به گزارش ادیاننیوز، حجتالاسلام
والمسلمین دکتر حمیدرضا شریعتمداری عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در گفتوگو
با خبرگزاری شبستان گفت: وقتی به حیات پیامبر (ص) و رابطهای که ما به عنوان یک
مسلمان با مکتب پیامبر و منش ایشان پیدا میکنیم نگاه میکنیم این پرسش پیش میآید
که تعهد ما به آموزههای مکتب ایشان چه میشود. همچنان که مولانا به زیبایی میگوید:
«شیر را بچه همی ماند بدو / تو به پیغمبر چه میمانی بگو؟» این یعنی که من تا چه
اندازه توانستهام خود را شبیه پیامبر (ص) کنم. وقتی به پیامبر نگاه میکنید از این
زاویه چه درک و دریافتی دارید؟
وی افزود: پیامبر اکرم (ص) به هر حال
واسطه مُلک و زمین و آسمان بود و غیر از پیامآوری که آن حضرت داشته از ما هم
خواسته شده و هم عملاً پیامبر اکرم (ص) به عنوان یک الگو بروز و ظهور پیدا کردهاند
و هم از ما خواسته شده که به پیامبر (ص) تشبه و اقتدا و تأسی کنید، بنابراین ما در
کنار تقدیس، تکریم و احترامی که نسبت به آن حضرت داریم در قبال پیامبر (ص) دو وظیفه
داریم. اول در برابر پیامهایی است که از آسمان و ملکوت به عنوان آخرین پیامهای
آسمانی برای ما آوردند که آنها را مبنای زندگی خودمان قرار دهیم و هم این که از
شخصیت و سیره و منش پیامبر (ص) تبعیت کنیم و هرچه میتوانیم به آن حضرت شباهت بیشتری
پیدا کنیم، البته در حدی که برایمان مقدور است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و
مذاهب در ادامه گفت: امروز با توجه به عینیتگرایی که در میان انسانهای معاصر
فراگیر شده و دیگر، انسانها با حرف و گفتار و ایده و نظریه و نظایر آن اقناع و
جذب نمیشوند، بهترین حرفها هم که زده شود، میبینید که ذهن نقاد انسان امروزین
تمکین نمیکند، چون انسان امروز تجربههای ناموفق زیاد دیده است. حرفهای زیاد و
قشنگ اما بدون پشتوانه زیاد شنیده است که یا امکان عملی شدن را نداشتهاند یا
صادقانه مطرح نشدهاند. بنابراین انسان امروزی دنبال چیزهای ملموس و عینی میگردد
و کسانی که تجربههای عملی موفقی دارند ولو اینکه بنیانهای نظری استواری نداشته
باشد در حد توفیقی که دارند ولو این توفیق، گذرا و سطحی باشد، برای انسان امروزی
مطلوبیت بیشتری دارند، به همین دلیل ما حتماً باید در کنار نسخههایی که میپیچیم،
الگوهایی را هم داشته باشیم، الگوهایی که در همه زمانها و در میان همه انسانها
الهامبخش و قابل تبعیت باشد.
وی همچنین گفت: توجه کنیم که وقتی پیامبر
(ص) آن گفته معروف را که امروز به حدیث ثقلین معروف است بیان میکنند که من در میان
شما دو چیز را به امانت میگذارم کتاب و عترت را. به خاطر چه این دو نعمت را طرح میکنند.
برای این که کتاب، برنامه زندگی را ارائه میکند و عترت تحقق عینی آن برنامه را
نشان میدهد. شما توجه کنید که اهل بیت (ع) در طول بازه زمانی بیش از دو قرن تحقق
عملی و عینی برنامه را ولو در سطح شخصی و خرد اجتماعی نشان دادند چون آنها عملاً
نتوانستند که حکومت تشکیل بدهند فقط چهار سال و اندی امیرالمؤمنین (ع) حکمرانی کرد
و چند ماه هم امام حسن (ع) اما معصومین و اهل بیت(ع) در سطح شخصی و رفتارهای خرد
اجتماعی توانستند نمونههایی از تحقق عینی زیست مسلمانی و مؤمنانه را ارائه کنند و
به همین جهت ما پیامبر و ائمهمان را علاوه بر این که حامل پیامهای آسمانی میدانیم،
به عنوان الگوها و نمونهها هم با آنها مواجه میشویم. همچنان که قرآن میفرماید:
«قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ». قرآن تصریح میکند که پیامبر (ص) مثل شما
میخورد و مثل شما در بازارها راه میرود و مانند شما از لذتهای دنیایی برخوردار
میشود اما همه اینها در چارچوبهای مقدس روی میدهد بنابراین نکته در اینجاست
که ما چه درباره پیامبر اکرم (ص) و چه درباره ائمه اطهار (ع) بیشتر از آنکه بخواهیم
حرفهای آنها را بیان کنیم و مناقب آنها را این سو و آن سو بگوییم، باید سیره
علمی و عینی آنها را نشان بدهیم. باید نمونههای عینی و عملی بیاوریم. مثلاً این
که وقتی به پیامبر (ص) یا ائمه (ع) توهین و جسارت میشد، چه برخوردی نشان میدادند.
