خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

«خدای قرآن» خدای الهیات سلبی نیست/ قرآن ماهیت گفت‌وگو دارد

قراملکی با اشاره به اینکه زبان قرآن به گونه ای است که مارا به تدبر وا می دارد، گفت: آیات قرآنی به گونه ای است که به فهم فلسفی از آیات ما را فرا می خواند یعنی می توان گفت که تدبر در قرآن از جنس فلسفه ورزی است.

به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)، احد فرامرز قرا ملکی، در ششمین نشست از سلسله نشست های میان رشته ای قرآن و علوم انسانی با موضوع «قرآن و فلسفه» در رابطه با محیط نزول قرآن اظهار کرد: دغدغه های فلسفی در زمینه وحی بین فرهنگ و قوم نازل شده بر آن، چندان خود را نشان نمی دهد، علی رغم ادبیات قوی در متن، فضایل و رذایل در بحث قومیت؛ وقتی پای درنگ و دغدغه فلسفی به وجود می آید این ادبیات خود را نشان نمی دهد، به جای آن ما انگاره های تصویری و مادی از خدا را می بینیم و در اینجا خدا ممکن است  اما نه به مفهومی که قرآن آن را معرفی می کند.

وی افزود: در اینجا ما انگاره هایی که از قومی که وحی بر آن نازل شده، بت هایی می بینیم که انگاره تصویری و مادی از خدا دارند و همه آنچه مربوط به هستی و خدا باشد، سبقه و رنگ فلسفی از خود نشان نمی دهد بلکه ترک انداختن بر انگاره های تصویری و حسی از خدا است، این ترک انداختن از انگاره ها تنظیف گرایی به الهیات سلبی منتجر نمی شود و بر الهیات ایجابی در قرآن تاکید می شود.

قراملکی با بیان اینکه هرگز خدای قرآن خدای الهیات سلبی نیست، راهبرد قرآن این است بر تنظیف به ویژه بر نزد عربی که وحی بر او نازل شده تاکید می کند و جای جای بر انگاره های تصویری و حسی ترک می اندازد، عنوان کرد: اما وقتی قرآن از خدا سخن می گوید سخن در زبانی روشن و بلیغ بوده و سخنی است که می تواند انگاره های تصویری و حسی فرد را فرو بریزد.

وی با بیان اینکه وقتی در آیه( وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ‌ درنگ می کنم او با شما است هرجا هستید)؛ سوال ایجاد می شود که خدایی را که من تصویر می کنم بر انگاره های تصویری- حسی من از خدا ترک می اندازد یا نه؟ با درنگ در این آیه می توان گفت که در خدایان مکان مند و زمان مند در عربی جاهلی ترک می اندازد.

استاد فلسفه و کلام اسلامی با اشاره به شی انگاری در بت ها، بیان کرد: این آیه بر این انگاره ها ترک می اندازد و همچنین این آیه برانگاره های تصویری حسی نیز ترک می اندازد و از زیبایی برخوردار است که ما را به اندیشیدن وادار می کند.

وی ادامه داد: نگرش این جهان مادی حسی توان فهم این جمله را ندارد، بنابراین گویی الهام می شود درباره این آیه از سطح معرفتی، عرفی، حسی و تجربی فراتر بروم گویی این آیه به تنهایی من را به سمت فلسفه ورزی در ارتباط با خدا فرا می برد و تامل در ارتباط خدا با من نهیب می زند که نمی شود فلسفه ورزی نکرد.

قراملکی سمیع بودن، متکلم بودن، بصیر بودن را مفاهیمی عنوان کرد که در عین راهبردی قرآن، در بحث اوصاف الهی ترک برانداختن بر انگاره ها است و جز با فلسفه ورزی بر این مفاهیم نمی شود حل شود.

