ادیاننیوز/ معایب و مفاسدی که برای
نکاح منقطع ذکر شده از این قرار است:
* پایه ازدواج باید بر دوام باشد،
و زوجین از اول که پیمان زناشویی میبندند، باید خود را برای همیشه متعلق به یکدیگر
بدانند و تصور جدایی در مخیله آنها خطور نکند، علیهذا ازدواج موقت نمیتواند پیمان
استواری میان زوجین باشد.
پاسخ
اینکه پایه ازدواج باید بر دوام باشد بسیار مطلب درستی است، ولی این ایراد وقتی
وارد است که بخواهیم ازدواج موقت را جانشین ازدواج دائم کنیم و ازدواج دائم را
منسوخ نماییم.
بدون شک هنگامیکه طرفین قادر به
ازدواج دائم هستند و اطمینان کامل نسبت به یکدیگر پیدا کردهاند و تصمیم دارند برای
همیشه متعلق به یکدیگر باشند پیمان ازدواج دائم میبندند.
ازدواج موقت ازآنجهت تشریع شده است
که ازدواج دائم به تنهایی قادر نبوده است که در همه شرایط و احوال احتیاجات بشر را
رفع بکند و انحصار به ازدواج دائم مستلزم این بوده است که افراد یا به رهبانیت
موقت مکلف گردند و یا در ورطه کمونیسم جنسی غرق شوند. بدیهی است که هیچ پسر یا
دختری آنجا که برایش زمینه یک زناشویی دائم و همیشگی فراهم است خود را با یک امر
موقتی سرگرم نمیکند.
* ازدواج موقت از طرف زنان و
دختران ایرانی که شیعهمذهب میباشند استقبال نشده است و آن را نوعی تحقیر برای
خود دانستهاند، پس افکار عمومی خود مردم شیعه نیز آن را طرد میکند.
جواب
این است که اولاً منفوریت متعه در میان زنان، مولود سوءاستفادههایی است که مردان
هوسران در این زمینه کردهاند و قانون باید جلو آنها را بگیرد. ثانیاً انتظار اینکه
ازدواج موقت به اندازه ازدواج دائم استقبال شود درصورتیکه فلسفه ازدواج موقت، عدم
آمادگی یا عدم امکان طرفین با یک طرف برای ازدواج دائم است انتظار بیجا و غلطی
است.
* نکاح منقطع، برخلاف حیثیت و
احترام زن است، زیرا نوعی کرایه دادن آدم و جواز شرعی آدمفروشی است. خلاف حیثیت
انسانی زن است که در مقابل وجهی که از مردی میگیرد وجود خود را در اختیار او قرار
دهد.
پاسخ: این ایراد از همه عجیبتر است. اولاً ازدواج موقت چه ربطی به اجاره و
کرایه دارد و آیا محدودیت مدت ازدواج موجب میشود که از صورت ازدواج خارج و شکل
اجاره و کرایه به خود بگیرد؟ آیا چون حتماً باید مهر معین و قطعی داشته باشد کرایه
و اجاره است؟ که اگر بدون مهر بود و مرد چیزی نثار زن نکرد، زن حیثیت انسان خود را
باز یافته است؟ از قضا فقها تصریح کردهاند و قانون مدنی نیز بر همان اساس مواد
خود را تنظیم کرده است که ازدواج موقت و ازدواج دائم از لحاظ ماهیت قرارداد هیچگونه
تفاوتی با هم ندارند و نباید داشته باشند. هر دو ازدواجاند و هر دو باید با الفاظ
مخصوص ازدواج صورت بگیرند و اگر نکاح منقطع را با صیغههای مخصوص اجاره و کرایه
بخوانند باطل است.
ثانیاً از کی و چه تاریخی کرایه آدم
منسوخ شده است؟ تمام خیاطها و باربرها تمام پزشکها و کارشناسها، تمام کارمندان
دولت از نخستوزیر گرفته تا کارمند دونرتبه، تمام کارگران کارخانهها آدمهای کرایهای
هستند. ثالثاً زنی که به اختیار و اراده خود با مرد بخصوصی، عقد ازدواج موقت میبندد
آدم کرایهای نیست و کاری برخلاف حیثیت و شرافت انسانی نکرده است.
شواهدی بر بردگی زن در جوامع جدید
اگر میخواهید زن کرایهای را بشناسید،
اگر میخواهید بردگی زن را ببینید به اروپا و امریکا سفر کنید و سری به کمپانیهای
فیلمبرداری بزنید تا ببینید زن کرایهای یعنی چه؟ ببینید چگونه کمپانیهای مزبور
حرکات زن، ژستهای زن، اطوار زنانه زن، هنرهای جنسی زن را به معرض فروش میگذارند.
بلیتهایی که شما برای سینماها و تئاترها میخرید در حقیقت اجارهبهای زنهای کرایهای
را میپردازید.
