به گزارش ادیان نیوز (ردنا)، موج به راه افتاده موسوم به «دختر آبی» چند روزی است تیتر رسانه های داخلی و خارجی شده و صفحات مجازی برخی از مسئولان و سلبریتیها را به خود اختصاص داده است؛ گویی بار دیگر با انتشار و طرح عقاید غیرکارشناسی میخواهند به حیات سیاسی خود ادامه دهند.
مهمتر از پرداختن به «جریان سازی دختر آبی» طرح چند سوال اساسی است، مسئولانی که امروز فریاد و هیاهو برپا کردهاند، چرا تا کنون اقدام به تدوین برنامهای عملی و ارائه راهکارهای قابل بررسی در این زمینه ننموده اند و امروز با اغراض سیاسی سر و صدا برپا کرده اند؟ مردم، نه مسئول هستند و نه قانونگذار!
با حمایت از یک ناهنجاری اخلاقی، دیگر دختران معصوم ایرانی را نیز به چالش خودکشی و خودسوزی دعوت نکنید
چرا توپ را به زمین مردم میاندازید و هیاهو بپا می کنید؟ شما مسئول بودید و هرکدام در هر مسندی که قرار داشتید وظیفه ای در قبال زنان و جامعه داشتید، شاید شما کمکاری کرده اید، شاید اشتباه مردم اعتماد به برخی از شما بوده که حالا باید فشارهای رسانه ای آنان را در قبال حمایت از یک حرکت غیراخلاقی تحمل کنند، نکند می خواهید با حمایت از این ناهنجاری اخلاقی، دیگر دختران معصوم ایرانی را نیز به چالش خودکشی و خودسوزی دعوت کنید و به خون آنان هم دست اندازی نمایید؟
قهرمان سازی غیرمسئولانه از زنی ضعیف که برای موضوعی نچندان مهم دست به خودکشی زده توسط برخی مسئولان و سلبریتیها جز برای خودنمایی چه سودی برای جامعه داشته و مگر نه اینکه قبح یک اشتباه را در اذهان عمومی از بین میبرد.
دختر آبی پرواز یا سقوط؟
«سحر خدایاری» اگر واقعا قصد حمایت از حقوق زنان برای ورود به ورزشگاهها را داشت مقتدرانه میایستاد و مسیر گفت وگو را انتخاب میکرد نه اینکه با خودکشی موج عظیم و اشتباهی را به راه بیندازد. دختر آبی برای انتخاب یک راه اشتباه بهجای یک انتخاب درست و منطقی باید محکوم شود. تنها یک ذهن بیمار خودکشی و خودسوزی را میپذیرد. او پرواز نکرد بلکه سقوط کرد، او قهرمان نیست لطفا از او قهرمان نسازید.
حمایت از یک ناهنجاری اجتماعی الگو سازی غلط در جامعه است
حمایت برخی مسئولان و سلبریتیها از پدیده خودکشی بهعنوان یک ناهنجاری اجتماعی که ناشی از ناهنجاریهای رفتاری و هیجانی و مشکلات هویتی در فرد است، سبب الگو سازی غلط در جامعه میشود و دامنه آسیبهای اجتماعی را افزایش میدهد. این در حالی است که خودکشی از دیدگاه اغلب ادیان، فرهنگها و قوانین ملی امری ناپسند و گناه محسوب شده و حمایتهای مغرضانه، اقدامات مشابه در گروه های سنی آسیب پذیر و افرادی که درونمایه های هویتی غنی ندارند را افزایش میدهد.
ورزشگاه رفتن دختران یک پارادوکس فرهنگی است
بهترین راه برای حل موضوعات در جامعه گفتوگوی منطقی است. الگو سازی از زنی ضعیف که به جای تحصیل و تحقق آمال و آرزوهایش دست به خودکشی و خودسوزی می زند فقط باعث می شود بقیه دختران ایرانی راه را اشتباه بروند. مسئله ورزشگاه رفتن دختران یک پارادوکس فرهنگی است. مسئولان و افرادی که از این موج به راه افتاده استفاده ابزاری می کنند اگر حامی ورزشگاه رفتن بانوان و احیای ورزش بانوان هستند، شرایط و خدمات رفاهی فراهم کنند تا دختران در شهرهای مختلف بتوانند برای تماشای بازیها و مسابقات ورزشی بانوان به راحتی به ورزشگاه بروند و بعد بنشینند در مورد اینکه دختران برای تماشای مسابقات آقایان به ورزشگاه راه داده نمیشوند اشک تمساح بریزند. تاسف بار است که در دنیای مدرن تکنولوژی باز هم زنان بازیچهای برای اهداف سیاسی هستند.
