در این مقاله سعی داریم ورزش را از دیگاه طبّ سنّتی ایران و در ادمه از نظرگاه طبّ اسلامی مورد مداقّه قرار دهیم و قسمت نخست این کار را بر پایه نظرات ابن سینا در کتاب قانون، بنا می نهیم.
ردنا (ادیان نیوز) – حرکت و سکون یکی از اصول شش گانه تدابیر حفظ سلامتی(سته ضروریه، اصول حفظ الصّحّه) در طبّ سنتی است. حرکت به معنای خروج ماده از غیرفعال بودن (قوه) به فعل است( مثل تبدیل انرژی پتانسیل به جنبشی) و سکون، بقاء ماده در حالت قوه و حفظ حالت موجود آن.
نیاز به حرکت: حرارت غریزی در کنش ها و واکنش های خود، دچار تحلیل می شود و حرکت:
۱ـ حرارت غریزی را تقویت میکند. (مانند باد زدن آتش نیمه افروخته)
2ـ باعث تسخین (گرمی) در بدن میگردد.
نیاز به سکون: سکون و آرامش بدن را از رنج و تعب استراحت میدهد. اگر حرکتی دائمی و مستمر باشد و بین آن فاصلهای به نام سکون نباشد؛ رطوبت های بدن تحلیل می رود و با افنای رطوبت بدن، حرارت غریزی هم دچار تباهی میشود. ابن سینا عقیده دارد که خواب، شبیهترین چیز به سکون است؛ بنابراین اثرات مثبت خواب برای سکون و آرامش هم قابل اثبات است. سکون و آرامش، مثل خواب، قوای طبیعی را تقویت میکند؛ باعث تقویت هضم غذا میشود؛ رطوبات تحلیل رفته را جبران می کند؛ دفع فضولات از راه روده و مثانه را تسهیل می کند و …
ورزش
ریاضت یا ورزش در طب سنتی ایران اهمیت فراوانی دارد. جناب ابن سینا در کتاب اوّل قانون، در بحث تدابیر مشترک، مهمترین تدبیر در تندرستی را در درجه نخست، ورزش کردن و سپس تدبیر غذا و تدبیر خواب میداند و از این رو سخن خود را با تدبیر ورزش آغاز میکند:
«از آنجا که اساس تندرستی به ترتیب اهمیت بر ورزش، غذا و خواب قرار دارد؛ بهتر است اهم ر ا بر مهم ترجیح دهیم و موضوع ورزش را پیش کشیم و می گوییم…»
در این مقاله سعی داریم ورزش را از دیگاه طبّ سنّتی ایران و در ادمه از نظرگاه طبّ اسلامی مورد مداقّه قرار دهیم و قسمت نخست این کار را بر پایه نظرات ابن سینا در کتاب قانون، بنا می نهیم.
تعریف ورزش: «ورزش حرکتی است تابع اراده. در ورزش، تنفس، بلند و بزرگ و پی درپی می آید. هرکس بتواند با شیوه صحیح و متناسب با اعتدال مزاج خود و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند از چاره جویی(پیش گیری) و تداوی بیماری های مادی و بیماری های مزاجی که در دنباله آن می آید، بی نیاز می گردد.»
برداشت ها:
۱- از این تعریف بر می آید که ارادی بودن ورزش در نتایج حاصله مهم و موثر است. بنابراین انجام ورزش های غیراردای که این روزها بسیار باب شده است(مثل انواع دستگاه های ویبره یا دستگاه هایی که با ایجاد جریان های الکتریکی عضله را دچار انقباض های ریتمیک می کنند)؛ نمی تواند چندان مفید فایده باشد.
نکته: برداشت برخی صاحب نظران از این تعریف آن است که کارهای روزمره، چون با اراده و تمرکز انجام نمیشوند؛ تأثیر مطلوب ورزش را ندارند. درواقع، اراده و تمرکز در ورزش، حرارت غریزی و قوا را متوجه عضو میکند و تأثیرات مطلوب را به جا میگذارد. بنابراین کارهای روزمره ریاضت محسوب نمی شوند. البته بعید است که فعالیت هایی مثل کشاورزی، آهنگری و … را نیز بتوان مشمول این برداشت دانست.
۲- رعایت شرایط مناسب ورزش در حصول نتیجه مطلوب ضروری است. بنابراین بر اساس عواملی چون سن، جنس، مزاج، نوع تغذیه، بیماری های شخص، فصل، اقلیم محلّ زندگی و … نوع ورزش هر فرد با دیگری متفاوت است و تجویز عمومی ورزش برای همگان ممکن نیست. در ادامه به بعضی از این موارد اشاره می کنیم.
۳- ورزش به تنهایی کافی نیست و نمی تواند ما را از سایر دستورات بهداشتی و به ویژه بهداشت تغذیه و دیگر اصول ستّه ضروریه بی نیاز کند. جناب ابن سینا هم می فرمایند:« این بهره برداری از ورزش هنگامی میسر است که دستورات دیگر بهداشتی را به کلّی مراعات کند.»
۴- عنوان این فصل در کتاب قانون اینچنین است:« ورزش؛ برنامه مشترک اشخاص بالغ»؛ از این عنوان برمی آید که کودکان، با توجه به نوع مزاج و نیز فعالیت زیادی که دارند، علی العموم نیاز چندانی به ورزش ندارند و تحمیل ورزش، به ویژه ورزش های سنگین، به ایشان، با کاهش رطوبات بدن، در روند رشد کودکان اختلال ایجاد می کند.