وی با اشاره به اینکه در آیه (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا..ای کسانی که ایمان آورده اید، ایمان بیاورید) در سوره نساء، اگر اندکی تعقل کنید از خود می پرسید این آیه فرض بر ایمان است یا نه؛ این زبان آیه زبانی است که شما را به درنگ و تدبیر مجبور می کند، این درنگ ها نه همه جا اما اغلب جاها از جنس فلسفه ورزی است.

قراملکی در ادامه بیان کرد: آیات قرآنی به گونه ای است که به فهم فلسفی از آیات ما را فرا می خواند.

فهم فلسفی از قرآن فرصتی برای ژرف نگری در آیات است

وی با اشاره به اینکه قرآن در بعضی از جاها اصلا فهمیده نمی شده و یا فلسفه ورزی را نیاز داشته است، گفت: اگر فهم فلسفی از آیات قرآنی برخواسته از قرآن بوده تهدید نیست بلکه فرصتی برای ژرف نگری در آیات بوده است.

قراملکی با بیان اینکه فهم فلسفی از قرآن چیست؟ آیا ممکن است یا نه؟ فهم فلسفی از قرآن چه نوع فرایندی است؟ آیا این فهم گریز پذیر است یا ما ناگریز از آن هستیم؟ آیا این فهم نزدیک کننده ما به قرآن است یا دوره کننده از قرآن؟ گفت: فهم قرآن به تفسیر بر می گردد؛ وحی یک پیام است و  مخاطبانی دارد و برخورداری از وحی محتاج دانش وسیعی است، این دانش وسیع برای تفسیر بین وحی و مخاطبان وحی نیاز است .

قراملکی گفت: تاریخی که به ما نشان می دهد انسان های گوناگون به عنوان مخاطبان چه نیازی به فهم قرآن داشتند را تلقی از فهم یک امر شخصی نمی دانم بلکه نوعی دانش می دانم که می تواند وحی را در اختیار مخاطب قرار دهد.

وی با بیان اینکه تلقی از فلسفه چیست؟ ادامه داد: همه می دانیم واژه فلسفه کاربردهای گوناگون دارد و از این کاربردهای فراوان سه مورد را انتخاب کردم یک کاربرد فلسفه به مثابه یک رشته  تحصیلی است، فلسفه گاهی به عنوان یک دستگاه و نظام معین فلسفی محسوب می شود اما گاهی فلسفه را به مثابه نوعی فعالیت نظام مند ذهنی می توان در نظر گرفت.

قراملکی با بیان اینکه وقتی می گوییم قرآن و فلسفه مراد از فلسفه نوعی فعالیت ذهنی نظام مند است و معنی آن را باید بدانیم، گفت: ما یک فلسفه ورزی با دو حیثیت متفاوت و مهم داریم رشد آن رایج و نادر است.

فلسفه ورزی همان تفکر فلسفی است

استاد فلسفه و کلام اسلامی با بیان اینکه مراد از فلسفه ورزی تفکر فلسفی است، یعنی مسائلی از جنس مسائل بنیادی داشته باشیم و به شیوه های ژرف نگرانه در این مطلب تفکر کنیم، اظهار کرد: این تفکر فلسفی از علم تجربی متفاوت است و برای خود تعریف دارد.

قراملکی ویژگی این تفکر متمایز را ژرف نگری، منظم بودن، معطوف بودن به مسائل بنیادین و معطوف بودن به مسائلی که در سطوح زیرین آنچه مشاهد می شود عنوان کرد و گفت: در ظاهر گوناگونی می بینید اما وقتی سراغ وحدت در بن این گوناگونی هستیم، فلسفه ورزی بعد دیگری دارد و تجربه فلسفی از جهان و محیط خود است، این تجربه فلسفی از جنس تجاربی سطحی و عرفی نیست بلکه تجارب ژرف تری است که اگر تعبیر شود سر از تفکر فلسفی در می آوریم.

وی ادامه داد: این فعالیت ذهنی نظامند است و می تواند با ویژگی دیگر جمع شود و ماهیت پژوهشی به خود گیرد و می تواند دستگاه فلسفی و سنت فلسفه گویی به میان بیاورد و رشته فلسفه ایجاد کند.