خون دختران ایرانی را برای رسیدن به اهداف سیاسی مباح ندانید
«پروانه سلحشوری» نماینده مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در پست اینستاگرامی خود نوشت: «در جایی که مردانش برای زنان تکلیف تعیین میکنند و ابتداییترین حقوق انسانی را از آنها سلب میکنند، و زنانی که علیه زنان در این ظلم آشکار مردان را همراهی میکنند، همه ما در حبس و سوختن سحرهای این سرزمین مسئولیم». مگر نه این است که زنان این سرزمین رای اعتماد به یک زن ایرانی برای ورود به مجلس شورای اسلامی داده اند تا برای آنها اقدامی موثر انجام دهد. اما نه با این هدف که بنشیند دست روی دست بگذارد و حتی نتواند یک اقدام موثر در زمینه ورزشی برای زنان انجام دهد. حتی درخواستی برای تعیین بودجه یا امکانی برای خدمات دهی به زنانی که میخواهند برای دیدن مسابقات ورزشی بانوان بروند به مجلس نداده ولی خواسته یا ناخواسته با حمایت از خودسوزی و خودکشی که حرکتی هنجارشکنانه و ضداجتماعی است، خود نمایی می کند. زنان رای داده اند به بانویی که از حقوق سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه دفاع کند و برای کاستی های منطقی برنامه تدوین کند، نه با اهداف سیاسی در مرگ «میترا استاد» از قاتل حمایت کند و در مرگ «سحر خدایاری» با حمایت از شخصی که به جای گفتوگو و طرح دیدگاه و گفتمان منطقی دست به خودکشی می زند گفتمان دختران معصوم ایران را از مسیر منطقی خارج کند و خون آنان را برای اغراض سیاسی مباح بداند.
بیعدالتی اجتماعی مجوزی برای خودسوزی است!!!!
«فریده روشن» عضو شورای اسلامی شهر اصفهان در پست اینستاگرامی خود در حمایت از پدیده خودسوزی و خودکشی و با نگرش حمایت از جریان به راه افتاده موسوم به دختر آبی نوشت: «مرگ، پایان کبوتر نیست. دختر آبی به عنوان یک زن ایرانی، از یکی از بدیهیترین و ابتداییترین حقوق خود محروم بود و چه مظلومانه خود را در برابر این بیعدالتی به آتش کشید. مسئولان کشور باید با نگاه واقع بینانه به مطالبات دختران ایرانی، شرایط ورود ایشان به ورزشگاههای ایران را فراهم کنند.»
وی در پاسخ به اعتراض برخی از کاربران اینستاگرام نسبت به موضعگیری غیرتخصصیاش نوشت: «به نظر میرسد شما از موضوع برداشت اشتباه دارید. مسئله حمایت از خودکشی نیست. یک گام عقب تر بروید و واقع بینانه ببینید چه چیزی باعث شده یک فرد خودکشی کند. چرا باید یک نفر برای تحقق یکی از مسایل اولیه یک انسان که ریشه در اختیار و انتخاب دارد به جایی برسد که خودکشی را بر زندگی ترجیح بدهد؟ مسئله این است که دختران از رفتن به ورزشگاه محروم میشوند به دلایلی مثل نامناسب بودن شرایط در حالی که وظیفه ما مسئولان است که این شرایط را مهیا کنیم تا دیگر دختری به دلیل تبعیض و نابرابری مرگ را برزندگی ترجیح ندهد.»
گویا دست اتهام عضو شورای اسلامی شهر اصفهان، مردم را نشانه رفته و فراموش کرده خودش و دیگر همراهانش مدت ها است زمام کار را به دست گرفته اند اما اقدام چشمگیرانهای صورت نگرفته و مردم را در دنیای شعارهای رنگی متحیر گذاشته اند.