بنابراین باید توجه داشت که اصرار والدین امروزی به شرکت فرزندانشان در فعالیت های ورزشی سازمان یافته باشگاهی، می تواند عوارض جبران ناپذیری برای کودکان داشته باشد؛ به ویژه که این اصرار، در فصل تابستان که نیاز به ورزش به حداقل می رسد، در بیشترین مقدار خود است. البته کودکانی که انس زیادی با رایانه و تلویزیون و … دارند و از حداقل های فعالیتی این سنین فاصله گرفته اند می توانند از استثناآت این قضیه باشند.
فوائد ورزش
چون این بخش از کتاب قانون، ساده و روان است، ترجیح می دهم، توضیحات جناب ابن سینا را با اندکی تصرّف برایتان نقل کنم:
« همچنان که خودت می دانی، ما مجبوریم غذا بخوریم و می دانی که تندرستی ما با غذایی است که مناسب مزاج ما می باشد. یعنی غذایی که در کیفیت و کمیت، معتدل است. تمام قسمت های غذایی که ما می خوریم، بدون استثناء، کنش غذایی ندارد، بلکه در هر مرحله از مراحل هضم، بخشی از آن به صورت ماده زائد در می آید و طبیعت می کوشد آن را از بدن دفع کند( از طریق مدفوع، ادرار، عرق و… )؛ لیکن باید دانست که طبیعت نمی تواند مواد دفعی را به کلّی از بدن براند و حتماً بعد از هر هضمی، مقداری از این مواد زائد باقی می ماند وقتی این مقادیر اندک، زیاد شدند و جمع آمدند، مواد دفعی زیاد می شود و به تن زیان می رساند.
مثلا اگر این مواد دفعی که باقی مانده و جمع شده است متعفّن شود؛ بیماری های عفونی به بار می آرد. اگر حالات و کیفیت آن ها شدت یافت بد مزاجی روی می دهد. اگر این تجمع بیشتر شد، بیماری های امتلاء(پر شدن بدن از اخلاط فاسد) به وجود می آید و اگر این مواد زاید خود را به اندامی برسانند ورم حاصل می شود. بخارهای این مواد باقی مانده، مزاج گوهر روح را تباه می گردانند.
به این جهت چاره ای جز این نیست که آن ها را از بدن بیرون برانیم. بیرون راندن این مواد به چند طریق صورت می گیرد:
۱- اگر آن ها را به وسیله داروهای سمی(داروهای قوی) از بدن دفع کنیم، خود داروی سمی نیروی غریزه را کاهش می دهد و غریزه را خستگی می بخشد.
۲- اگر دفع آن ها با داروی غیرسمی(داروهای ملایم) ممکن باشد؛ باز بار سنگینی بر طبیعت است، همچنان که بقراط فرموده است: “دارو صفا می دهد و جفا می بخشد”. گذشته از آن، دارو در عین حال که مواد زائد را می راند، خلط پسندیده و رطوبت های غریزی و روانی را که گوهر زندگی است از آسیب خود مصون نمی دارد و مقداری از آن ها را نیز بیرون می راند و بر اثر آن، نیروی اندام های اصلی و اندام های خدمتگزار کاهش می یابد.
پس این بلیات و سایر بلاها از امتلاء روی می آورند، زیرا مواد بندآورنده چه در جای بمانند و چه تخلیه گردند آفت دارند.
۳- لیکن ورزش چیزی است که ما را از استعمال دارو بی نیاز می سازد و بهترین بازدارنده حالت امتلاء است. اگر ورزش به صورت صحیح و چنان که باید و شاید انجام پذیرد، عوامل بیماری های امتلاء از بین می رود.»
نکات و برداشت ها:
۱- «ورزش… بهترین بازدارنده حالت امتلاء است» اما ضرورتا بهترین درمان کننده امتلاء نیست. بنابراین باید به ورزش عمدتا از دید پیشگیرانه نگاه کنیم اگرچه استفاده های درمانی زیادی نیز بر آن مترتب است.
۲- علیرغم احترامی که برای جناب ابن سینا قائل هستم؛ بنده بر اساس آنچه از طب اسلامی آموخته ام، مهم ترین اصل ستّه ضروریه را «اکل و شرب» یا همان خوردن و آشامیدن می دانم که اگر به درستی و بر اساس موازین انجام شود، مهمترین نقش را در پیشگیری و درمان بیماری ها خواهد داشت. برای مثال:
* پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند: «الْمَعِدَهُ بَیْتُ کُلِّ دَاءٍ وَ الْحِمْیَهُ رَاْسُ کُلِّ دَوَاء: معده خانه همه دردهاست و پرهیز، سرسلسله همه داروها.» (بحارالانوار، ج۵۹، باب ۸۹)
* امیر المؤمنین، علی،علیه السّلام نیز فرموده اند: « إِنَّ فِی الْقُرْآنِ لَآیَهً تَجْمَعُ الطِّبَّ کُلَّهُ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا : آگاه باشید؛ در قرآن آیه ای است که همه طبّ را یک جا در خود گرد آورده است: بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید. » (بحارالأنوار/۵۹/۲۶۷)
جناب ابن سینا در بحث خود، ابتدا درمان امتلاء را منحصر در دارو و ورزش فرض کرده؛ در ادامه، از این فرض ناصحیح خود نتیجه گرفته اند که ورزش، بهتر از داروست؛ در حالی که بدون هیچ تردیدی، امساک در خوردن و آشامیدن، بهترین راه درمان انواع امتلاء می باشد.
