از طرف دیگر امام مجبور به تقیه بود و بسیاری از شیعیان عراق در اثر فشار و اختناق موجود انتظار داشتند که امام به عراق آمده دست به شمشیر ببرد. امام در این جهت از خود هیچ واکنشی نشان نداد و همین کار باعث شد تا برخی از آن ها نسبت به امامت آن حضرت دچار تردید شوند. البته دست های انحرافی نیز در این کار دخلت داشتند از این رو عده ای در انتخاب آن حضرت و برادرش زید مردد شدند و این امر موجب پیدایش انشعاباتی در شیعه گشت. در همین دوره و پس از آن ریشه های گرایش به زید در میان شماری از شیعیان رشد کرد و سبب شد که شعبه ای بر شعبات شیعه افزوده گردد و انحرافی در میان شیعیان درباره امامت به وجود بیاید. در این جا به نمونه هایی از این انحرافات فرقه ای اشاره می شود:
فرقه زیدیه و مهدویت زید بن علی
زید از فرزندان امام سجاد(علیه السلام) است. گروهی او را مهدی موعود می دانند. پیدا شدن این گونه اعتقاد، تلقی نادرست از روایتی است که از رسول اکرم وارد شده که مهدی(عجل الله فرجه) از فرزندان امام حسین(علیه السلام) است او با شمشیر قیام می کند و مادرش از بهترین کنیزان خواهد بود.
هنگامی که زید فرزند امام زین العابدین(علیه السلام) بر ضد دستگاه امویان قیام کرد پیروان او ادعا کردند که وی همان مهدی موعود است برای این که اولا او از نسل امام حسین(علیه السلام) بود و با شهامت قیام کرده و قیام او هم با شمشیر است و ثانیا مادر او نیز بهترینکنیزان است. این فرقه بدون این که به آثار و اوصاف دیگری که نبی اکرم فرموده بود توجه کنند او را مهدی موعود خواندند.
عوامل شکل گیری تفکر زیدی
فرقه زیدیه که مستندات اعتقادی خود را روایات پیامبر میداند در تقسیم شیعیان تا حدودی تبلیغات جدایی سازی سادات حسنی و حسینی بی نقش نبوده است چنان که مهم ترین عامل ظهور زیدیه را نیز چنین تلقی کرده اند.
روی این جهت نمی توان گفت که زید در این انشعاب فرقه ای به نام ((زیدیه)) دخالت مستقیمی داشته باشد. با این حال تردیدی نیست که شکل گیری و شکوفایی این گروه را در قیام های سیاسی و نظامی علویان بعد از وی و یا عمیق تر شدن رقابت ها و مخالفت های متقابل آنان و نیز برخی از متکلمان زیدی با امامان شیعه در عصر عباسی بتوان جست و جو کرد برای این که بر اساس بعضی از گزارش ها چنین اندیشه ای پیش از قیام زید نیز وجود داشته و صاحبان این اندیشه بعد از شروع حرکت زید به او پیوستند. زیدیان نیز همانند کیسانیه از دل سیاست و تحولات سیاسی و بر محور امامت و رهبری او روییدند. این گروه در طی زمان و با تکیه بر برخی قیام های مردم پسند و ارائه مبانی و اندیشه هایی که زمینه و ظرفیت پذیرش آن کم نبود برتی خود استقلال نسبی در فقه و کلام به دست آوردند و ماندگار شدند. منشاء دیدگاه های ویژه آنان درباره امامت نظیر پذیرش امامت مفضول شرط قیام مسلحانه و فاطمی بودن برای امام و اختلاف آنان با دیگر شیعیان و… از نتایج این نگاه است. از آثار تاریخی و فرقه شناسی نیز چنین به دست می آید که گروهی گفتند پس از در گذشت امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) امامت در فرزندان آن دو باشند پس هر که از فرزندان آن دو قیام کند و مردم را به خویشتن خواند مانند امام علی(علیه السلام) امام واجب الاطاعه است و امامت او از جانب خدا بر خاندان و خویشان وی و دیگر مردم بایسته است و هر که از وی سرپیچی کند یا مردم را به خویشتن خواند تباهکار و کافر است. همچنین هر که از فرزندان حسن و حسین(علیهم السلام) بخواهد امامت کند و در خانه بنشیند در را به روی خود ببندد و دور از مردم و در پرده باشد حق امامت ندارد. از این جهت بود که این گروه هنگامی که زید بن علی بن الحسین در کوفه قیام کرد به پیروی از او درآمدند و به امامت او گرویدند و همگی ایشان زیدیه نامیده شدند.
از این روی آنان عموما در پی فرد یا افرادی از اهل بیت(علیهم السلام) بودند که بتواند به هر قیمتی که شده عقده های متراکم آن ها را بگشاید و انتقام تاریخی آن ها را بگیرد. این انگیزه خصوصا در زمان امام باقر که دوران ضعف امویان بود رشد کرد. بسیاری از مردم امیدوار بودند که امام باقر رهبری این نهضت را به دست می گیرد و قیام می کند اما امام به این توقع عمومی پاسخ مثبت نداد. این واکنش شیعیان را دچار حیرت کرد….
منبع : فرقه نیوز