یکی از مهمترین معنویتهای جادویی، مکتب دالایی لامای چهاردهم است که شاخهای از مذهب بودا میباشد و هماکنون در قالب یک حزب سیاسی و گروه چریکی در تبت جریان دارد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، بوداییها هیچگاه نسبت به جادو و سحر بیاعتقاد نبودهاند؛[۱] اما این شاخه از بودیسم که به جهت پذیرش وسیع آیینهای جادویی و کهانت و توتمپرستی، به بودیسم خرافاتی و جادویی شهرت یافته، همان لامائیسم است که مکتب دالایی لاما میباشد.
امروزه سه فرقه مهم از این آیین در تبت وجود دارد و بزرگترین آنها فرقهای است که مربوط دالایی لاما میباشد.[۲]
شاخهی سوم که به «چرخ الماس» هم شناخته شده، کوچکترین شاخهی بودیسم است که پیروانی در مغولستان و تبت دارد.
کلمه لامائیسم از آنجا که به رهبر پرستی و سهم اعمال جادویی در انتخاب رهبر و لاما اشاره دارد، از نظر پیروان این جریان نوعی اهانت محسوب میشود.[۳]
مذهب لامائیسم با دو ابزارِ «مراسمها» و «مراقبه» بودایی، به دنبال رسیدن به رهایی و آزادی از چرخه سنساره و تناسخ است.[۴]
لامائیسم، بودیسمِ تانتریک است که در آن اشکال مقدس، مانترا، نمادهای جادویی و مندله برای دستیابی به نیروهای طبیعی مورد استفاده قرار گیرد.
برخلاف بودای اولیه که نه وجود خدا در آن مطرح بود و نه وجود روح، در لامائیسم دستهای از بوداها و خدایان پرستش میشوند و همینطور ارواح گذشتگان نیز نیایش میشوند.
پیروان تانترا معتقداند نیروی مخفی کنالینی -که در قسمتی پایینتر از ستون فقرات قرار دارد- به وسیله تکرار برخی اوراد مخصوص و حرکاتی گوناگون و رسمها و نقوش و طلسمات عجیب همراه با جنبش دست و پا آزاد میشود.
ایمان به سحر و افسون و حرکات جادویی از اعتقاداتی است که بوداییان تبت از هندوان اخذ کرده و با دین خود درآمیختهاند.[۵]
مردم عادی تبت سعی میکنند از طریق اوراد و اذکاری توجه خدایان بودایی را برای جذب خیر و دفع ضرر جلب کنند و در حال ادای ذکرهای خود با ترسیم نقوش تخیلی در فضا، طلسمی ایجاد کنند تا ارواح خبیث و شیاطین موذیِ پراکنده در کوهها و بیابانها دفع شوند.
تبتیها به راهبان و رهبران مذهبی خود اعتقاد زیادی دارند و معتقدند آنها میتوانند با اوراد و ادعیه به درگاه بودا برای زائران طول عمر حاصل کنند و حتی آنها را از مرگ محافظت نمایند.
در مواقعی که در دِیر یا صومعهای جشنی برپا میشود، زوّار از هر طرف به آنجا میآیند و هدایایی برای راهبان میآورند و چند روز اقامت کرده، به رقص و شادی میپردازند. آنها بعد از اعمال جادویی به مکانهای خود باز میگردند و به خیال خود، عنایات و برکات لاما را به ولایت خود میبرند.
از نکات قابل ذکر در مورد لامائیسم اینکه -رهبر این فرقه- که او را لاما، یعنی اقیانوس آگاهی میخوانند از طریق همین آیینها انتخاب میشوند؛ یعنی بعد از درگذشت لاما، برای انتخاب رهبر جدید به جستجوی کودکی میپردازند که در همان لحظه وفات لاما به دنیا آمده باشد.
اگر کودک با اشیاء و اموال لامای مرده اظهار آشنایی کرد یا شبح لامای مرده را در خانه کودک مشاهده کردند، نوبت به تشریفات سری و آزمونهای جادویی و مرموز میرسد. در صورت تائید با امتحانهای جادویی، کودک به عنوان صاحب آن میت و جانشین لامای قبلی معرفی میشوند.[۶]
رهبر این جریان، یعنی دالایی لامای چهاردهم در نظر دولتمردان غربی و آمریکایی اهمیت ویژهای دارد و تاکنون جوایز ویژه و مدارک افتخاری فراوانی از طرف مراکز غربی به وی عطا شده است و با وجود اینکه گروه نظامیان ضد چینی را در تبت فرماندهی میکند، جایزه صلح نوبل به وی تعلق گرفته است.[۷]
یادآور می شود؛ بودیسم سه شاخهی اصلی دارد: ماهایانه، هینایانه و جریانه. ماهایانه همان بودیسم شمالی است که به «چرخ بزرگ» مشهور است و در چین، ژاپن و کره گسترش پیدا کرده است. هینایانه نیز جنوبی است که به «چرخ کوچک» شهرت دارد و در کشورهای جنوب آسیا مانند برمه، تایلند، سریلانکا و لائوس رواج یافته است.
پینوشت:
[۱] . زینر، دانشنامه فشرده ادیان زنده، انتشارات مرکز، ۱۳۹۲، ص ۵۰۵.
[۲] . پاشایی، هینه یانه، تهران: نشر معاصر، ۱۳۸۰، ص ۱۶۶.
[۳] . ناس، تاریخ جامع ادایان، تهران: نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۹۲، ص ۲۴۷.
[۴] . دالایی لاما، کتاب بیداری، نشر علم، ۱۳۸۲، ص ۴۴.
[۵] . ناس، تاریخ جامع ادایان، تهران: نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۹۲، ص ۲۴۷.
[۶] . همان، ص ۲۴۹.
[۷] . حمزه شریفیدوست، عرفانهای کاذب، قم: دفتر نشر معارف، ص ۴۵.