بر این اساس، حتی این نکته که «ورزش… بهترین بازدارنده حالت امتلاء است» هم وجاهت چندانی ندارد و رعایت تدابیر اکل و شرب، مقدّم بر ورزش و اقوی از آن است. به همین ترتیب، جمله ابتدایی بحث، یعنی این جمله که« از آنجا که اساس تندرستی به ترتیب اهمیت بر ورزش، غذا و خواب قرار دارد…» نمی تواند متین و صحیح باشد.
و نهایتا باید گفت که ورزش آن قدر توانمند نیست که ما را به کلّی از دارو بی نیاز سازد درحالی که رعایت شرایط صحیح تغذیه ای، چنان که در احادیث شریف به آن اشاره شده و به تجربه نیز مکرّر آزموده شده، تن ما را از ناز طبیبان بی نیاز خواهد ساخت!
۳- تاکید ابن سینا بر برتری ورزش بر دارو، نکته ای متین و مهم و درخور است که باید از سوی طبیب و بیمار، جدّی گرفته شود.
سایر فواید ورزش
ورزش فواید دیگری نیز دارد:
۱- « ورزش، حرارت ملایم پدید میآورد و مواد دفعی را روز به روز میگدازد و به طور منظم و مرتب آنها را از جای خود میلغزاند و به بیرون راندن آنها کمک میکند و نمیگذارد هر روز قسمتی باقی بماند و جمع شود و تأثیر بدی بگذارد. گرمای ایجاد شده ناشی از حرکت، باعث رقیق شدن فضولات و دفع آن ها به کمک عرق می شود.»
برداشت ها:
* چنان که در متن اشاره شده است، قدرت ورزش در دفع مواد دفعی، محدود است و دامنه اش، ۲۴ ساعت گذشته را فرا می گیرد. بنابراین برای بهره برداری صحیح از ورزش، انجام ورزش روزانه ضروری است اگرچه ورزش های متناوب یا هفتگی هم خالی از فایده نیستند.
* به جهت تمثیل، نقش ورزش برای بدن مانند باد زدن آتش فروخفته است که باعث می شود آتش زیر خاکستر حرارت غریزی، شعله ور شود. به این حالت در کتب طبّ قدیم، انعاش یا انتعاش(تازه کردن، تقویت کردن) گفته می شود.
* چنانچه گفتیم ورزش تولید حرارت میکند و حرارت غریزی را افزونی میدهد. این فائده مهم ورزش، یعنی برافروختن حرارت غریزی به ما توضیح می دهد که چرا ورزش در درمان افسردگی و سایر بیماری های روحی و روانی، سندروم های خستگی مزمن، کمبود میل و توان زناشویی، خواب آلودگی و کسالت، انواع کم خونی؛ بسیاری از بیماری های مزمن و طول کشیده، سرطان ها، و … مؤثر است.
۲- بر اثر ورزش، مفاصل، وترها، رباطها و عضلات محکم میگردند و از تاثیرپذیری در امان می مانند.
۳- اندامها بر اثر ورزش، برای پذیرش غذا آمادگی بیشتری مییابند، زیرا مواد دفعی آنها دفع شده و جای غذا خالی مانده است.
۴- نیروهای جاذبه و دافعه اعضای بدن بر اثر ورزش به حرکت درمیآیند، اندامها به نرمش درمیآیند، رطوبتهای بدن رقیق میگردند و مسامات (منافذ ریز بدن) فراختر میشوند.
۵- چنان که گفتیم، ورزش موجب از بین رفتن رطوبات غیر طبیعی بدن می شود. کم شدن رطوبت بدن، بافت پیه و چربی را کوچک می کند. همچنین با افزایش حرارت داخلی، بافت های بلغمی رو به پختگی می روند و این یعنی تبدیل بافت های سردتر و مرطوب تر مثل چربی به بافت های گرم تر مثل خون و عضله.
۶- ورزش باعث تقویت و اصلاح کل بدن می شود، به شرطی که به افراط کشیده نشود.
ویژگیها و شرایط ورزش مناسب
۱- ورزش معتدل که اعضا و حرارت غریزی را تقویت میکند آن است که پوست، سرخ، و تنفس، تند شود و تعریق ایجاد کند. هرگاه تندی نفس و تعریق به افراط برسد باید ورزش قطع شود، زیرا سبب ضعف حرارت غریزی میگردد. یک معیار ساده برای ارزیابی تناسب شدّت ورزش این است که در هنگام ورزش، فرد بتواند صحبت هم بکند.
اگر کسی بخواهد سنگین تر از این ورزش نماید(مثل ورزش های حرفه ای)، حتماً باید تحت تدابیر خاصی به ورزش بپردازد تا آسیبی به او نرسد.
ورزش کمتر از این مقدار هم به صلاح نیست چرا که اخلاط را به جنبش در می آورد امّا باعث دفع آنها نمی شود و این باعث بیماری است.
۲- بهترین اوقات ورزش، پس از خروج غذا از معده و کامل شدن هضم معدی است.
انجام ورزش بلافاصله پس از غذا مضر است. انجام ورزش قبل از کامل شدن هضم غذا، موجب نفوذ غذای خام در اعضاء و ایجاد سده (گرفتگی) می شود. در حقیقت، عروق و خون، به جای اینکه مشغول انجام فعالیت های مربوط به گوارش شوند، با شروع ورزش، مشغول استخوان ها و عضلات شده و کار هضم، ناقص رها می شود. به عبارت دیگر، در صورت انجام ورزش با شکم پر، به جای تمایل حرارت غریزی به درون(دستگاه گوارش) برای انجام هضم غذا، این حرارت به سمت بیرون(استخوان ها و عضلات) می آید و فساد غذا در دستگاه گوارش پیش می آید.
