به گزارش ادیان نیوز، یکی از اعضای فرقه عرفان حلقه خواهر ناتنیاش را ربود و به کمپ ترک اعتیاد برد. زن ربوده شده ۵۶روز در کمپ ترک اعتیاد حبس بود تا سرانجام همسرش او را پیدا کرد.
این پرونده با شکایت زن جوان از خواهر ناتنی و داییاش در شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران گشوده شد. شاکی پرونده که باور نداشت قربانی سناریوی هولناک خواهرش شده باشد، حرفهای تکاندهندهای داشت و به بازپرس حسینپور گفت: «۲ ماه قبل همسرم به مسافرت رفت و به همین خاطر من میهمان خانه خواهر ناتنیام واقع در محله نارمک شدم تا در خانهمان تنها نمانم.
چند روز از حضور من در خانه آنها گذشت تا اینکه متوجه رفتارهای مرموز و صحبتهای پنهانی خواهر و داییام با یکدیگر شدم. تا اینکه یک شب بعد از خوردن شام به خواب عمیقی فرو رفتم. صبح با حالت کسلی و سرگیجه از خواب بیدار شدم، همان موقع خواهرم به سراغم آمد و ادعا کرد میخواهد به کلاس عرفان حلقه برود و از من نیز خواست همراه با او به این کلاس بروم. به خاطر اینکه میدانستم این کلاسها به صورت مخفیانه برگزار میشود و یکی از فرقههای انحرافی است برای شرکت در این کلاس مقاومت کردم، اما خواهرم بیش از حد اصرار کرد و با زور من را از خانه بیرون برد. هنوز به خاطر غذای دیشب گیج بودم که سوار خودروی داییام به سمت محل برگزاری کلاس فرقه عرفان حلقه رفتیم.
داییام از کوچههای فرعی حرکت میکرد که مقابل یک سوپرمارکت توقف کرد. سپس با ۳ قوطی آبمیوه بازگشت و من هم مثل خودشان آبمیوهام را خوردم. بعد از خوردن نوشیدنی دیگر متوجه چیزی نشدم و وقتی چشمانم را باز کردم متوجه شدم در یک اتاق با چند زن معتاد حبس شدهام. وقتی پرسوجو کردم فهمیدم این مکان یک کمپ ترک اعتیاد غیرمجاز در اطراف کرج است. همان موقع بود که علت بیحالی و گیجیام را فهمیدم؛ خواهرم در داخل شام و آبمیوه من داروی خوابآور ریخته بود تا با همدستی داییام من را به کمپ ترک اعتیاد بیاورد. آنجا امکان دسترسی به تلفن را نداشتم و هیچکس از اعضای خانوادهام نمیدانستند چه بر سر من آمده است. همسرم نیز بعد از بازگشت از سفرش وقتی به خانه خواهرم میرود تا من را با خودش به خانه خودمان ببرد، او ادعا میکند من با آنها دعوا کردهام و چند روز قبل آنها را ترک کردهام. همسرم نیز با تشکیل پرونده فقدانی در دادسرای جنایی پایتخت از پلیس درخواست کرده بود تا مرا پیدا کنند.
هیچکس نمیدانست من در چه شرایط سختی قرار گرفته بودم. خیلی روزهای سختی بود، بیگناه به دام بازی خواهر ناتنی و داییام افتاده بودم تا اینکه نزدیک به ۲ ماه اسارت در این کمپ ترک اعتیاد توانستم یکی از کارگران آنجا را راضی کنم تا تلفنش را در اختیارم قرار دهد. او هم که دلش به حالم سوخته بود و فهمیده بود من با معتادان این کمپ فرق دارم تلفنهمراه و آدرس کمپ را در اختیارم گذاشت. همان لحظه با شوهرم تماس گرفتم و او را در جریان ربودن و نگهداریام در کمپ قرار دادم. همین موضوع کافی بود تا همسرم به کمک ماموران من را از این اسارتگاه نجات دهند. سرانجام بعد از ۵۶ روز به خانهمان بازگشتم و در کمال ناباوری متوجه شدم طلا و جواهراتم از داخل گاوصندوق به سرقت رفته است. همان موقع بود که دلیل سناریوی ربودنم را فهمیدم. خواهر ناتنیام در این مدت با کلید خانهمان که در کیفم بود وارد خانه ما شده و طلاهایم را سرقت کرده است. آنها آدمربا و سارق هستند و من از آنها شکایت دارم.»
با شکایت این زن جوان، تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده و رازگشایی از پرونده آدمربایی و سرقت یکی از اعضای فرقه انحرافی عرفان حلقه در دادسرای جنایی پایتخت آغاز شد.
منبع: شهروند