یک کارشناس و سفیر اسبق ایران در واتیکان در تشریح جایگاه راستگرایی دینی بودایی در چین گفت: راستگرایی دینی در جایی مانند چین، مخصوصاً در بخش بودایی، هرگز از چارچوب مورد نظر حزب حاکم خارج نمیشود و عملاً با سیاست و مواضع حکومت مرکزی هماهنگ و همراستا عمل میکند و حتی در اظهاراتش نیز کاملاً از دولت پیروی میکند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجت الاسلام دکتر محمد مسجدجامعی در این باره نوشت: مسئلۀ اصلی مورد بحث راستگرایی دینی بودایی در چین است. نکتۀ اول اینکه اصلِ راستگرا شدن بودیسم امری امکانپذیر است و شما آن را به صورت افسارگسیخته در میانمار و به صورت کنترلشده و در ابعاد کوچکتر در تایلند و سریلانکا و احیاناً لائوس و کامبوج نیز میبینید. بخشی از انگیزۀ راستگرایی دینی، حتی در کشورهای غربی، دفع غیرخودی است، خواه این غیرخودی مسلمان باشد یا غیرمسلمان.
این نکتۀ مهمی است. برای نمونه، کلیسای ارتدوکس اوکراین، اونیاتیهای غرب اوکراین را که کاتولیک هستند، غیرخودی میداند و برخوردهای شدیدی میان آنها وجود داشته است. نسبت به قوم روهینگیا نیز چنین جریانی وجود دارد.
ولی واقعیت این است که بودیسم در چین هرگز نمیتواند به معنی میانماری و یا تایلندی و سریلانکایی آن، راستگرا شود. مسئله این است که در جایی مانند میانمار، دولت مرکزی به اندازهای قوی نیست که مثلاً بتواند مسئلۀ اقلیت مسلمان روهینگیا را مدیریت کند؛ و در نتیجه، گروههای خودسر دستبهکار میشوند و فاجعه میآفرینند. این یک قاعدۀ عمومی است و در هر جایی که دولت نتواند به مسائل رسیدگی کند، فرصتی برای جولان دیگران پدید میآید. گاهی حتی خود دولت با گروههای افراطی هماهنگ و همدست میشود، مانند آنچه در میانمار رخ داد و رئیسجمهور این کشور، خانم آنگ سان سو چی، در جنایت شریک شد.
وی افزود: واقعیت این است که رژیم نیرومند و مسلطی مانند چین هرگز با رژیمهایی مانند میانمار و تایلند و سریلانکا قابل مقایسه نیست. رژیم چین کانونهای مستعد بحران را در کشور به خوبی میشناسد و با قدرت کنترل میکند و در واقع وظیفۀ خود را در این راستا انجام میدهد. حکومت مرکزی چین به قدری نیرومند و محاسبهکننده است که زمینههای تحریکشدگی بودایی توسط خود دولت به طور کامل کنترل میشود و عناصر خودسر، نیازی به ورود مستقیم ندارند و نگران نیستند.
در نتیجه، راستگرایی دینی در جایی مانند چین، مخصوصاً در بخش بودایی، هرگز از چارچوب مورد نظر حزب حاکم خارج نمیشود و عملاً با سیاست و مواضع حکومت مرکزی هماهنگ و همراستا عمل میکند و حتی در اظهاراتش نیز کاملاً از دولت پیروی میکند و شخصیتها و معابد بودیستی چین اگر لازم باشد که مثلاً در مورد آمریکا و استرالیا موضع بگیرند، دقیقاً پیرو دولت خواهند بود – چیزی شبیه به رابطۀ بین دولت روسیه و کلیسای ارتدوکس روس. البته نه بدین معنی که بودیسم عملاً عامل و دستنشاندۀ دولت چین است؛ بلکه بدین معنی که آن دو همفکر و هممنفعت و در نتیجه، همراستا هستند.
وی اضافه کرد: به علاوه، نفع دولت چین به منظور کنترل و حتی فشار به ادیان دیگر، در این است که بودیسمی شکوفا داشته باشد. این شکوفایی نه تنها از گرایش مردم به ادیان دیگر جلوگیری میکند، بلکه به دلایل مختلف مهمترین مانع در برابر حضور پررنگ تبلیغی و تبشیری ادیان دیگر در چین است و به طور طبیعی حالتهای هیجانی و راستگرایانه سایر ادیان را نیز عملاً تحتالشعاع قرار میدهد و اجازه نمیدهد که هیچیک از آنها یکهتاز میدان شود. از طریق چنین سیاستی، توسعهطلبی ادیان دیگر تقلیل مییابد و عقیم و ابتر میشود.
وی در پایان تصریح کرد: این بهترین راه برای کنترل ادیان دیگر است. برای نمونه، هرگز به نفع چین نیست که در برابر تبلیغات اونجلیکالها و کاشت کلیساهای خانگی و زیرزمینی، اقدامات پلیسی و امنیتی انجام دهد، زیرا چنین اقداماتی اثر معکوس دارد و اوضاع را بدتر میکند. بهترین حالت این است که دین مطلوبش که بودیسم است، در بین مردم جوش و خروش و غلیان داشته باشد تا به طور طبیعی کسی جذب انجیلیها نشود و آنها خودبخود محدود شوند. بنابراین، راستگرایی بودایی دقیقاً به نفع چین و به نفع آیندۀ چین و تأمینکنندۀ منافع این کشور است.