به گزارش ادیان نیوز، در بحبوحه عملیات مرصاد دیدیم سردار مقدم به عنوان یک خدمه پای یک خمپاره ۱۲۰ در حال شلیک به سمت دشمن و منافقین است. سردار مقدم یعنی کسی که به عنوان فرمانده موشکی در حال انجام وظیفه بود وقتی ضرورت را احساس میکند میآید به عنوان یک خدمه ۱۲۰ به مقابله با دشمن.
از صدام تا سران صهیونیستی و آمریکایی برای سرش جایزه گذاشتند. شده کابوس بیپایان لشکریان شیطان و امیر لشکریان خدا. بعد از شهادت علی (برادرش) در سوسنگرد که از کودکی انس زیادی با هم داشتند، عزمش بیش از پیش جزم شد و با نبوغ بیحدش، کاری را شروع کرد که از ساخت خمپاره ۶۰ آغاز شد و تا موشک شهاب ۳ رسید. جوانی که در دانشگاه جنگ، فارغ التحصیل شد. هدفش نابودی رژیم صهیونیستی بود.
شهید حاج حسن طهرانی مقدم رئیس سازمان جهاد خود کفایی سپاه، چنان در راه رسیدن به آرمانها و ارزشهای الهی که سر لوحه زندگی پر افتخارش قرار داده بود، با عزم و اراده و در عین حال گمنام بود که رهبر معظم انقلاب ایشان را “سردار عالیقدر، دانشمند برجسته و پارسای بیادعا” نامید.
نام حاج حسن سایهای از وحشت بی پایان را بر سر منافقین گسترانیده بود. هنوز هم هر موشکی که از سوی رزمندگان عراقی به سمت پادگان لیبرتی و یا مجاهدان حزب الله به قلب رژیم صهیونیستی(پدر خوانده منافقین) زده میشود، نا خود آگاه آنان را به یاد کابوس بیپایانشان میاندازد “حسن طهرانی مقدم”
یکی از همرزمان شهید میگوید: در یکی از عملیات ها که علیه منافقین بود، قرار شد منطقه ای را با موشک هدف قرار بدهیم. حاج حسن می گفت، من موشک ها را آماده کرده بودم، سوخت زده با سیستم برنامه ریزی شده. موشک ها هم از آن موشک های مدرن نقطه زنی بود. فرمانده عملیات(شهید حاج احمد کاظمی) از عمق عراق تماس گرفت که مقدم آماده ای؟ گفتم: بله. گفت: موشک ها چقدر می ارزد؟ گفتم مگر می خواهی بخری؟! گفت بگو چقدر می ارزد؟ گفتم مثلاً شش هزار دلار. گفت: «مقدم نزن اینها اینقدر نمی ارزند.»
حاج حسن مقدم می گفت، خیلی بعید است شما فرماندهای وسط عملیات گیر بیاوری که این قدر با حساب و مدبرانه عمل کند. هر کسی دوست دارد اگر کارش تمام است تیر خلاص را بزند و بیاید با این موفقیت عکس بگیرد، ولی سردار کاظمی در کوران عملیات، بیت المال و رضای خدا را در نظر داشت. می دانید چرا؟ چون مولایش امیرالمومنین(ع) بود که وقتی می خواست کار دشمن را تمام کند، کمی صبر کرد نکند هوای نفس، حتی کمی غالب باشد و بعد برای رضای خدا قربه الی الله دشمن را نابود کرد.
محمد مهدی کاظمی فرزند شهید احمد کاظمی میگوید:”روزی میخواستیم پیرامون عملیات محرم (سال ۷۹ علیه منافقین) برای سالگرد شهید کاظمی مطلبی را آماده کنیم، نخستین کسی که به ذهنم رسید حاج حسن بود، ایشان به من گفت این کار را نکن، این منافقان نامرد هستند و میخواهند انتقام بگیرند وچون الان دستشان به پدرت نمیرسد از تو وخانواده ات انتقام میگیرند و باید مواظب باشید. واقعاٌ مثل پدر دلسوزانه مراقب ما بود، بالاخره ایشان درباره عملیات با ما صحبت کردند ولی بعد از پایان مصاحبه گفت فیلمها را بده و برو، من گفتم این زحمات کشیده شده تا از آن استفاده کنیم.
ولی ایشان آن نگرانی را مجددا ابراز کردند، آن موقع خیلی ناراحت شدم ولی بعدها دیدم ایشان چه دلسوز ونگران ما هستند که اتفاقی برای ما نیفتد ومن به این افتخار میکنم. او هروقت مارا میدید میگفت: من نوکر حاج احمد بودم والان هرکاری از دستم برآید برایتان انجام میدهم. در سفر کوهنوردی به الموت در مسیری که میرفتیم به جایی که میخواستیم نرسیدیم چون تاریک شده بود وهمه جا را مه فرا گرفته بود واحتمال گم شدن ما بود، نگرانی را در چهره ایشان میدیدم.”
سردار نامی میگوید:«در بحبوحه عملیات مرصاد دیدیم سردار مقدم به عنوان یک خدمه پای یک خمپاره ۱۲۰ در حال شلیک به سمت دشمن و منافقین است. سردار مقدم یعنی کسی که به عنوان فرمانده موشکی در حال انجام وظیفه بود وقتی ضرورت را احساس میکند میآید به عنوان یک خدمه ۱۲۰ به مقابله با دشمن».
و به راستی که شهادت در چنین راه با سعادتی پاداش فردی است که میخواست رژیم صهیونیستی (و فرزند نامشروعش منافقین) را از صفحه روزگار محو کند.
منبع: وبسایت مجاهدین