سالی که در میان مسیحیان برزیل بودم، منتظر بودم نیمه شعبان برسد تا قدمی برای معرفی امام زمان(عج) در آنجا بردارم، به ذهنم رسید از مسیر مقبولات و اعتقادات مسیحیان برزیل، وارد شوم تا بتوانم اثرگذار باشم.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام احمد قادری، از روحانیون مبلغ حوزه علمیه قم که از بهمنماه ۹۷ تا خرداد ۹۸ به تبلیغ در شهرهای «گویانیا» و «گوارانتا» در میان مسیحیان برزیل پرداخته است، در یادداشتی نوشت: در ایام میلاد با سعادت حضرت مهدی موعود ارواحنا فداه هستیم. امام حاضری که ناظر بر اعمال و رفتار ماست و اگر اعتقاد راسخ به کَرَم، بزرگی و آقایی آن عزیز غایب نداشتیم، شاید هیچگاه دعا نمیکردیم که خداوند دیدار آن حضرت را نصیبمان کند؛ زیرا هیچ نداشتیم برای گفتن؛ غیر از خجالت و شرمساری و شرمندگی. همان امامی که انبیا و اولیا، همه بشارت ظهورش را دادند و ما در انتظار ظهور مبارکش، دلخوش به انقلاب اسلامی هستیم تا بیاید صاحب اصلی آن و پرچم را نائب به صاحب تحویل دهد. ان شاء الله
سالی که در برزیل بودم، منتظر بودم نیمه شعبان برسد تا قدمی برای معرفی امام زمان(عج) در آنجا بردارم. اگرچه که مخاطبین من همگی مسیحی بودند و حتی یک شیعه یا حتی اهل سنت هم در شهر نبود، اما دغدغه طلبگی من اجازه نمیداد نیمه شعبان بیاید و دست روی دست بگذارم و کاری نکنم.
تبیین روایت ظهور منجی
به ذهنم رسید از مسیر مقبولات و اعتقادات مسیحیان برزیل، وارد شوم تا بتوانم اثرگذار باشم. میدانستم که نوید ظهور منجی را همه پیامبران به ویژه حضرت مسیح(ع) به پیروان خود دادهاند. در مرحله نخست، روایاتی در این زمینه در اینترنت یافتم و بعد چون منابع مکتوب در اختیار نداشتم، با محققان یکی از مراکز تحقیقاتی در قم هماهنگ کردم تا روایات را از نظر سند، مورد بررسی قرار دهند.
در نهایت یک حدیث انتخاب شد. روایت شریف محمد بن مسلم از حضرت امام محمد باقر(ع) که فرمود: «یا محمّد بن مسلم انّ فی القائم من اهل بیت محمّد (علیهمالسّلام) شبه من خمسه من الرسل، یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی و عیسی و محمّد صلوات الله علیهم: ای محمد بن مسلم! قائم آل محمد(عج) با پنج تن از پیامبران شباهت دارد: یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و موسی و عیسی و محمد(ص)» و بعد روایت، یکییکی، شباهتهای امام مهدی را به پیامبران، شرح میدهد.
فورا با یکی از دوستان طراح در ایران تماس گرفتم و ماجرا را در میان گذاشتم. او هم با افتخار، انجام کار را پذیرفت و بعد از چند بار رفت و برگشت، اصلاح و آماده چاپ شد. به سختی سراغ مغازههایی که چاپ بنر داشتند را گرفتم؛ اما برخلاف ایرانِ خودمان، آنقدر قیمت چاپ یک بنر ۲×۳ گران بود که از چاپ آن منصرف شدم. با ناراحتی به هتل آمدم. فکری به سَرم زد و شروع به انتشار طرح، در فضای مجازی کردم و برای تمام افرادی برزیلی که میشناختم، فرستادم و البته بازخوردهای مثبتی را نسبت به این روایت و معرفی امام زمان(عج) از برزیلیها دریافت کردم.
توسل پزشک ایرانی به امام زمان(عج)
در ایامی که در شهر Guaranta do norte برزیل بودم، به دلیل فعالیتهایی که داشتیم، صبح زود، قبل یا بعد از نماز صبح، باید از هتلِ محل اقامت Flor da mata خارج میشدیم. معمولاً وقتی پس از نماز سوار ماشین میشدیم، من دعای عهد را که در حقیقت بیعت روزانه با امام عصر هست را بلند میخواندم. یکی از همراهان من در آن مقطع زمانی، پزشک مستبصر ایرانی بود که هر روز به اتفاق، مسیر را میرفتیم و برمیگشتیم. یکی از صبحها وقتی سوار ماشین شدیم، خواستم تا رسیدن به مقصد، کمی استراحت کنم و عملاً حوصلهای برای قرائت دعا نداشتم. چشمانم را که بستم، پزشک مستبصر، دستی بر شانه من زد و گفت: حاج آقا! امروز دعای عهد نمیخوانی!؟ من به این دعا علاقه دارم و این دعا در حقیقت، حال دل من را خوب میکند و ارتباطم را با امام زمان، تقویت میکند.
من اگرچه آن روز حسّ و حال خواندن دعا نداشتم؛ اما از خودم خجالت کشیدم و خیلی زود، انرژیِ سخنان این مستبصرِ ایرانی به من منتقل شد و شروع به خواندن دعا کردم و با خودم گفتم: اگر چه که این پزشک سالها بر اعتقادات اهل سنت بوده؛ اما امروز که شیعه شده، چقدر ارتباط خوبی را با امام زمان خود، برقرار کرده است.
لطف امام زمان(عج) در کلیسای برزیل
نخستین باری که قرار بود در کلیسای بزرگ شهر گوارانتای برزیل، سخنرانی کنم، خیلی اضطراب داشتم. وقتی وارد کلیسا شدم، به احترام شیخ ایرانی، برنامههای کلیسا متوقف شد و سکوت کردند تا من وارد جایگاه شوم. از ابتدا قرار بود نهایتاً ۱۰ دقیقه از وقت کلیسا به سخنرانی من اختصاص پیدا کند، وقتی رفتم روی جایگاه، واقعاً اضطراب داشتم.
قرار بود در میان جمعیت زیاد مسیحیان حاضر و به زبان پرتغالی، از دین اسلام و مشترکاتمان با آیین مسیحیت، سخن بگویم. با نام خدا سخنرانی را آغاز کردم و وقتی از جایگاه پایین آمدم، فهمیدم حدود نیم ساعت سخنرانی کردهام. یکی از همراهان ایرانی به من گفت: حاج آقا! واقعاً کار دشواری را انجام دادید، زیرا وقتی در جایگاه بودید و سخنرانی میکردید، احساس کردم که نیرویی معنوی به شما کمک میکند تا شما بتوانید کلمات را درست بیان کنید و مطمئنم که امام زمان(عج) به سخنرانی شما نظر داشت.