کیانوش رضانیا ضمن معرفی دین زرتشت و نحوه تعامل آن با اسلام تصریح کرد: اگر به تعامل ایران و اسلام برگردیم میتوانیم بگوییم طبق یک نگاه این تعامل زمانی برجسته میشود که در ایران اسلامگرایی شدیدتر میشود، مثل قرن سوم که خیلی از زرتشتیان به اسلام گرویدند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، چهارمین نشست از سلسله نشستهای «خیلی دور، خیلی نزدیک» با موضوع «زردشتیان و مسلمانان در بغداد سده سوم» دوازدهم اسفندماه با حضور کیانوش رضانیا، استاد دینپژوهی دانشگاه بوخوم و به میزبانی زهیر میرکریمی، اسلامپژوه برگزار شد.
گزیده متن جلسه را در ادامه میخوانید؛
اگر بخواهیم راجع به زرتشت صحبت کنیم باید ببینیم قدیمیترین چیزی که درباره آن میدانیم چیست. خاستگاه زرتشت به سده دوازده تا سده ده پیش از میلاد میرسد آنگاه که ایرانیها از هند جدا میشوند و به فلات ایران مهاجرت میکنند. قدیمیترین متنی که از زرتشتی داریم متن گاهان است. البته دستنوشتههایی که از این متون در اختیار داریم به سده سیزده میلادی برمیگردد که خیلی جدید است. اگر بخواهیم جلوتر بیاییم در دوره هخامنشی متون جدیدی از دین زرتشتی داریم و بعد به دوره ساسانی میرسیم که متنهای فارسی میانه زرتشتی را داریم و در اوایل دوره اسلامی تعامل با اسلام شروع میشود.
در دوره اسلامی مهاجرت برخی زرتشتیان به هند را شاهد هستیم. تبعا این مهاجرت در موجهای متفاوتی اتفاق افتاده و یکباره نبوده است و از اوایل دوره اسلامی این مهاجرتها شروع شده است. بدین سبب دو گروه سنتی زرتشتی داریم یکی در ایران و یکی در هند که تا قبل از صفویه از هم بیخبر بودند و در این دوره با هم در ارتباط قرار میگیرند و روابط این دو گروه متون جالبی بر جای گذاشته است.
اگر بخواهیم زرتشتی را تعریف کنیم کار آسانی نیست ولی شاید بتوانیم مهمترین مولفههای آن را معرفی کنیم. یکی از مهمترین مولفههای این دین، اعتقاد به اهورا مزدا به عنوان بزرگترین خدا است. در طول تاریخ زرتشت، اهورا مزدا به عنوان بزرگترین خدا شناخته میشده است. از دیگر نشانههای دیگر این دین، تقویم زرتشتی است که دوازده ماه دارد و نام دوازده ایزد روی آنها گذاشته شده است. از ویژگیهای دیگر این دین آتش است که نماینده اهورا مزدا در زمین است. سرایش به زبان اوستایی هم از ویژگیهای زرتشتی است. اگر بخواهیم از ویژگیهای غیر آیینی آن یاد کنیم پوشش زرتشتی است که دو مولفه مهم دارد یکی پیراهنی که زرتشتیان میپوشند و بعد کمربندی که روی آن پیراهن بسته میشود. در مجموع اینها مولفههای دین زرتشتی هستند.
پرسش بعدی این است که مسلمانان چگونه به دین زرتشت نگاه میکردند؟ آنها برای مخاطب قرار دادن دین زرتشت واژه مجوس را به کار میبردند این واژه بسیار قدیمی است و به دوره هخامنشی برمیگردد و نشان میدهد چه تعاملاتی میان زرتشت و اسلام برقرار بوده است. استفاده از این واژه نشان میدهد که اسلام به این دین نگاه موبدانه داشته است و از این جهت جالب است. نکته دیگر آتشپرستی است که در مکالمات میان این دو دین برجسته میشود.
تعامل اسلام و زرتشت، پیش از ظهور اسلام؟
نگاه ما به دینها نگاه تاریخی است و نمیتوانیم به ادیان به عنوان موضوعات ایستا نگاه کنیم بلکه همه آنها پویایی زیادی دارند و اسلام قرن اول با قرن سوم و اسلام الآن خیلی متفاوت بوده است. اگر به تعامل ایران و اسلام برگردیم میتوانیم بگوییم طبق یک نگاه این تعامل زمانی برجسته میشود که در ایران اسلامگرایی شدیدتر میشود، مثل قرن سوم که خیلی از زرتشتیان به اسلام گرویدند. یک نگاه دیگر این است که این تعامل به دوران فتوحات برمیگردد. یک نگاه دیگر این است که این دو دین پیش از اسلام با هم در ارتباط بودند.