فاصله بین تغذیه و ورزش بسته به نوع غذاهای مصرفی متفاوت است و به طور متوسط حدود سه ساعت بعد از غذاست. طبیعتا در صورت مصرف غذاهای لطیف، این مقدار کمتر و در صورت مصرف غذاهای سنگین، این زمان طولانی تر می شود.
۳- همچنین ورزش حین گرسنگی نیز توصیه نمیشود. ورزش با شکم خالی و در حال گرسنگی حتی بدتر از ورزش با شکم پر است چرا که موجب تحلیل اعضا می شود.
بنابراین کسانی که عادت به ورزش در صبح زود(ناشتا) دارند، باید قبل از شروع ورزش، اندکی غذای لطیف(مثلا یک عدد سیب) میل کنند.
۴- پیش از ورزش باید مدفوع و ادرار دفع شود. یعنی همان طور که به هنگام ورزش، بدن نباید در دستگاه گوارش کار نیمه کاره ای داشته باشد؛ در مورد مندفعات خود نیز نباید به دلمشغولی خاصّی گرفتار باشد. قبل از ورزش، باید اشتغالات قوای بدن را به حدّاقل رساند تا تمرکز آنها تنها متوجه امر ورزش باشد.
این نکته، یعنی ضرورت تمرکز قوا بر یک فعالیت، یکی از اصول فخیم طب اسلامی و سنتی است که بسیاری از تدابیر مربوط به تغذیه، ورزش و استفراغاتی مانند حجامت و فصد و زالواندازی و … را توجیه می کند.
نکته دیگر این است که ورزش کردن با روده یا مثانه انباشته از فضولات، می تواند باعث شود که این مواد دفعی بازجذب بدن شده موجد بیماری های گوناگون گردند.
۶- داشتن خواب و استراحت کافی قبل از ورزش نیز از ضروریات است. کسانی که بلافاصله بعد از کار روزانه و در حالی که اشتغالات فکری و جسمی زیادی دارند به باشگاه می روند؛ از فوائد ورزش بهره کمتری خواهند داشت.
۷- در افراد با مزاج گرم و خشک، ورزشهای سنگین بسیار مضر است و سبب بروز بیماری میگردد.
۸- بهترین زمان ورزش در فصل بهار، نزدیک نیم روز (بین صبح تا ظهر)، در تابستان در اول روز و در زمستان در آخر روز (نزدیک غروب آفتاب) می باشد.
۹- شروع ورزش باید با حرکات آهسته باشد و بهتدریج، حرکات سختتر شوند و به حدی برسد که قوّت فرد ورزشکار میتواند تحمّل کند و سپس دوباره به تدریج آهستهتر شود تا فرد از ورزش باز ایستد.
در یک ورزش سالم عمومی، وقتی که عرقمان در آمد و نفس، عمیق و سریع شد، باید کم کم شدّت ورزش را کم و حرکاتمان را آهسته کنیم، سپس بنشینیم تا عرقمان خشک شود و ورزش را تمام کنیم. حد مناسب ورزش می تواند این سه مورد باشد:
- سرخی چهره
- وجود نشاط حرکت
- تنفس عادی
۱۰- در طب سنتی توصیه شده است پیش از شروع ورزش، دست و پا و پشت فرد ورزشکار را با دست و یا با پارچه زبر بمالند و با روغن بادام یا روغن کنجد تازه، عصبها و عضلات را چرب کنند و به آهستگی ماساژ دهند، چرا که این کار حرارت غریزی را اندکی برمیانگیزد و منافذ را گشاد میکند و فضولات را به سوی پوست میکشد تا با ورزش تحلیل یابد. البته فردی که عضلههای او نرم باشد و غذای غلیظ نخورده باشد به چنین مالشی نیاز ندارد.
۱۱- توصیه شده که وقتی ورزش تمام میشود فرد به گرمابه برود و با آب ولرم، چنانچه پوست را خوش آید، خود را شستشو کند و بار دیگر دست و پا و عضلههای وی را به نرمی بمالند تا باقی فضولات که با حرکت ورزش گداخته شدهاند از مسام (منافذ) پوست بیرون آیند و تحلیل روند. البته ورزشکار تا عرقش به طور کامل خشک نشده نباید به حمام برود.
۱۲- غذای ورزشکار بایستی در تابستان لطیف و زودهضم و در زمستان غلیظ و مقوی باشد.
۱۳- در صورتی که مزاج فرد ضعیف است، ورزش سنگین نباید انجام دهد.
۱۴- افرادی که بعد از سال ها تصمیم به ورزش کردن می گیرند باید تدابیر مربوطه را بیش از دیگران رعایت کنند.
۱۵- اگر خسته، بیمار یا تب دار هستید ورزش نکنید.
۱۶- اگر تنش یا استرس دارید، از انجام ورزش های سنگین یا رقابتی بپرهیزید.
۱۷- رعایت تدابیر ویژه هر ورزش می تواند از عوارض احتمالی آن جلوگیری نماید. در این میان، مهم ترین نکته، استفاده از مواد غذایی سالم و پرهیز از غذاهای صنعتی می باشد.
یک مثال: بعضی از کوهنوردها بعد از مدتی دچار زانو درد می شوند؛ برای پیشگیری از زانودرد، توصیه می شود کوهنوردان، بر مصرف پودر سنجد کامل- شامل پوست و گوشت و هسته سنجد- مداومت داشته باشند.(روزی یک قاشق غذاخوری پودر سنجد+یک قاشق عسل+یک لیوان شیر)؛ خوردن غذاهای سردی را محدود کنند؛ با روغن هایی مثل زیتون،کوهان شتر، کنجد کرچک، شترمرغ، بادام تلخ یا سیاهدانه، هرشب مفاصل را ماساژ دهند و….
