خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

برخی عقل، تجربه و اجتهاد در نصوص را تعطیل می‌کنند/ اخباری ‌مسلک نشویم

تحول در علوم انسانی از نظر عبدالحسین خسروپناه؛

نشست «هم‌اندیشی بزرگداشت علامه‌ طباطبایی» با موضوع چگونگی تحول در علوم انسانی، از سوی دانشگاه علامه‌ طباطبایی برگزار شد. 

به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی و رئیس سابق مؤسسهٔ پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در این نشست سخنرانی کرد که در ادامه سخنان او را می‌خوانید:

سال‌هاست درباره تحول در علوم انسانی در کشور سخن گفته شده است و خود بنده هم چند سالی است مباحثی را برای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه علامه طباطبایی در این مورد ارائه داده‌ام و بایسته‌ها و نبایسته‌های علمی را ذکر کرده‌ام اما در این فرصت مجدداً به بایسته‌ها و نبایسته‌های مدیریتی برای تحول در علوم انسانی می‌‌پردازم. اولین نبایسته این است که نباید شورای گسترش و برنامه‌ریزی، منحصراً در اختیار وزارت علوم، تحقیقات و فناوری باشد بلکه باید دانشگاه‌های بزرگ براساس سیاست‌های مصوبِ بالادستی، اختیار تأسیس رشته و برنامه‌ریزی درسی را داشته باشند؛ به عبارت دیگر تنظیم‌گری و خدمات عمومی در بخش حکمرانی علمی باید بر عهده دانشگاه‌ها باشد.

نباید در زمینه تحول در علوم انسانی، علوم انسانی مدرن را نادیده گرفت و تجربه نظریه‌پردازان شرقی و غربی را کنار گذاشت چراکه تجربیات آنها هم برای ما درس‌آموز است. در واقع علوم انسانی اسلامی مبتنی بر حکمت، کلام، و معارف اسلامی است اما سایر علوم را کنار نمی‌گذارد. نباید در تحول در علوم انسانی، اخباری ‌مسلک شد و فقط معنای ظاهری آیات و روایات را در نظر بگیریم. متأسفانه برخی، هم عقل و تجربه و هم اجتهاد در نصوص دینی را تعطیل می‌کنند.

لزوم رعایت اصل آزادی تفکر

نکته دیگر اینکه نباید در تحول علوم انسانی، علوم انسانی دانشگاهی را از علوم اسلامی حوزوی تفکیک کرد. برخی می‌خواهند در علوم انسانی تحول ایجاد کنند اما معتقدند این اقدام باید فقط در دانشگاه‌ها انجام شود اما واقعیت این است که این دو مورد با هم اشتراکات بسیاری دارند. نباید در تحول در علوم انسانی گرفتار اصالت در امنیت شد بلکه باید اصل آزادی در تفکر را حاکم کنیم. طبق تأکید مقام معظم رهبری در کرسی‌ها، معیار، رعایت اخلاق و منطق است و حتی اجازه ورود نهادهای امنیتی را هم نداده‌ایم. باید توجه کنیم که در علوم انسانی، اصالت با آزادی تفکر است و هرچه اساتید برای نظریه پردازی و نقد نظریات علمی و حِکمی، آزاد باشند نتایج مؤثرتری در پی خواهد داشت.

نباید در تحول در علوم انسانی، تنها به تحول در مبانی فلسفی اکتفا کرد. یکی از اشکالاتی که در دو دهه اخیر با تحقیق در زمینه تعالی علوم انسانی به آن پی برده‌ایم این است که برخی برای تحول، فوراً دنبال دین شناسی و معرفت شناسی می‌روند اما هرچند روش‌شناسی تحول در علوم انسانی لازم است ولی باید به واقعیت‌های عینی در جامعه هم توجه کنیم وگرنه تحول رخ نمی‌‌دهد. همچنین نباید در تحول در علوم انسانی عجله کرد و زود خسته شد. باید توجه داشته باشیم که این کاری زمان‌بر است.

از اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم دنیای مدرن شکل می‌گیرد اما اولین دانشمندان از قرن هفدهم ظاهر می‌شوند و جالب است که علوم انسانی مدرن از قرن نوزدهم شکل می‌گیرد بنابراین ما هم باید چند قرن بحث کنیم تا علوم انسانی اسلامی شکل بگیرد. همچنین نباید در تحول در علوم انسانی سیاست‌زده شد. این کاری حزبی نیست که مثلاً آن را با اصول‌گراها یا اصلاح طلب‌ها پیوند بزنیم چراکه این کاری فلسفی و اندیشه‌ای است و متفکران باید در آن ورود پیدا کنند.

