وبیناربین المللی ایران و فیلیپین با موضوع «شهید و شهادت در اسلام و مسیحیت » با سخنرانی دکتر طالبی دارابی برگزار شد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، به مناسبت ایام سالروز شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی وبیناری بین دانشگاهی و بین دینی میان ایران و فیلیپن به همت بخش فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در مانیل برگزار شد. در این نشست مقامات دینی و اساتید دانشگاه و فعالان مدنی و اجتماعی به نمایندگی از دو دین اسلام و مسیحیت در موضوع «شهید و شهادت» سخنرانی کردند. این وبینار از ساعت ۹:۳۰ صبح دوشنبه ۱۳ دی ماه ۱۴۰۰ به مدت سه ساعت برگزار شد. سخنرانان ایرانی این جلسه سفیر جمهوری اسلامی ایران در فیلیپین و دکتر باقر طالبی دارابی عضو هیات علمی و مدیر گروه دین پژوهی دانشگاه ادیان و مذاهب بودند.
دکتر طالبی دارابی در ابتدای سخنان خود از حاضران خواست که به احترام سردار یک دقیقه سکوت کنند و سپس با این مقدمه آغاز کرد که سخن گفتن از شهید و شهادت در سالگرد سرداری چونان سلیمانی رسالتی سنگین است که بر دوش من نهاده شده است . این موضوع فردی با دم مسیحایی و برخوردار از حقیقت محمدیه لازم دارد.
عضو هیات علمی دانشگاه با اشاره به اینکه در پی بحث الهیاتی و کلامی وحتی فلسفی در این موضوع نیست بیان داشت که « به عنوان یک جامعه شناس در پی آن هستم که مفهوم شهادت و شهید را با نوع پدیدار شناسی ساده از میان گفتمان رایج شیعی در سطحی مردمی بیرون بکشم و آنرا بر اساس جایگاه مرجعیت دینی و تقلید و دفاع از « دیگری دینی» طرح کنم. از این جهت به بخشی از اعلامیه ۲۰ بندی مرجع بزرگ جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی سیستانی اشاره می کنم که منشور اخلاق جهاد برای گروهای مردمی شیعه یا حشد الشعبی بود. این اعلامیه بعد از فتوای ایشان مبنی بر مبارزه با داعش و دفاع از عراق و مردم عراق « واجب کفایی» است، صادر شده است. در این بند آن مرجع باهوش و دارای اجتهادی روز آمد میفرماید: که « دفاع از غیر مسلمانان که در حمایت مسلمانان و بلاد مسلمانان هستند، واجب است و همه باید در این دفاع همان مقدار غیرت بورزند که در دفاع از خانواده خود می وزند.»
دکتر طالبی با اشاره به مقام دینی و معنوی سردار سلیمانی چنین ادامه داد که « سردار سلیمانی مرد اندیشه و در عین تقلید در حوزه امور شرعی بود. بنابراین اگر چه شاید مقلد آیت الله سیستانی نبوده است اما گفتمان فقهی این مرجع تقلید در دفاع از « دیگری دینی» را قبول داشت و بر این اساس نیز عمل میکرد. در این عرصه در تاریخ اسلام و مسیحیت معمولا شهادت در راه عقیده و نظام اعتقادی صورت می گرفت. شهادت سردار سلیمانی به باز اندیشی در مفهوم شهادت در ادیان و مذاهب میانجامد و مساله شهید شدن در دفاع از « دیگری دینی» به عنوان دفاع از انسان و انسانیت را در گفتمان دین شناسی مطرح ساخته است. این مساله را باید مورد تحقیق بیشتر قرار داد. مقصود آن است که سردار به حق پیوسته در راستای فقه پویای شیعی و حکم دفاع از انسان، چه سوری و چه عراقی و چه ایرانی در مبارزهای سنگین با پشتوانه ایمان و باور دینی و معنوی گام برداشت و ثابت کرد که اگر دفاع از مسیحی و یهودی و ایزدی و سکولار و حتی بی دین و اعتقاد به مثابه انسان، همانند زنده کردن همه انسان هاست.
مدیر گروه دین پژوهی دانشکده ادیان در بخش پایانی سخنان خود به مساله راه حلهای دینی برای ایجاد صلح و همزیستی اشاره کرد و سردار سلیمانی را انسان دینداری دانست که مصداق همه اینهاست.
وی اضافه کرد، دین اگر در برخی مواقع موجب خشونت شده باشد، اما در مجموع ظرفیت آن برای صلح و دوستی و همزیستی و گفتوگو بسیار بیشتر است، اگر برخی دینداران و متولیان دین بگذارند! . شواهدی نیز میتوان برای این ادعا آورد. برخی مفاهیم و ارزش های دینی چنانند که از ظرفیت بالایی برای برقراری تعامل و آشتی میان ادیان، دینداران و به طور کلی در میان جهانیان، بر خوردارند. به عنوان حسن ختام به برخی از آنها اشاره می کنم:
همدلی
پرسش اساسی این است که آیا همدلی که در ادیان بویژه نوع ابراهیمی آن بسیار برجسته نیز هست صرفا یک همدلی با هم باوران است، یا شامل دیگران، حتی آنهایی که از هیچ اعتقاد دینی برخوردار نیستند نیز می َشود؟ آیا معیارهای دینی این اجازه را به دینداران میدهد که نسبت به دیگران همدلی کنند؟ به نظر میرسد که دینداران باید این مفهوم در دین خود را بر مبنای سنتهای دینی خود چنان تفسیر و تبیین کنند که شامل دیگران نیز بشود تا بتوان از مفهوم همدلی به مثابهی یک ارزش دینی به عنوان یک راهبرد حل مناقشه یادکرد. سردار سلیمانی نشان داده است که همدلی را شامل دیگری دینی هم می دانست.