مضرات حرکات بسیار زیاد (ورزش سنگین)
حرکت بسیار زیاد، باعث گرم و خشک شدن بدن شده (افزایش صفرا)؛ اخلاط بدن را متعفن می کند؛ همچنین حرکت زیاد موجب تحلیل بدن می شود؛ بدن رو به سستی رفته؛ ایجاد خفقان و غش می کند.
ورزشهای سنگین یعنی ورزشی که بیش از حد معمول باشد، نه تنها ارزش درمانی ندارند بلکه یک نوع خودکشی محسوب می شوند. وقتی فردی چند سال ورزش سنگین می کند، مانند آن است که فتیله چراغ عمر خود را بالا کشیده باشد؛ حاصل این عمل، نور خیره کننده ای است که در ظاهر، دیگران را به حیرت درآورده است و شخص، مورد تحسین قرار می گیرد امّا این کار باعث می شود که سوخت چراغ زندگی جسمانی، یعنی حرارت و رطوبت غریزی به سرعت رو به پایان رود.
با اتمام حرارت غریزی، قوای بدن(حیوانی، طبیعی و نفسانی) دیگر در کالبد جسم باقی نمی مانند و از بدن خارج می شوند(خروج روح از بدن). این اتفاق توجیه طب سنتی بر مرگ های زودرس بسیاری از ورزشکاران حرفه ای در این روزگار است.
بنابراین می توان به صراحت گفت که تقریبا هیچ یک از ورزش های حرفه ای رایج، مورد تایید طب سنّتی نیست.
در طب قدیم، ورزش های سنگین، محدود به مواردی مثل کشتی بود که علاوه بر این که موارد علمی در روش اجرای آنها لحاظ شده بود، در گزینش افراد هم دقت می شد و ضمن نهی افراد خشک مزاج(و به ویژه افراد صفراوی) از این گونه فعالیت ها، اغلب، افراد دموی، با رعایت تمهیدات لازم، به آنها می پرداختند.
ترک ورزش
ترک ناگهانی ورزش و به ویژه ورزش های سنگین، بسیار خطرناک است. بسیار تجربه شده است که این کار باعث افت شدید قوای بدنی و ظهور انواع بیماری ها می شود. از دیدگاه طبّ سنّتی، هرگاه جنبشی که حرارت غریزی، یعنی ابزار زندگی جسمانی را به سوی اندام ها راهنمایی می کند متروک گردد، نیروی اندام ها رو به ناتوانی و نابودی می رود. بر اساس نظر طبّ سنّتی، خطر ترک ورزش های سنگین، بیش از خطر ورزش نکردن است.
مضرات سکون بسیار زیاد
سکون و بی حرکتی، در همه حالات، سرد کننده و رطوبت دهنده بدن است و در حقیقت موجب افزایش خلط بلغم در بدن می گردد. حاصل این اتفاق، چاقی، لختی و سستی بدن، تنبلی، رکود ذهنی، افزایش امتلاء و تجمّع اخلاط فاسد یا نپخته در بدن و … است.
بی حرکتی موجب خفه شدن و خاموشی تدریجی حرارت غریزی می شود. در مقام مثال، حرارت غریزی بدن شخصی که تنبل و ساکن است، مانند آتشی که در آن دمیده نمی شود، کم کم رو به زوال می رود.
انواع ورزش
ورزش را می توان از لحاظ درگیر بودن اندامهای بدن به دو دسته طبقه بندی نمود:
- ورزش کلی یا ورزش عام: شامل تمام بدن و اعضای آن است و نفع آن به کل بدن میرسد مانند دویدن، شنا، اسب دوانی و کشتیگرفتن.
- ورزش جزئی یا ورزش خاص: که مخصوص به عضو خاصی است مانند وزنه زدن برای دستها، آواز خواندن برای حنجره یا نگاه کردن به چیزهای ریز برای چشمها و ….
نکته ها:
* یکی از بهترین ورزشها، ورزش باستانی است که اصول مورد تایید طب قدیم، در آن رعایت شده است.
* فوتبال و ورزشهای خشن مانند ورزشهای رزمی سنگین که باعث زد و خورد و ضربه های ناگهانی می گردد، مورد تایید طبّ سنتی نیستند.
* در ورزش، حرکات مفاصل باید دارای نیروی مقابل و کنترلی باشد و حرکت سریع مفصل تا انتهای دامنه حرکتی، بسیار خطرناک است. این اشکال در اغلب ورزش های مدرن وجود دارد.
* ورزش های غیر ایزومتریک(وزنه برداری، پرورش اندام و …) تقریبا هیچ یک از اهداف ورزش طبّی را برآورده نمی کنند. این گونه ورزش ها، سرعت واکنش عضلانی را کم می کنند؛ قلب را تضعیف می کنند؛ فشارخون را بالا می برند؛ آسیب های جدّی به دستگاه اسکلتی عضلانی و به ویژه ستون فقرات وارد می کنند و …. اینها سوای آثار مخرّب اخلاقی ناورزش پرورش اندام و نیز زیان های غیرقابل جبران مصرف مکمّل های رایج در این گونه ورزش هاست.