وقتی در مناظره علمی وارد میشدند و میدیدند که طرف مقابل متوجه حرف حق آنها شده
است، آیا مناظره را کش میدادند تا حقارت طرف مقابل و برتری خودشان را نشان دهند یا
نه همانجا مناظره را تمام میکردند و میگفتند کفایت میکند. آیا اینها برای ما
درس نیست؟ آیا ما به عنوان یک مسلمان وقتی وارد مناظره میشویم، به فرض که حرف ما
در برابر طرف مقابل هم حق و واجد وجاهت باشد، آیا به محض اینکه متوجه میشویم طرف
مقابل حرف ما را دریافت کرده است، حرفهای خودمان را تمام میکنیم یا نه، آنقدر
ادامه میدهیم که طرف مقابل را مقهور و منکوب کنیم و کار را به تحقیر طرف مقابل میکشانیم؟
آنجا دیگر نفس و غرضورزیهای ماست که کار میکند و برایمان مهم نیست که انسانیت یک
انسان آسیب ببیند، ارزشهای اخلاقی لگدکوب شود یا نه.
رئیس دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و
مذاهب در ادامه گفت: شما رد پای این رفتارهای غیر اخلاقی را در جامعه ما هم میبینید.
گاهی انسانی که مرتکب خلافی شده با اقداماتی که انجام میدهیم، به یک باره او را
به یک تبهکار حرفهای بدل میکنیم. در صورتی که اگر ما به نحو انسانی و شایسته با
او رفتار میکردیم و او را بیآبرو نمیکردیم، او به جایی نمیرسید که دیگر چیزی
برای از دست دادن نداشته باشد. وقتی با کسی که جرمی مرتکب شده به گونهای رفتار
کردی که او دیگر چیزی برای از دست دادن نداشت، تبدیل به یک مجرم حرفهای میشود.
اما ببینید آیا پیامبر (ص) یا ائمه اطهار (ع) نیز اینگونه رفتار میکردند؟ امام
رضا (ع) در مناظره معروف مرو وقتی احساس کردند که مخالف ایشان متوجه مطلب شده است،
دیگر ادامه ندادند و گفتند ما بیش از این جلو نمیرویم. چرا؟ آیا ما اینگونهایم؟
ما در مناظرهها دنبال دو چیز میگردیم که اهلبیت (ع) اینگونه نبودند. اول این
که از طرف مقابل نسبت به درستی و حقانیت دیدگاه خودمان اذعان بگیریم و دوم این که
تفوق خودمان را نسبت به آنها نشان بدهیم.
وی در پایان گفت: یکی از مشکلات پیروان
مذاهب و ادیان این است که گاهی به نام دین و مذهب در واقع به دنبال برتریجویی و
برتریطلبی هستند، در حالی که برتریطلبی اینهمه در قرآن مذمت شده است که «تِلْک
الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ
وَ لا فَساداً». قرآن به صراحت میگوید کسانی که به دنبال برتریجویی، برتریطلبی
و علو هستند، راهی به دار آخرت و بهشت ندارند، در حالی که ما خیلی وقتها به نام دین،
دفاع از شیعه و … در حقیقت میخواهیم تفوق خودمان را نشان دهیم. درواقع درست این
است که من به عنوان یک شیعه، سپر ائمه (ع) باشم، همانطور که صحابه و یاران پیامبر
(ص) و ائمه (ع) اینگونه بودند اما رفتار ما به گونهای است که بیشتر، ائمه (ع) را
سپر بلای خود میکنیم.
انتهای پیام/م