ببینید در آنجا زن بدبخت برای اینکه
پولی بگیرد تن به چه کارهایی میدهد؟ مدتها تحت نظر متخصصان کارآزموده و شریف باید
رموز تحریکات جنسی را بیاموزد، بدن و روح و شخصیت خود را در اختیار یک مؤسسه پول
درآوری قرار دهد برای اینکه مشتریان بیشتری برای آن مؤسسه پیدا کند. سری به کابارهها
و هتلها بزنید ببینید زن چه شرافتی به دست آورده است و برای اینکه مزد ناچیزی بگیرد
و جیب فلان پولدار را پرتر کند چگونه باید همه حیثیت و شرافت خود را در اختیار
مهمانان قرار دهد.
زن کرایهای آن مانکنها هستند که اجیر
و مزدور فروشندگیهای بزرگ میشوند و شرف و عزت خود را وسیله پیشرفت و توسعه حرص و
آز آنها قرار میدهند. زن کرایهای آن زنی است که برای جلب مشتری برای یک مؤسسه
اقتصادی با هزاران اطوار که اغلب آنها تصنعی و به خاطر انجام وظیفه مزدوری است روی
صفحه تلویزیون ظاهر میشود و به نفع یک کالای تجارتی تبلیغ میکند.
کیست که نداند امروز در مغرب زمین زیبایی
زن، جاذبه جنسی زن، آواز زن، هنر و ابتکار زن، روح و بدن زن و بالاخره شخصیت زن،
وسیله تحقیر و ناچیزی در خدمت سرمایهداری اروپا و امریکا است؟ و متأسفانه شما
دانسته یا ندانسته زن شریف و نجیب ایرانی را بهسوی اینچنین اسارتی میکشانید.
من نمیدانم چرا اگر زنی با شرایط
آزاد با یک مرد بهطور موقت ازدواج کند زن کرایهای محسوب میشود. اما اگر زنی در یک
عروسی یا شبنشینی در مقابل چشمان حریص هزار مرد و برای ارضاء تمایلات جنسی آنها
حنجره خود را پاره کند و هزار و یک نوع معلق بزند تا مزد معینی دریافت دارد زن کرایهای
محسوب نمیشود؟
آیا اسلام که جلو مردان را ازاینگونه
بهرهبرداریها از زن گرفته است و خود زن را به این اسارت آگاه و او را از تن دادن
به آن و ارتزاق از آن منع کرده است مقام زن را پایین آورده است یا اروپای نیمه دوم
قرن بیستم؟ اگر روزی زن بهدرستی آگاه و بیدار شود و دامهایی که مرد قرن بیستم در
سر راه او گذاشته و مخفی کرده بشناسد، علیه تمام این فریبها قیام خواهد کرد و آن
وقت تصدیق خواهد کرد یگانه پناهگاه و حامی جدی و راستگوی او قرآن است و البته چنین
روزی دور نیست.
نکاح منقطع و تعدد زوجات
* نکاح منقطع، چون بههرحال نوعی
اجازه تعدد زوجات است و تعدد زوجات محکوم است پس نکاح منقطع محکوم است.
سرنوشت فرزندان در ازدواج موقت
* نکاح منقطع، از نظر اینکه دوام
ندارد، آشیانه نامناسبی برای کودکانی است که بعداً به وجود میآیند. لازمه نکاح
منقطع این است که فرزندان آینده، بیسرپرست و از حمایت پدری مهربان و مادری دلگرم به
خانه و آشیانه محروم بمانند.
جواب: یکی از تفاوتهای ازدواج موقت و ازدواج دائم مربوط به تولید نسل است.
در ازدواج دائم هیچیک از زوجین بدون
جلب رضایت دیگری نمیتواند از زیر بار تناسل شانه خالی کند. برخلاف ازدواج موقت که
هر دو طرف آزادند. در ازدواج موقت، زن نباید مانع استمتاع مرد بشود ولی میتواند
بدون آنکه لطمهای به استمتاع مرد وارد آید مانع حاملگی خود بشود و این موضوع با وسایل
ضد آبستنی امروز کاملاً حل شده است. علیهذا اگر زوجین در ازدواج موقت مایل باشند
تولید فرزند کنند و مسئولیت نگهداری و تربیت فرزند آتیه را بپذیرند تولید فرزند میکنند.
بدیهی است که از نظر عاطفه طبیعی فرقی
میان فرزند زوجه دائم با زوجه موقت نیست و اگر فرضاً پدر یا مادر از وظیفه خود
امتناع کند قانون آنها را مکلف و مجبور میکند همانگونه که در صورت وقوع طلاق
قانون باید دخالت کند و مانع ضایع شدن حقوق فرزندان گردد و اگر مایل نباشند که تولید
فرزند نمایند و هدفشان از ازدواج موقت فقط تسکین غریزه است از به وجود آمدن فرزند
جلوگیری میکنند.
همچنان که میدانیم کلیسا جلوگیری از
آبستنی را امر نامشروع میداند ولی از نظر اسلام اگر زوجین از اول مانع پیدایش
فرزند بشوند مانعی ندارد اما اگر نطفه منعقد شد و هسته اولی تکوین فرزند به وجود
آمد اسلام بههیچوجه اجازه معدوم کردن آن را نمیدهد. اینکه فقهای شیعه میگویند
هدف ازدواج دائم تولید نسل است و هدف ازدواج موقت، استمتاع و تسکین غریزه است همین
منظور را بیان میکنند.
منبع: مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام،
صفحه ۵۹-۵۴.
نقل از: طهور