به گزارش ادیان نیوز، تشیع همچون دیگر مذاهب و قرائتهای اسلامی حتماً سودای پیشرفت و دغدغه
گسترش را در سر دارد. ظرفیتهایی چون محبت اهلبیت(ع)، با نفوذ مرجعیت و دستاوردهای
علمی و عینی چشمگیر در برخی عرصهها، در گذشته و حال، این شایستگی و فرصت را به شیعه
داده است تا عمق و نفوذ بیشتری را در جهان اسلام بیابد و بطلبد و دستکم، پایداری و
جلوداریاش را تثبیت کند.
به نظر میرسد که شیعه اگر میل به تثبیت
یا بسط نفوذ دارد، باید به گونهای عمل کند که نه تنها مایه تنش، تشنج و تفرق مذهبی
نگردد، که موجب انسجام امت اسلامی نیز بشود و چنانکه در خطبه غرای حضرت زهرا(س) در
مسجدالنبی آمده، باید به امامتی فرابخواند که سامانبخش آیین و دین و تأمین و تضمینی
در برابر تفرق امت باشد (وطاعتنا نظاما للمله و إمامتنا أمانا للفُرقه). در سخنان بلند
امام رضا(ع) نیز از امامت به عنوان زمام دین و نظمبخش مسلمین یاد شده است (الإمامه
زمام الدین و نظام المسلمین).
برای پیشبرد تشیع به دور از تفرق و تشتت،
ناگزیر باید در چهار عرصه رفتارها، آموزهها، تبلیغ مذهبی و شعائر، راهبردهای ویژهای
را اتخاذ و دنبال کرد:
۱. رفتارگرایی: اگر بیشتر از شعائر و آموزهها
بر عمل، اعم از عمل منسکی و عبادی، عمل اخلاقی و عمل معنوی (سیر و سلوک) تأکید و تمرکز
کنیم، که اتفاقاً همگی از مشترکات اسلامی هستند، هم تشیع و اهلبیت(ع) را بهنام و
خوشنام میکنیم (کونوا لنا زیناً و لاتکونوا علینا شیناً) و هم تنشی را برنمیانگیزانیم.
در کنار عمل دینی، توجه به حقوق و اخلاق شهروندی و آزادیهای مشروع هم اگر به نام تشیع
و در ظل حاکمیت شیعی اتفاق بیفتد، حتماً تشیع را پیشتاز خواهد کرد.
شاید تعبیر قرآنیِ «فإستبقوا الخیرات» که
پس از بیان تنوع و تکثر شرایع و مناهج انسانی، به پیشی گرفتن در امور پسندیده فرامیخواند،
ناظر به همین جایگاه عمل و لزوم رقابت در عمل، به جای رقابت در نظر باشد.
همچنین کاربستِ حداکثری واژه شیعه در روایات
اهلبیت(ع) در همین معنای تشیع عملی و سلوکی میتواند نشاندهنده اهمیت و نقشآفرینیِ
عمل در قوام و دوام تشیع باشد؛
۲. آموزهها: آرای کلامی و احکام فقهیای
در شیعه وجود دارند که گرچه اتفاقی نیستند و نیز بسا مقتضای تدقیق علمی نباشند، اما
به دلیل جایگاه خاصشان در نزد علما یا توده شیعه به پای تشیع گذاشته میشوند و طبعاً
تنشزا هستند؛ از این قبیل است، تلقی امامت به معنای شیعیاش به عنوان مرزگذارنده بین
کفر، و اسلام و ایمان، و نیز باور به جواز غیبت کردنِ مخالفان مذهبی. طبعاً با التزام
به این آموزهها نمیتوان وفاق مسمانان و مقبولیت تشیع را به انتظار نشست.
۳. تبلیغ و دعوت: در تبلیغ تشیع نیز، برای
پرهیز از تنش و با هدف هموار شدن راه پیشرفت، بهجاست که اولاً، رویکرد ایجابی و تبیین
علمی بر رویکرد سلبی و جدلی برتری داده شود. امروزه گفتوگو را در فضایی کاملاً علمی
و اخلاقی بهترین راهبرد نیل به حقیقت و تفاهم میدانند.
ثانیاً، تبلیغ از راه عمل که توصیه اکید
ائمه اهلبیت(ع) است (کونوا دعاه للناس بغیر ألسنتکم)، از مؤثرترین راههای ترویج یک
ایده یا سرمشق فکری و مذهبی به شمار میآید؛ بهویژه در دنیای معاصر که انسانها به
دلیل سیطره کمیت و عینیت، و نیز به دلیل فراوانیِ راههای عرضهشده که بسیاری از آنها
ناتمام یا ناکام هستند، به واقعیات ملموس و زیست شده بیشتر اقبال دارند.
۴. شعائر: در خصوص آیینهای مذهبی، اگر
به پیشروندگی تشیع، به دور از تفرقهانگیزی، باور داریم، به نظر میرسد که: اولاً،
باید مکانت و منزلت ویژه شعائر اسلامی، مثل عید رمضان، عید فطر و عید جمعه را در نظر
داشته، بر شعائر اسلامی راجح بدانیم.
ثانیاً، در شعائر شیعی، بر آنهایی تأکید
بورزیم که جنبه تحریککنندگی و نفرتپراکنی ندارند. ثالثاً، برای مناسبات فرحبخش و
اعیاد مذهبی جا و مجال لازم را باز نماییم.
مواسم و مراسم مذهبی از مهمترین فرصتها
برای القای شکوه و جلال یک جامعه، یک نظام سیاسی و یک منظومه دینی است و در عین حال،
مایه انسجام و دلآرام طبقات مختلف اجتماعی است. فاطمیان در حاکمیت ۲۷۰ سالهشان با
آیینهای مختلف ملی و مذهبی (اعم از اسلامی، شیعی و مسیحی) کمک فراوانی به اعتبار خود
و انسجام اجتماعیِ قلمروشان کردند. بنا به نقلها، فقط یک آیین سوگ داشتند که همان
عاشورا بود و ۲۸ عید سالانه برگزار میکردند. از این قبیل بود، عید رمضان، عید فطر،
عید غدیر، موالید پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع)، حسنین علیهماالسلام، عید نوروز، عید
ملی فتح خلیج، اعیاد مسیحیِ یوم الغطاس و عهد الخمیس.
تشیع را میتوان در چارچوبهای محدود زمانی
و مکانی متوقف کرد و از هر نوع تصدی حکومت مشروع و ارتباط با پیروان دیگر مذاهب و ادیان
دور نگه داشت و یا میشود حتی به جای تعامل، تقابل را پی گرفت. در این صورت میتواند
در همین فضاهای تنگ و محدود باقی بماند و میتوانیم بر غلظت تلقیهای فرقهای بیفزاییم
و در آتش اختلافات بدمیم، اما اگر به مقتضای میل طبیعی به توسع و گسترش، و بنا به مطلوبیت
دینیِ دعوت، حاکمیت و تعامل با دیگر مسلمانان، بخواهیم در عرصههای اسلامی، حاضر و
فعال باشیم، میباید به الزاماتی که مستظهر به تعالیم و سیره پیشوایان اهلبیت(ع) هستند،
تن بدهیم. در این صورت، بهجا و شایسته است که در رفتارها، فهم و تفسیر برخی آموزهها،
شیوههای تبلیغ و دعوت، و شعائر و آیینهای مذهبیمان بازنگری کرده، طرحی نو دراندازیم
و صورتبندی جدیدی را سامان دهیم.
منبع: شفقنا
انتهای پیام/ ب