من میخواهم بگویم ارتباط ایران و آموزههای اسلام به دوره هخامنشی و یک هزاره قبل از ظهور اسلام برمیگردد. دوره هخامنشی نقطه عطفی است نه در تاریخ ایران بلکه در تاریخ جهان. در این دوره برای اولینبار بخش بزرگی از دنیا برای زمان زیادی زیر چتر یک امپراتوری قرار میگیرد و تعاملات فرهنگها زیاد میشود. این تعاملات اندیشه ایجاد میکند. در این دوره اندیشههای هخامنشی خیلی فراگیر بودند و دین زرتشتی وارد تعامل با یهودیت میشود و خیلی از اندیشههای آخرتشناسانه مثل بهشت و جهنم زاییده این دوره هستند چون امپراتوری تولید شده بود که به یک زمان طولانیتری فکر میکند. در اینجا انسان هم نه تنها به زندگی فکر میکند بلکه به پس از زندگی هم فکر میکند. ما این اندیشهها را نه در عهد عتیق یهودیت میبینیم و نه متون گاهانی زرتشتی. این اندیشههای آخرتشناسی بعدا در اسلام هم ظهور پیدا میکند.
اساسا واژه فردوس که در قرآن به کار رفته از واژه پارادایسا به معنای باغ محصور در ایران باستان است. در دوره هخامنشی این باغ، باغ زمینی بوده است ولی در سنت یهودی باغ بهشتی میشود و همین سنت در اسلام ادامه پیدا میکند. پس آغاز تعامل این دو دین به پیش از اسلام برمیگردد. این نگاه یک نگاه تکاملشناسانه به دین است و بر این باور است که ادیان در تعامل با هم تغییرات و تکامل پیدا میکنند.
مدل تعامل اندیشههای ادیان با یکدیگر
معمولا ما در تعامل ادیان با یکدیگر به وامگیری نگاه میکنیم یعنی یک دینی از یک دین دیگر چیزی را وام میگیرد ولی این تنها مدلی نیست که به تعامل ادیان فکر کنیم. شاید بهترین مدل این باشد به خود اندیشهها توجه کنیم و بگوییم خود اندیشهها ابتکار عمل دارند و میتوانند از یک دین به یک دین دیگر بروند. وقتی اندیشهای محبوب است و کارایی دارد مرزی نمیشناسد و از یک دین به یک دین دیگر میرود و آن دین را تغییر میدهد. شاید بهتر باشد با این نکاه به تعامل ادیان نگاه کنیم. اگر به آغاز دوره اسلامی نگاه کنیم روند اسلامی شدن ایران روندی آهسته و ممتد بوده است. قرنها طول کشیده تا ایران کاملا اسلامی شود. اتفاقا اسلام در این فرآیند یک ایرانیتی پیدا میکند. این دو فرآیند را باید کنار هم دید و توجه کرد این روند روند آهستهای بوده است.
ما در این بررسی از یک جهت به شباهتها فکر میکنم ولی از یک جهت دیگر به تفاوتها توجه داریم. به عنوان مثال ثنویت زرتشتی حاصل تعامل با اسلام است. در آغاز دوره اسلامی نمیتوانیم بگوییم دین زرتشتی ثنوی است ولی در دوره اسلامی در تقابل با توحید پررنگ اسلامی، دین زرتشتی از این توحید صرف نظر میکند و برای اینکه هویت مستقل داشته باشد جانب دوگانگی میرود. وقتی متون اسلامی سه قرن اول را میخوانیم، فرقهشناسان دین زرتشت را هم ثنوی دیدهاند و هم توحیدی.
خصوصیات بغداد قرن سوم از منظر تاریخ
بغداد یک شهر اسرار آمیزی است. اگر من این امکان را داشتم به یکجا در تاریخ سفر کنم بغداد است. بغداد یک سابقه ایرانی داشته ولی چرا میشود پایتخت خلافت عباسیان میشود؟ با خلافت چهارمین خلیفه یعنی امام اول شیعیان، اسلام از شبه جزیره خارج میشود و وارد بین النهرین میشود. چرا بین النهرین؟ بین النهرین از دوره ساسانی منطقهای است که هم برای ارتباط دو امپراتوری ساسانی و روم خیلی اهمیت داشته و هم برای ارتباط ادیان. بغداد نقطهای است که در آن یهودیت و مسیحیت و دین زرتشتی در ارتباط نزدیک بودند و پایتخت ادیان بوده است. امویان خلافت را به دمشق بردند و گرایش به غرب داشتند ولی عباسیان خلافت را به بغداد برمیگردانند. عباسیان با انتخاب بغداد نشان دادند که به دولت ساسانی توجه خاصی دارند. این بعد مکانی قضیه است.
از نظر زمانی هم قرن سوم از جهت تولید متون یکی از شکوفاترین دورههای ایران و تمدن اسلامی و حتی دین زرتشتی بوده است. متون بسیاری به زبان فارسی میانه داریم که در این قرن نوشته شده است. این متون در بغداد نوشته شده و بغداد یکی از بزرگترین مراکز تولید متون زرتشتی بوده است.