ما بی ارزش تر از آنی بودیم که تو خود را به خاطر ما بسوزانی، بی ارزشتر
در این میان شاید سخنان «سعید آذری» مدیرعامل کنونی باشگاه فولاد خوزستان و سابق باشگاه ذوب آهن اصفهان گویای بسیاری از زوایای پنهان و ناامن دنیای فوتبال باشد، وی در پست اینستاگرامی خود با تسلیت به خانواده سحر خدایاری نوشته، «فوتبال از دوقطبی بودن خیلی وقت است خارج شده است. و دیگر دو قطبی بودن جرم محسوب نمی شود ولی دو قطبی بودن را من به نوبه خود نمی فهمم برای یک دختر عاشق فوتبال. نمیدانم چرا خود سوزی کردی، ولی سوالی ذهنم را در گیر کرده است آیا فوتبالی که مدیرانش ما هستیم، و بازیگرانش و دست اندر کارانش مشخصند، آنهایی که حتی لحظه ای پای نزدیکترین رفقایشان به خاطر موقعیت و پول نمی ایستند، آنهایی که برای بازی کردن و بودن در میان یازده نفر اصلی همه اصول و مرام را زیر پا میگذارند، آنهایی که برای گرفتن پست و مقام تن به هر ذلتی میدهند، ارزشش را داشتند که تو بهترین سرمایه زندگیت را به آتش بکشی؟ خدا کند داشته باشد، دختر آبی آسمانی که حالا دیگر نیستی ما بی مرامها حتی کَکِمان هم نمیگزد در این وانفسای بیمرامی و بیمعرفتی از خود سوزی تو. علاقمندی به فوتبال جنسیت نمی شناسد، عشق است، عشق، عشقی کور کننده به اکثریتی که فقط باید آنها را در صفحه چند اینچی تلویزیون دوست داشت. نزدیکشان که میشوی تازه متوجه میشوی چه بیهوده برایشان اشک ریختی و چه بیهوده عشق ورزیدی. روحت قرین رحمت دختر آبی. به امید روزی که بفهمیم حضور دختران آبی، قرمز، زرد، سبز، و همه رنگهای زیبای عرصه فوتبال در استادیومهای ما از حضورشان در این اجتماع خطرناک امنتر است. بدرود، برای نوشتن بیشتر اشکم بند نمیاید هر چه فکر میکنم میبینم ما بی ارزش تر از آنی بودیم که تو خود را به خاطر ما بسوزانی، بی ارزشتر.»
لطفا جو گیر نشویم
«محمد کیهانی» فعال سیاسی نیز با تایید گفته های سعید آذری در پست اینستاگرامی خود در زیر نویس کاریکاتور «عمر مومنی» کاریکاتوریست اردنی آورده است، «به قول سعید آذری؛ ما بی ارزشتر از آن بودیم که تو خود را به خاطر ما بسوزانی، بی ارزشتر.»
#نه-به-خودکشی
کیهانی در ادامه با واکنشی منطقی به جریان دختر آبی اینگونه به موضوع پرداخته است؛ «دختر آبی این راهش نبود، باید یک کمپین راه انداخت به نام #نه-به-خودکشی، باید عاقلانه و از راهش مطالبات را پیگیری کرد، نه اینکه خانواده و ملتی را با این مدل اعتراض عزادار کرد. می دانم که برخی دوستان به بنده معترض می شوند که برای بیان اعتراض چاره ای جز این مدل کارها نیست ولی این راهش نیست. لطفا جو گیر نشویم و دیگران را به این کار تشویق نکنیم.»
سقوط گفتمان اجتماعی و شهروندی
اما باید بپذیریم از این پس هر گونه اقدام موثر و یا غیرموثر یا به عبارتی اقدام عملی یا رسانهای در قبال حمایت از بانوان و با شعار ورود آنان به ورزشگاهها در نفس خود یک پیام هنجارشکنانه و خونین را به افراد جامعه به خصوص دختران نوجوان القا می کند، این پیام غیرانسانی چیزی به جز جایگزینی گفتمان خشونت و هنجارشکنانه بر گفتمان علمی و مشروع در جامعه متمدن نیست و این یعنی سقوط گفتمان اجتماعی و شهروندی در جامعه ایران که بازیگران آن برخی مسئولان و سلبریتیهای غیرمتعهد و همصدا با رسانههای معاند با جمهوری اسلامی ایران و استقلال ایران زمین هستند./
پایان پیام/ م