خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

مبنای اخلاقی پیامبر، نیکی در برابر بدی بود/هنوز هم به اصل دین رو نیاورده‌ایم

محمد حسینی، نواندیش اهل سنت:

هنوز هم ما به اصل و اساس و هدف دین که همان اخلاقی شدن است رو نیاورده ایم. بر همین اساس است که امروزه از جهان اسلام گروهایی به نام دین بر جامعه حکومت می کنند و که نمونه آن طالبان است.

به گزارش خبرنگار ردنا (ادیان نیوز)؛ «محمد حسینی» دانش آموخته حوزه و دانشگاه و یکی از نواندیشان دینی اهل تسنن گفت: جامعه اسلامی از فلسفه بعثت و اخلاق نبوی فاصله گرفته است.

این پژوهشگر تصریح کرد: جامعه اسلامی امروز با فلسفه بعثت فاصله گرفته و باید عوامل آن را در نظر گرفت. جهان اسلام با سیاست همراه شد و فتنه های مختلفی در دوران بنی امیه و بنی عباس و پس از آن بر سر راه آن قرار گرفت. اینها به خاطر سیاست‌های خود و امور سیاسی که در عرصه جامعه اسلامی شکل گرفت، مردم را از فلسفه ختم نبوت دور داشتند.

وی افزود: ما امر آسمان را به آسمانیان نسپردیم و امر دنیا را از دست بندگان خدا گرفتیم و به فراز و نشیب‌های فقیهانه دچار شدیم. امام محمد غزالی در قرن پنجم این موضوع را خوب تشخیص داده و گفته بود فقه و فقاهت فربه شده و خود را به جای اصل و کل دین جا زده است. این فربهی اساس دین که علم مکاشفه و اخلاقی شدن بود را به حاشیه رانده است؛ گویا تمام دین فقه و فقاهت است. امام محمد غزالی می گوید علم دین علم مکاشفه و تخلی از رذائّل است و علم دنیا شامل طبابت و تجارت است. او می گوید فقه علم دنیای انسان است. اما این قسمت، همه دین شناخته شده و نقطه کانونی دین به حاشیه رانده شده است.

حسینی گفت: پادشاهانی در طول تاریخ از این طریق از مردم بیعت گرفته و آنها را به پذیرش حکومت خود مجاب می‌کردند. می‌گفتند این پادشاهان سایه‌های خدا و نائبان او هستند. آنها نیاز به قوه قضائیه هم داشتند و این قوه را از دل متون فقهی بیرون می‌کشیدند. فقهاء نیز خوراک آنها را تامین می‌کردند.

هنوز هم به اصل دین رو نیاورده‌ایم
این پژوهشگر اهل تسنن تصریح کرد: هنوز هم ما به اصل و اساس و هدف دین که همان اخلاقی شدن است رو نیاورده ایم. بر همین اساس است که امروزه از جهان اسلام گروهایی به نام دین بر جامعه حکومت می کنند و که نمونه آن طالبان است.

حسینی گفت: اخلاق اسلامی پاک کردن درون از رذائل و تبدیل آن به فضائل است. اصل اسلام نیز به معنای آشتی و خود را در دایره آشتی قرار دادن است. ایمان هم خود را در دایره امنیت و آرامش قرار دادن است. عمل صالح هم عمل آشتی خواهانه است. تقوی هم دوری از جنگ و جدل و با همه خلق خدا به صلح بودن است.

وی پیامبر گرامی اسلام ص را در تبدیل جامعه جاهلی به جامعه اخلاقی موفق دانست و گفت: اگر به مجموع کارهای پیامبر نگاه کنیم، او کارنامه موفقی داشته است. از دل دینی که ایشان ابلاغ کرد، فلسفه ها و علومی سربرآوردند. علوم حدیث، علوم قرآن، ایجاد مدارس علوم اسلامی، مکاتب فکری اشاعره و معتزله و حضور فیلسوفان و عارفان اسلامی همه دستآورد نبوت حضرت بود. او فرهنگ و تمدن بزرگی را پایه گذاری کرد. از دل فرهنگ خشن مردم بیابان نشین، یک فرهنگ نرم و رحمانی به جهان عرضه شد و در کمتر از نیم قرن بخش بزرگی از دنیا با این فکر همراه شد. این صدا هم اکنون نیز در جهان پژواکهای زیادی دارد.

مبنای اخلاق نبوی نیکی در برابر بدی بود
حسینی تصریح کرد: پیامبر توانست عشق به خدا و عشق به انسان‌های دیگر و ترحم نسبت به جهان پیرامون و کنار گذاشتن بخل و شح نفس، دوری از تکبر و حسد را آموزش دهد. تخلی درون از رذائلی مانند بخل و حسود و تبدیل آن به فضائل از دستآوردهای نبوت است. در قرآن آمده است که «ادفع بالتی هی احسن»؛ یعنی اگر چه دشمنان با شما سر ستیز دارند اما شما با بهترین روش‌ها با آنها برخورد کنید. بین شما و دیگری اگر عداوت هست، این عداوت را به برادری تبدیل کنید. بدی‌ها را به نیکی جواب بدهید.