ورزش بانوان
نیاز بانوان به ورزش کردن، بسیار کمتر از آقایان است، به نحوی که اغلب، همان فعّالیت روزانه، برای سلامتی ایشان کفایت می کند. با توجه به این که ترکیب مزاجی بانوان حاوی رطوبت و سردی بیشتری است، فعّالیت سنگین ورزشی، سلامتی ایشان را به مخاطره می اندازد. ورزش سنگین و تعریق زیاد، با کم کردن رطوبت بدن زن، لطافت پوست و طراوت چهره او را می کاهد؛ ظرافت اخلاقی و عطوفت زنانه اش را رو به خشونت می برد؛ میل زناشویی اش را می کاهد؛ تعادل هورمونی و نظم قاعدگی او را برهم می زند؛ خطر ناباروری را افزایش می دهد و …. بدیهی است که ورزش هایی که در ذات خود خشونت یا سختی بیشتری دارند- مانند انواع ورزش های رزمی یا بدنسازی- زیان بیشتری را متوجه سلامتی بانوان می کنند.
استعمار نوین، از سویی زن را دائما تشویق به فعالیت کمتر می کند و او را از فعالیت های مربوط به خانه و همسر و فرزند برحذر می دارد و با تبلیغ انواع وسائل خانگی مدرن و غیرضرور، او را به بی تحرکی تشویق می کند و ازسوی دیگر، مرتبا بر طبل تهی از وجاهت علمی ضرورت ورزش بانوان می کوبد تا از این نمد، کلاهی برای اقتصاد حریص خود بمالد و دراین میان، این زنان هستند که سلامتیشان به یغما رفته و درآمدشان به تاراج. اگرچه نوع برخورد غرب با مقوله ورزش آقایان هم از همین جنس است و اصولا مساله ورزش در دنیای مدرن، بیشتر موضوعی سیاسی و اقتصادی است تا علمی و طبّی؛ امّا متضرر شدن بانوان در هیاهوی ورزش های مدرن، بسیار بیشتر است.
با توجّه به کاهش میزان فعالیت بانوان در زندگی امروزی، توصیه آن است که ورزش های مناسب مانند پیاده روی در برنامه روزانه ایشان قرار گیرد. یک راه ساده برای برخورداری از فواید ورزش آن است که روزانه پنج تا شش بار و هر بار دو تا سه دقیقه به صورت درجا ورزش انجام شود به حدی که منجر به خروج مقداری عرق و سرخی چهره شود.
ورزش پیران (به نقل از کتاب قانون)
در ورزش پیران باید اختلاف حالات جسمی و بیماری هایی را که عادتا به سراغ آن ها می آیند و عادت آن ها را در ورزش کردن در نظر گرفت. اگر جسمشان در منتهای اعتدال باشد ورزش های معتدل برای آن ها مفید است. اگر یکی از اندا م های آن ها در بهترین وضع اعتدال نیست باید در هنگام ورزش مراعات آن اندام بشود و دستور ویژه هر اندام در باره آن اجرا گردد . مثلا اگر پیران سرگیجه دارند یاصرع و یا مواد (مرضی) به سوی گردنشان ریزش می کند و یا بخارهای زیاد به سوی سر و مغزشان بالا می رود نباید در موقع ورزش سرشان راخم کنند؛ ورزش چنین کسانی باید پیاده روی، مسابقه دو، سوارکاری و آن نوع ورزشی باشد که به نیمه پایین تن مربوط می شود. اگر درپاها آسیبی داشته باشند ورزش آن ها باید از نوع ورزش های مربوط به بخش های بالای تنه، از قبیل وزنه برداری و پرتاب سنگ باشد. اگر قسمت میانی تن آسیب داشته باشد مثلا طحال یا کبد و یا معده و یاروده ها در شرایط صحت نباشند ورزش دو طرف تن سودمند است به شرطی که مانعی در کار نباشد؛ لیکن اگر آسیب اطراف سینه را گرفته باشد نباید به جز ورزش قسمت بالای تن انجام دهند.
اندام های آسیب دیده را باید تدریجا به ورزش درآورد تا از آن نیرو گیرند. ورزش دادن تدریجی اندام های آسیب دیده و ناتوان گرچه برای پیران خوب نیست، برای کسانی که در سایر مراحل عمر هستند مفید است. آنچه در این زمینه برای پیران ممنوع است برای پیرترانی که ازپای افتاده اند جایزمی باشد. ازپای افتادگان(خانه نشینان) باید اندام های ناتوان رابه تدریج با ورزشی که مناسب و سزاوار آن ها است مانوس کنند . اندام های بیمار شده را ممکن است بتوان در ورزش شرکت داد و یانتوان به این امر واداشت. منظورم این است که اگر اند ام مورد نظر، گرم یا خشک باشد یا این که ماده ای در آن باشد که پخته نشده است و بیم آن می رود که بر اثر ورزش متعفّن شود، نباید ان اندام را به ورزش درآورد.
نظر اسلام در مورد ورزش کردن چیست؟
ورزش، یکی از نقاط مهم مورد اختلاف طبّ سنّتی و طبّ اسلامی است. چنان که گذشت، در طب اسلامی، تاکید اصلی بر اصلاح تغذیه است که اگر به درستی انجام شود «صدی» حاصل می شود که نود ورزش را نیز پیش خود دارد.