لزوم تحول در ساختار وزارت علوم

درباره بایسته‌های تحول در علوم انسانی هم باید گفت که تبدیل دانشکده‌های علم محور به دانشکده‌های موضوع محور اولین بایسته است. تا زمانی که دانشکده‌ها علم‌ محور هستند تحول در علوم انسانی رخ نمی‌دهد چراکه چالش‌ها عمدتاً مربوط به موضوعات هستند. راه اندازی معاونت علوم انسانی در وزارت علوم اقدام دیگری است که باید انجام شود. متأسفانه در شرایط کنونی ساختار وزارت علوم، ساختار تحول در علوم انسانی نیست و بیشتر معاونت‌های آن مربوط به رشته‌های فنی و مهندسی هستند.

گنجاندن درس فلسفه علوم انسانی در مقطع ارشد و رشته پارادایم‌های روش تحقیق در رشته‌های علوم انسانی در مقطع دکترا، اقدام سومی است که باید در راستای تحول در علوم انسانی انجام شود. اساتیدی هستند که با رتبه استاد تمامی، صرفاً تکنیک‌های تحقیق را بلدند. بایسته دیگر جسارت در تعطیلی رشته‌های ناکارآمد و راه‌اندازی میان‌رشته‌ای‌های کارآمد است. برخی از رشته‌ها هستند که تاریخ مصرف آنها گذشته و سرفصل‌های آنها هم قدیمی است لذا دیگر پاسخگوی مسائل نیستند.

بایسته دیگر این است که نوآوری و نظریه‌پردازی در علوم انسانی را یکی از شرایط ارتقاء در دانشگاه‌ها بدانیم. اقدام ششم این است که بودجه وزارت علوم را به سازمان‌ها و نهادهای کشور پیوند دهیم. اگر سازمان‌ها با دانشگاه‌ها قرارداد ببندند تا کارهای آنها را انجام دهند و اساتید هم بدانند که پایان ماه، حقوق آنها از نفت و گاز پرداخت نمی‌شود قطعاً اقدامات علمی و نظریه‌پردازی بیشتری خواهند داشت. البته این بایسته مخصوص علوم انسانی نیست و همه دانشکده‌ها می‌توانند این موضوع را مورد توجه قرار دهند.

برخی گروه‌های الهیات و معارف بازدهی ندارند

بایسته هفتم ادغام دانشکده‌ها و پژوهشکده‌های علوم انسانی است و اینکه هر استادی باید موظفیِ آموزشی و پژوهشی داشته باشد. بیشتر اساتید فرصت چندانی برای کارهای پژوهشی ندارند چراکه باید تدریس انجام داده یا راهنمایی پایان‌نامه‌ها و رساله‌ها را بر عهده داشته باشند اما اگر این ادغام صورت گیرد آموزش و پژوهش و مهارت به هم وصل می‌‌شوند و در این شرایط دانشگاه ما کارآمد خواهد بود و تحول در علوم انسانی شکل می‌‌گیرد.

پیشنهاد بعدی تعطیلی برخی گروه‌های الهیات و فلسفه است و باید این گروه‌ها ذیل دانشکده‌های تخصصی همانند عرفان یا ادبیاتِ خانواده بروند در این صورت عرفان و فلسفه و معارف اسلامی ما کارآمد خواهد شد اما الان گروه‌های معارفی وجود دارند که به همه دانشجویان چند واحد معارف اسلامی درس می‌دهند و بازدهی چندانی هم ندارند لذا باید دانشکده‌های موضوعی ایجاد شوند. بایسته دیگر این است که پارادایم‌ها، استراتژی‌ها، روش‌ها و تکنیک‌های تحقیق، جدی گرفته شود. این غیر از پیشنهاد سوم است بلکه اساتید باید در هر مقاله‌ای پارادایم و استراتژی تحقیق خود را مشخص کنند.

پیشنهاد دهم و آخرین بایسته این است که باید این مباحث را عده‌ای بررسی کنند و به مرحله اجرا برسانند. سخنرانی کردن دیگر بس است آیا وقت آن نرسیده که حکمرانی علمی از چنین پیشنهاداتی استفاده کند. خداوند به همه ما توفیق دهد قدمی برای تحول در علوم انسانی در مسیر حِکمی سازی آن انجام دهیم.

منبع ایکنا
گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.