر دو وجه را داشته باشد که به نظر می‌رسد این فرض در دانشگاه اسلامی قابل بحث است. نکته دیگر اینکه باید بحث کنیم که چه تلقی‌ای از دانشگاه اسلامی داریم؟ موافقان و مخالفانی برای دانشگاه اسلامی وجود دارد. لذا تلقی واحد و روشنی از دانشگاه اسلامی نداریم و این یکی از معضلات است. همچنین انتظارات محوری از این دانشگاه قابل بحث است و به نظرم فرض پنجم بهترین فرض از دانشگاه اسلامی است.

اگر قرار است دانشگاه اسلامی، دانشمندی دیندار و علم دینی تولید کند، چند نکته مورد توجه واقع نشده است. آیا هدف وسیله را توجیه می‌کند یا خیر؟ آیا برای رسیدن به هدف مقدس که دانشگاه اسلامی باشد می‌توانیم از هر ابزاری استفاده کنیم؟ پاسخ منفی است. اینکه هدف وسیله را توجیه می‌کند حرفی ماکیاولی است که ما با آن مخالفیم و در ابتدای انقلاب هم در جدال با مارکسیست‌ها این مخالفت را نشان دادیم، چراکه برخی معتقدند که مثلاً برای حذف یک استاد سکولار می‌توان به وی تهمت زد یا از هست و نیست ساقط کرد. این کار غیراسلامی است و با چنین کارهایی نمی‌توانیم به دانشگاه اسلامی دست پیدا کنیم. گاهی ده‌ها حرام را انجام می‌دهیم که جلوی یک حرام را بگیریم، اما کدام منطق این را قبول می‌کند؟

اساساً دین و قرآن برای چه چیزی است؟ قرآن آمده که برنامه زندگی من باشد، ولی ما امروز دین را به یک سوژه تبدیل کرده‌ایم که مدام در مورد آن از زوایای مختلفی حرف می‌زنیم و یادمان رفته که دین برای این بوده که به قول علامه طباطبایی با آن زندگی کنیم. در مورد دانشگاه اسلامی هم گرفتار حرف شده‌ایم. با حرف و طرح، دانشگاه اسلامی نمی‌شود، بلکه برای تحقق این هدف نیازمند عمل اسلامی هستیم.

تلقی‌های متفاوت از دانشگاه اسلامی

همچنین شرط دینداری در رساله فقها آزادی است. مگر مقام معظم رهبری بحث کرسی‌های آزاداندیشی و نظریه‌پردازی را مطرح نکردند؟ نمی‌توانیم بدون آزادی مشروع و قانونی به علم دینی برسیم و آدم‌ها را دیندار کنیم بدون اینکه به آنها حق انتخاب بدهیم. نمی‌توانیم با تبعیض، ظلم و بی‌عدالتی دانشگاه را اسلامی کنیم. علامه طباطبایی می‌گوید که عدالت اجتماعی جامعه را به هم پیوند می‌‌دهد و اجازه نمی‌دهد که از هم گسیخته شود. وی می‌گوید که اگر شعار یک جامعه لا إله إلّا اللّه، محمد رسول الله و علی ولی الله باشد و همه مردم حافظ قرآن باشند اما عدالت در آن نباشد به مقصد نمی‌رسد ولی اگر یک جامعه ماتریالیست بر مبنای عدالت حرکت کند، به مقصد می‌رسد. لذا برای تأسیس دانشگاه اسلامی باید آزادی و عدالت را برقرار کنیم. کسانی که از دانشگاه اسلامی سخن می‌گویند آیا بر مبنای معیارهای اسلامی عمل می‌کنند؟

نکته دیگر وجود عقلانیت است. آیا علم اسلامی بدون عقلانیت شکل می‌گیرد. امام صادق(ع) می‌فرماید که ما فرزندان دلیل و برهان هستیم. لذا در دانشگاه اسلامی عقلانیت، عدالت و آزادی وجود دارد و مسئولان آن عامل هستند و برای کنار زدن رقیب از هر وسیله‌ای استفاده نمی‌شود.

علاوه بر این وقتی از دانشگاه اسلامی سخن می‌گویم منظور عده‌ای این است که از اسلام یک خوانش روشن وجود دارد و گویا بر اساس آن می‌توان دینداری آدم‌ها را سنجید. لذا باید روشن کنیم منظور ما کدام فهم از اسلام است. وقتی از دانشگاه اسلامی صحبت می‌کنیم، عده‌ای می‌گویند همه چیز آن مشخص است، اما این درست نیست و همه دعوا این است که اساساً اسلام چیست؟ دعوای بین اصلاح‌طلب و اصول‌گرا در حوزه سیاست در حوزه دین هم وجود دارد. مثلا آیا می‌توان گفت که بین آیت‌الله مصباح یا فلان شخصیت اصلاح‌طلب یکی نامسلمان و ملحد است؟ پس دعوای آنها بر سر چیست؟ قطعاً بر سر فهم از اسلام است. بنابراین نباید وقتی از دانشگاه اسلامی صحبت می‌کنیم، تصور کنیم که همه از آن برداشت واحدی دارند.

فرض این است که دانشگاه ماهیتاً غربی است

باید دانست که دانشگاه اسلامی مخالفانی دارد و برخی از جنبه سیاسی و برخی از جنبه معرفتی مخالفت می‌کنند. لذا باید در اینجا دست به اقناع بزنیم، چراکه اگر فرض بگیریم، دانشگاه اسلامی را همه پذیرفته‌اند و ما الان صرفاً وظیفه داریم که به سمت آن برویم، هدف ما محقق نمی‌شود، بلکه باید جلساتی را با حضور موافقان و مخالفان برای اقناع مخالفان برگزار کنیم، چراکه ده‌ها پرسش و ابهام وجود دارد.

سخن دیگر مخالفان این است که گویا همه عناصر جمهوری اسلامی، اسلامی شده و فقط دانشگاه باقی مانده است. سؤالی که مخالفان مطرح می‌کنند این است که مگر قوه قضاییه، حوزه علمیه، آموزش و پرورش، ارتش و … همه اسلامی هستند که می‌خواهید اینجا را اسلامی کنید و چرا صرفاً بر دانشگاه تمرکز کرده‌اید؟ فرض این است که دانشگاه و علوم آن ماهیتاً غربی است. لذا باید فکری برای آن کنیم، اما مخالفان پاسخ می‌دهند که ارتش و قوه قضاییه و… هم ماهیتی غربی دارند.

بنابراین در باب دانشگاه اسلامی حرف‌های جدی وجود دارد که از جمله آنها در مورد مفهوم‌شناسی دانشگاه اسلامی است. لذا باید به حرف واحدی برسیم که منظور ما از دانشگاه اسلامی چیست؟ همچنین خروجی دانشگاه اسلامی چه باید باشد و نیز باید پیش‌فرض‌های خود را درباره دانشگاه اسلامی اصلاح کنیم و بدانیم که با کار غیراسلامی نمی‌توانیم دانشگاه اسلامی ایجاد کنیم. امام معصوم نیز فرموده است که به جای حرف زدن، مردم را با عمل خود مسلمان کنید.

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.