در اسلام، به جای تاکید مستقیم بر فعالیت های ورزشی به شکل رایج آن:
* تاکید بلیغ بر پرهیز از کسالت و تنبلی شده است:
– امیرالمؤمنین، علی، (علیه السلام) چنین بیان فرموده اند:« أَبْغَضُ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ جِیفَهٌ بِاللَّیْلِ بَطَّالٌ بِالنَّهَارِ : مبغوض ترین خلق نزد خدا آن است که شب چون مرداری به خواب می رود و روزش را به بیهودگی می گذراند.» (مستدرک الوسائل/۳۴۰/۶)
– حضرتشان همچنین بیان داشته اند:« إِنَّ الْأَشْیَاءَ لَمَّا ازْدَوَجَتْ ازْدَوَجَ الْکَسَلُ وَ الْعَجْزُ فَنُتِجَا بَیْنَهُمَا الْفَقْرَ: هنگامی که اشیاء با هم ازدواج کردند، تنبلی و ناتوانی با هم پیمان زوجّیت بستند و فرزندی از آن ها به نام “فقر” متولد شد.» (الکافی/۸۶/۵)
– امام موسی کاظم(علیه السّلام) می فرمایند: « إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ الْفَارِغَ: به یقین، خداوند جلّ وعزّ، بنده پرخواب بیکار را دشمن می دارد.»(الکافی/۸۴/۵)
– امام باقر(علیه السّلام) فرموده اند:« إِنِّی لَأُبْغِضُ الرَّجُلَ أَوْ أُبْغِضُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَکُونَ کَسْلَاناً [کَسْلَانَ] عَنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ وَ مَنْ کَسِلَ عَنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ فَهُوَ عَنْ أَمْرِ آخِرَتِهِ أَکْسَلُ : من مردی که در کار دنیای خودش تنبل است دوست ندارم و هرکه در کار دنیایش تنبلی کند؛ در امر آخرتش تنبل تر خواهد بود.»(الکافی/۸۵/۵)
– امام موسی کاظم(علیه السّلام) فرمودند که پدرم(علیه السّلام) به یکی از فرزندانشان فرمودند:« إِیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ : برهیز از تنبلی و بی حوصلگی که آن دو، تو را از بهره دنیا و آخرتت بازمی دارند.» (الکافی/۸۵/۵)
* بر مجاهده و تلاش در تمام شؤون زندگی اصرار ورزیده شده و در این میان، به ویژه کوشش در راه تامین معیشت حلال مورد تاکید قرار گرفته است:
– نبی گرامی(صلّّی الله علیه و آله و سلّم) بیان داشته اند:«الْعِبَادَهُ سَبْعُونَ جُزْءاً وَ أَفْضَلُهَا جُزْءاً طَلَبُ الْحَلَالِ : عبادت هفتاد جزء دارد که برترین جرئش، طلب حلال است.»(الکافی/۵/۷۸)
– پیامبر مکرّم اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) همچنین فرموده اند:« مَنْ بَاتَ کَالًّا مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ بَاتَ مَغْفُوراً لَهُ: هرکه در حال خستگی ناشی از طلب حلال بخوابد؛ در حالی خوابیده است که مورد آمرزش قرار گرفته است.» (وسائل الشیعه/۱۷/۲۴)
– ایشان (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند:« مَنْ أَکَلَ الْحَلَالَ أَرْبَعِینَ یَوْماً نَوَّرَ اللَّهُ قَلْبَهُ : هر که چهل روز از حلال بخورد، خدا قلبش را نورانی می کند.» (بحارالأنوار/۱۰۰/۱۶)
– همچنین از خاتم الانبیاء(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل است که:« مَنْ أَکَلَ مِنْ کَدِّ یَدِهِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَیْهِ بِالرَّحْمَهِ ثُمَّ لَا یُعَذِّبُه: هرکه از دسترنج خویش بخورد؛ خدایش به نظر رحمت نگاه کند و عذابش نخواهد کرد.»(مستدرک الوسائل/۱۳/۲۴)
– حضرت صادق الائمّه (علیه السلام) می فرمایند:« الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ : تلاش کننده برای اداره خانواده، همچون جهاد کننده در راه خداست.» (الکافی/۵/۸۸)
– شخصی به امام صادق(علیه السّلام) عرضه داشت که مردی هست که می گوید در خانه ام می نشینم و نماز می خوانم و روزه می گیرم و عبادت پروردگارم را به جا می آورم، روزی ام هم خواهد رسید؛ امام(علیه السّلام) فرمودند:« هَذَا أَحَدُ الثَّلَاثَهِ الَّذِینَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُمْ : این شخص یکی از سه نفری است که دعایش مستجاب نمی شود.»(الکافی/۵/۷۷)
* فعالیت بدنی هدفمند، یعنی کار اقتصادی توام با کدّ یمین و عرق جبین به شدّت مورد تشویق قرار گرفته شده است:
– حضرت ختمی مرتبت(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در پاسخ به سوالی در مورد پاکیزه ترین کسب و کار فرمودند:« عَمَلُ الرَّجُلِ بِیَدِهِ وَ کُلُّ بَیْعٍ مَبْرُورٌ : کار کردن شخص با دست خویش و نیز هر خرید و فروش نیکویی.» (مستدرک الوسائل/۱۳/۲۴)