وی گفت: مبنای اخلاق نبوی نیکی در برابر بدی بود. او می خواهد انسان را به جایگاهی برساند که در برابر نیکی، نیکیِ بیشتر، و در برابر بدی نیز نیکی داشته باشد. در این قسمت بود که عرفان ما شکل گرفت؛ چه عرفان زاهدانه مانند عرفان غزالی و چه عرفان عاشقانه آن مانند عرفان مولانا و چه عرفان دوستانه و رفیقانه اقبال لاهوری.

ختم نبوت، ویژگی منحصر به فرد پیامبر اسلام است
حسینی گفت: فلسفه بعثت پیامبر اسلام از فلسفه بعثت سایر انبیاء جدا نیست و تداوم همان راه است. این پیامبر و این مبعوث، پیام بزرگ و منحصر به فردی دارد که آن ختم نبوت است. این ممیزه حضرت رسول را از سایر پیامبران جدا می کند.

وی افزود: ادیان ابتدایی که شکل گرفتند، یک بعد آن جهانی و یک بعد این جهانی داشتند. بعد آن جهانی آنها در دورانی که بشر کشاورزی را آموخته بود به یک خدا و بعد این جهانی آنها به یک خدای دیگر تبدیل شده بود. مثلا در مصر باستان خدای آن جهانی «ازیریس» و خدای این جهانی «هورس» است. اما وقتی که بشر تکامل پیدا می کند و ادیان توحیدی بروز پیدا می کنند، یکتا پرستی رواج یافته و آنچه را که پیشتر به عنوان خدایان معرفی می شدند، به عنوان ملائک معرفی می شوند. «ئیل» خدای بزرگ سومریان بوده است. به نظرم «الله» از «اله» از ریشه «ئیل» است. در کتاب مسلمانان هم عزرائیل و جبرائیل و غیره را داریم. جبرائیل بنده آگاهی دهنده الهی است. اینها واسطه بین خدای واحد و انسان هستند. رابطه بین انسان و فرشتگان پیامبران هستند.

حسینی ادامه داد: پیامبران به وسیله الهام و یا وحی الهی، هم نقش آن جهانی و هم نقش این جهانی دارند. نام آن جهانی بودن پیامبران «رسالت» و نام این جهانی بودن پیامبران «نبوت» شد. آنچه که رسالت است، به جاودانگی خداوند ربط دارد. پیامبران نسبت به این جهان و آن جهان پیشگویان بزرگی بودند. آنها نقش روحانی را داشتند. در کتاب مقدس تورات این نقش به فرزندان لاوی یعنی به هارون و فرزندان او سپرده می شود. احکام سیاسی و اجتماعی و امور زندگی را نیز انبیاء از طرف خدا می گیرند. نبی با الهام از خدا در مردم پادشاهی کرده یا اینکه مشاور پادشاه گشته است. حضرت سلیمان و حضرت داود پیامبر و پادشاه هستند. در قرآن هم آمده است که: « إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا» به نبی خود گفتند برای ما پادشاهی انتخاب کن. نقش نبیان یا پادشاهی بر اساس امر وحیانی بوده است. گاهی نیز آنها پادشاهان را انتخاب و به راهنمایی آنها می پرداختند. تا اینکه نبوت به پیامبر گرامی اسلام رسید.

وی ادامه داد: قرآن می‌فرماید «ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ» محمد پدر هیچکدام از مردان شما نیست، ولی پیامبر خدا و رسول الهی و پایان دهنده نبیین است. پیامبراسلام آخرین پیامبری بود که احکام سیاسی اجتماعی زندگی بشر را از آسمان به زمین عرضه کرد و بشریت در گردنه‌ای از تاریخ قرار گرفته بود و پیامبر آن را در گردونه ای دیگر هدایت کرد. به تعبیر اقبال لاهوری یک پای در دنیای وحی و یک پای در دنیای غیروحیانی داشت. بشریت را هدایت کرد تا در امور سیاسی و اجتماعی خود، زندگی خود را راه اندازی کنند. بخش رسالت نیز که بخش روی آوردن به خدا و دل بستن به قیامت باشد را نیز بپذیرند. به تعبیری دیگر پیامبر بعد سیاسی و اجتماعی زندگی بشر را به بشر سپرد تا با استفاده از آموزه های عقلانی و اخلاقی بتواند آن را به پیش ببرد.

خبرنگار محمدعلی خرمی
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.