قاعدهی طلایی
آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند. تقریبا در تمامی ادیان ، فرقه ها و مذاهب و نیز در تمام فرهنگها و تمدنها این قاعده به نوعی وجود دارد. این قاعده نیز می تواند از معیارهای مناسب حل منازعه و مناقشات دینی باشد. او همان میزان که امنیت را برای ایران و مردم ایران می خواست برای عراق و سوریه هم می خواست. او ناامنی و خونریزی و تروریسم را دوست نداشت و این را برای همه نمیخواست.
عدم خشونت و صلح طلبی
گاندی اولین کسی بود که مفهوم اهیمسا – عدم خشونت – در سنتهای شرقی آیین جین، هندویسم و بودیسم را در غرب بر سر زبانها انداخت. صلح طلبی و آشتی جویی مفهومی است که تاثیری ژرف بر مسیحیت نخستین و بسیاری از دیگر گرایشهای دینی مسیحی داشته است. تسلیم خدا بودن که در متن معنای اسلام خوابیده است و نیز معنای دیگر آن که به معنای پیجویی سِلم و صلح درمیان بندگان است، وجود این مفهوم در دین اسلام را بیان می کند. بندگی خدا و تسلیم بودن به او خود میتواند یکی از الگوهای ایجاد صلح و آشتی را شکل دهد. این مفهوم سرسپردگی به خدا از مفاهیم اساسی دینهای یهودیت و مسیحیت و نیز اسلام می باشد. صلح خواهی سلیمانی در درون لباس رزم او معنا پیدا میکرد. او نسبت به دشمن دست به سلاح قاتل انسان ها خشونت لازم میورزید اما در درون خود انسان سلم بود. سلم لمن سالم الانسان و حرب لمن حارب الانسانیه بود.
محترم بودن حیات
یکی دیگر از ارزشهای دینی که هم منشاء نزاع است و هم میتواند منبعی برای آشتی جویی و صلح خواهی باشد، محترم بودن زندگی است.در هر سه دین ابراهیمی این ارزش وجود دارد. محترم بودن زندگی از ارزش های محوری جامعهی مسیحی است. مع الوصف نحوهی تفسیر آن و یا کاربست آن در مسالهایی مانند سقط جنین در خور توجه است. محترم بودن زندگی چیزی است که در تمام فرهنگ ها است. در اسلام به رغم آنکه مسلمانان ترغیب و تکلیف شدهاند که در راه ایمان خود بجنگند و از جان خود بگذرند اما اسلام خود کشی را گناه میداند، نجات و حفظ جان افراد به جان بخشیدن به تمام جهانیان تعبیر شده است . نجات و حفظ حرمت خون دیگران برای بسیاری از مسلمانان بر تمام ملاحظات دیگر حتی تخصص در دین اولویت دارد. در یکی از متون خاخامی یهودی قرن اول میلادی آمده است : انسان تنها آفریده شد تا به شما تعلیم داده شود که هر کسی که فردی را بکشد مثل آن است که جهانی را نابود کرده است و اگر انسانی را نجات دهد مانند آن است که جهانی را نجات داده است. محترم بودن زندگی به یکی از راه حلهای مناقشه تبدیل شده است. سلیمانی مصداق شخصیتی بود که برای نجات جان حتی یک بیگناه از هر دین و آیین دردمند بود.
درون گرایی
یکی دیگر از ابعاد تجربهی دینی که میتواند در ماهیت راهبردهای حل مناقشه تعیین کننده باشد، درون گرایی است. مقصود اصولی است که حتی در جوامعی که جهت گیری کاملا جمعی دارند، بر حیات درونی فرد تاکید دارند. دعا، مراقبه، مدیتیشن، تجربه کردن عشق الهی، مستی و شوریدگی، گناه و توبهی از آن همه حاکی از اهمیت فرهنگی حیات درونی هستند. بنابراین در راه حلهای مناقشه میان ادیان باید بر این امور توجه شود و از فایدهمندی توجه به این بعد از تجربهی انسانی نباید، غفلت ورزید. همه ما درباره سلیمانی دیدیم و شنیدیم که چه مراقبهای داشته است و چه نماز و دعا و معنویتی را در زندگی سر لوحه خود کرده بود.
آنچه از این همه درسهای شهادت سردار حاصل می آید امید است. نباید از روح و رحمت خدا نا امید شد. امید به بهبودی اوضاع هستی چرا که کار هستی بر سبیل خیر و خوشی است. باید به جای نا امید شدن در این جهان پر آشوب به یک زندگی متفاوت تن داد. در این صورت است که دیوارهای زندان فرو میریزد، قوانین و مناسک نرم می شوند، مقررات نا عادلانه لغو میشوند و مسایلی از این دست. در این صورت نه تنها گل در لولهی اسلحه سربازانی خواهیم نهاد که به سوی ما نشانه رفتهاند بلکه با این کار چنان خواهیم کرد که آنان نیز به زندگیایی این چنین بیاندیشند. تا امید است، سردار زنده است.