قراملکی عنوان کرد: وقتی از رابطه قرآن با فلسفه سخن می گوییم بیش از آنکه بگویم قرآن با دستگاه رشته و نظام معرفتی چه نسبتی دارد باید بگویم با خود فلسفه ورزی چه نسبتی دارد؟ آیا فلسفه ورزی ریشه در قرآن دارد یا بر آن تحمیل می شود؟

وی با بیان اینکه آیات قرآنی به گونه ای هستند که شما ناچار هستید برای فهم آنها فلسفه ورزی کنید، گفت: در جای جای آیات قرآنی می توان این را به خوبی فهمید میراث تفسیری ما حاصل مواجهه فلسفه ورزانه مفسر با قرآن بوده و تحمیل بر قرآن نیست.

قرا ملکی با بیان اینکه مهم ترین مطلب قرآن و فلسفه فهم فلسفی از قرآن است، گفت: تفسیر با علم کلام و علم فلسفه داد و ستد داشته است.

وی با اشاره به اینکه عده ای که در بحث دیانت پاسخ مثبت به وحی داشته و دغدغه اخلاص دارند، گفت: وقتی از فهم فلسفه سخن به میان می آید، اینها دغدغه خلوص دارند و می گویند آیه قرآنی را همانگونه که هست باید پاسخ مثبت داد و پاسخ مثبت همان ایمان و عمل صالح است.

قراملکی ادامه داد: فهم فلسفی از قرآن همان فهمی است که در فرایند خودش ماهیت فلسفه ورزی دارد.

استاد فلسفه و کلام اسلامی عنوان کرد: زبان قرآن با مفاهیم مادی و طبیعی همراه است و سعی می کند ما را به تدبر فرا خواند، تدبر یک فعالیت ذهنی درون شخصی است و این تدبر از جنس گفت و گو کردن بوده و فلسفه ورزی گونه ای از گفت و گو است.

آیات قرآنی در طول تاریخ با فلسفه ورزی خود را بیشتر نشان داده اند

وی با بیان اینکه چرا در قرآن ۳۱۱ با قل به کار رفته است، اظهار کرد: من معتقد هستم که خدای قرآن خدای گفت و گو بوده و قرآن تدبیری است که ماهیت گفت‌وگو دارد.

قراملکی با اشاره به وجود موانع فراوان گفت وگو در مواجهه ما با آیات قرآنی عنوان کرد: اگر تدبر وجود داشته باشد در مواجهه با آیات قرآنی که ماهیت فرایندی دارند منظم و منطقی پیش برویم به موانع برنمی خوریم و اگر چنین مواجهه ای با قرآن نداشته باشید ارتباطی با قرآن پیدا نخواهید کرد.

وی با بیان اینکه اگر مواجهه ما با آیات قرآن متن پژوهانه باشد، این متن پژوهی و تدبر را به معنی گفت‌وگوی نظام مند می توان بدانیم، ادامه داد: گفت وگو شکل های مختلف دارد و در اینجا مراد ما گفت‌وگوی فلسفلی است.

استاد فلسفه و کلام اسلامی با اشاره به اینکه در قرآن آیاتی وجود دارد که جز با  گفت و گوی فلسفه ورزانه و فلسفه ورزی نمی توان آنها را فهمید، اظهارکرد: این گفت وگوی فلسفه ورزانه ماهیت نقدانه دارد دائما در فرایند خود پیشرفته است و این فهم های فلسفی توانسته اند دائما تقویت شوند.

گفتنی است، دوره سوم سلسله نشست های قرآن و علوم انسانی از سوی پژوهشکده مطالعات میان رشته ای قرآن دانشگاه شهید بهشتی از ۱۸ آبان ماه آغاز شد و تا ۲۲ دی ماه ادامه دارد.

خبرنگار ملیحه ترزفان
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.