به گزارش ادیان نیوز (ردنا)؛ آرش آبائی محقق و دینپژوه کلیمی و استاد مدعو دانشگاه ادیان و مذاهب است و میتوان او را از فعالان گفتگوی ادیان دانست. او تجربهی فردی کلیمی را از تماشای انیمیشنی با موضوعی دینی (مربوط به بنی اسرائیل و یهودیان) در یادداشتی منتشر کرده است.
بار دیگر «یهودی خبیث»، این بار در کارتون کودکان
شب گذشته خواهرزادههای ۶ و ۸ ساله ام را به دیدن انیمیشن «بنیامین» در پردیس مگامال بردم. انیمیشن سینمایی «بنیامین» کاری از موسسه «آینده نگار» به تهیهکنندگی مصطفی حسن آبادی و کارگردانی محسن عنایتی است. در تبلیغ فیلم، خلاصهی داستان «بنیامین» چنین ذکر شده است: «خرابکاری آشر، دوست بامزه اما دست و پا چلفتی بنیامین باعث اسارت مادر بنیامین توسط سربازان پادشاه میشود. بنیامین تصمیم میگیرد برای نجات مادرش به سفری پرخطر برود و این سرآغازی است برای ماجراهای پرفراز و نشیب بنیامین و آشر… .»
موضوع این انیمیشن بردگی بنی اسرائیل برای سربازان فرعون است که در نهایت آن بردگان برای «ظهور منجی» دست به دعا برمی دارند و حضرت موسی در پایان فیلم به زعم نویسنده «ظهور می کند».
صرفنظر از ایرادات متعدد روایی درباره ی داستان بنی اسرائیل، نکته ی مورد نظر من، وجود شخصیت منفی فیلم با هویت یهودی – در تقابل با بنی اسرائیل! – است. مکارترین و خائن ترین شخصیت این کارتون، فردی یهودی است که «کیپا» (کلاه مذهبی یهودیان) بر سر دارد (آن هم کیپایی نه به شکل عرقچین سنتی یا کلاهی که اکثر قدما بر سر داشتند، بلکه کیپایی کوچک که طرح و اندازه ی آن کاملا مدرن و امروزی است!)، او گوشه های ریشش بلند و از بناگوش آویخته است (نماد یهودیان عارف مسلک و حسیدی معاصر) و دماغی عقابی دارد (همانند آنچه که درباره ی نژاد یهودیان در دوران نازی ها تبلیغ می شد) و افزون بر این ها، با لهجه ی غلیظ کلیمیان تهران قدیم یا اصفهان صحبت می کند.
معلوم نیست این یهودیِ بد، از کدام جامعه و طایفه در آن دوران برخاسته که هیچکدام از آن بردگان بنی اسرائیلی، نه قیافه ی او را دارند، نه کیپا بر سر دارند، نه گوشه های ریششان مانند او آویخته است و نه حتی با لهجه ی کلیمی مانند او صحبت می کنند! بگذریم که نمادهای کیپا و بلند نگاه داشتن گوشه های ریش تعابیری توراتی و تلمودی هستند که قبل از پیامبری حضرت موسی یا دوره های بعدی تاریخ یهود، بی معنا و مردود هستند. اما روشن است که برای سازندگان این فیلم کودکانه، مستندات و واقعیات بی ارزشند و آنچه که هدف و ارزش محسوب می شود، القای تاثیر منفی نسبت به یهودیان در ذهن کودک ایرانی است. این کودکِ تماشاچی انیمیشن بنیامین، قرار است بنی اسرائیل را مظلوم بداند (این مظلومیت هم تنها در مقطع تاریخی مورد نظر مجاز است) اما «یهودی» و نمادهای امروزی اش را خائن و مکار فرض کند، و در این راه حتی منطق هم قربانی می شود و کلیشه ای سیاه و سفید در ذهن کودک نقش می بندد.
در کنار این نمادهای منفی، تمامی نمادهای مثبت، ریشه ای اسلامی دارند (توجه کنید که داستان مربوط به سه هزار سال پیش و در دوران بنی اسرائیل است!). دو شخصیت مثبت داستان، ریش اسلامی – امروزی دارند (مانند اکثر شخصیت های مثبت سریال های امروز تلویزیون). یکی از این شخصیت های مثبت، شال «سبز» بر گردن انداخته و مادرِ قهرمان داستان – که خودش هم نماد مقاومت و مبارزه با فرعون است- مقنعه (بله مقنعه ی اسلامی!) و پوشش کاملا سبز رنگ بر تن دارد.
و دست آخر، آویزه ای که رمز ظهور منجی است و کل داستان حول دستیابی به آن شکل گرفته است، یک شمسه (ستاره ی هشت پر) به رنگ لاجوردی است، که یک نماد مشهور هنر و معماری اسلامی است!
محسن عنایتی، کارگردان انیمیشن بنیامین چنین اظهار داشته است: «در داستان بنیامین که انیمیشنی بین ادیانی به شمار میرود سعی کردهایم به تمام زوایای داستان، جهانی نگاه کنیم» ( گفتوگو با ایکنا، ۲۹ آبان۹۸). و البته «بین ادیانی بودن» و «جهانی بودن» آن کاملا هویداست!
بله، به بهانه ی بازگویی داستانی از بنی اسرائیل، بذر نفرت از یهود در دل کودک کاشته می شود و حاصل فردای این کودکان نیز روشن است؛ که امیدوارم رشد رسانه های آزاد و منصف در فضای مجازی بتواند با این نفرت پراکنی های دینی مقابله کند.
پایان پیام/ ز