– از جناب ابن عباس نقل است که:« کَانَ آدَمُ حَرَّاثاً وَ کَانَ إِدْرِیسُ خَیَّاطاً وَ کَانَ نُوحٌ نَجَّاراً وَ کَانَ هُودٌ تَاجِراً وَ کَانَ إِبْرَاهِیمُ راعِیاً وَ کَانَ دَاوُودُ زَرَّاداً وَ کَانَ سُلَیْمَانُ خَوَّاصاً وَ کَانَ مُوسَى أَجِیراً وَ کَانَ عِیسَى سَیَّاحاً وَ کَانَ مُحَمَّدٌ شُجَاعاً جُعِلَ رِزْقُهُ تَحْتَ رُمْحِهِ : حضرت آدم، کشاورز؛ ادریس، خیاط؛ نوح، نجار؛ هود، بازرگان؛ ابراهیم، چوپان؛ داوود، زره ساز؛ سلیمان، حصیرباف؛ موسی، کارگر؛ عیسی، جهانگرد و محمد شجاعی بود که روزیش در شمشیرش بود.» (بحارالأنوار/۱۰۰/۵۶)
– امام صادق از امیرمؤمنان(علیهما السلام) نقل می فرمایند:« خداوند به حضرت داوود وحی کرد که تو بهترین بنده من هستی؛ تنها(ایراد) تو آن است که از بیت المال استفاده می کنی و با دست خود فعالیتی نداری؛ پس حضرت داوود چهل روز به درگاه خدا گریه کرد تا به امر خدا آهن در دست او نرم شد. سپس هر روز زره می ساخت و آن را به هزار درهم می فروخت و از بیت المال بی نیاز گردید.»(من لایحضره الفقیه/۳/۹۸)
– نیز امام صادق(علیه السّلام) بیان داشته اند که امیرالمؤمنین(علیه السّلام):«أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ مَالِهِ وَ کَدِّ یَدِهِ : هزار بنده را از مال و دسترنج خویش آزاد کرد.»(الکافی/۵/۷۴)
– همچنین امام صادق(علیه السّلام) فرمودند:«إِنَّ مِنَ الرِّزْقِ مَا یُیَبِّسُ الْجِلْدَ عَلَى الْعَظْمِ: از رزق است آن چه که پوست را بر استخوان می خشکاند.» ( وسائلالشیعه/ ج ۱۷/ ص ۶۸)
– شخصی امام صادق (علیه السّلام) را در یک روز بسیار گرم تابستانی در راه های مدینه دید و گفت که:« فدایت شوم، شما با مقامت نزد خدای عزّوجلّ و خویشاوندی رسول الله، [شایسته است] که در چنین روزی برای [درخواست] نفس خودت تلاش کنی؟» حضرتش(علیه السّلام) پاسخ گفتند:«خَرَجْتُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ لِأَسْتَغْنِیَ عَنْ مِثْلِکَ : در طلب روزی خارج شدم تا از امثال تو بی نیاز باشم.»(الکافی/۵/۷۴)
* در این میان کارهای سخت و نیازمند مجاهده، مانند کشاورزی مورد عنایت ویژه اهل بیت(علیهم السّلام) قرار دارند:
– امام صادق(علیه السّلام) فرمودند:«ازْرَعُوا وَ اغْرِسُوا فَلَا وَ اللَّهِ مَا عَمِلَ النَّاسُ عَمَلًا أَحَلَّ وَ لَا أَطْیَبَ مِنْهُ: کشاورزی کنید و درخت بکارید که به خدا قسم کاری حلال تر و پاکیزه تر از آن نیست.»(الکافی/۵/۲۶۰)
– امام باقر از قول پدر بزرگوارشان(علیهما السّلام) می فرمودند:«خَیْرُ الْأَعْمَالِ الْحَرْثُ: بهترین کارها کشاورزی است.»(الکافی/۵/۲۶۰)
– امام صادق(علیه السّلام) فرمودند:« الْکِیمِیَاءُ الْأَکْبَرُ الزِّرَاعَهُ : بزرگترین کیمیا، کشاورزی است.»(الکافی/۵/۲۶۱)
– همچنین امام صادق(علیه السّلام) فرمودند:« الزَّارِعُونَ کُنُوزُ الْأَنَامِ … وَ هُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَحْسَنُ النَّاسِ مَقَاماً وَ أَقْرَبُهُمْ مَنْزِلَهً: کشاورزان گنجینه های مردمانند … در قیامت، ایشان بهترین جایگاه و مقرب ترین منازل را دارند.»(الکافی/۵/۲۶۱)
نکته: نقل احادیث فوق به این معنا نیست که تنها دلیل عنایت حضرات معصومین(علیهم السّلام) به فعالیتهایی مانند کشاورزی، میزان فعالیت بدنی زیاد در آنهاست.
* ورزش های هدف محور که علی العموم، در جهت آمادگی بدنی مسلمین برای جهاد و مبارزه با دشمن و ارتقای روحیه مبارزه و مجاهده مورد نیاز هستند؛ مثل سوارکاری و تیراندازی، از اقبال ائمّه هدی(علیهم السّلام) برخوردار شده اند:
– پیامبر اکرم(صلّّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند: « علیکم بالرمی فانه من خیر لهوکم: به تیراندازی روی آورید که یکی از بهترین سرگرمی های شما است.» (میزان الحکمه/۴/۱۸۳)
– حضرت خاتم الانبیاء(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، در کلام مطیّب دیگری فرموده اند:« حق الولد علی والده ان یعلمه الکتابه والسباحه والرمایه وان لا یرزقه الا طیباً وان یزوجه اذا بلغ:حق فرزند[پسر] بر عهده پدرش این است که به او نوشتن، شنا کردن و تیراندازی را آموزش دهد و روزی او را تنها از راه پاکیزه تهیه نماید و هنگام بلوغ، برایش همسری برگزیند.»(نهج الفصاحه/۲۹۳/ح ۱۳۹۴)
– حضرتشان(صلّی الله علیه و آله و سلّم) همچنین می فرمایند: «علموا ابنائکم السباحه و الرمایه: به پسرانتان شنا و تیراندازی را آموزش دهید.» (نهج الفصاحه : ۴۱۳ / ح ۱۹۵۵)
– نیز، نبی مکرّم(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، می فرمایند: « کُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِی ثَلَاثٍ فِی تَأْدِیبِهِ الْفَرَسَ وَ رَمْیِهِ عَنْ قَوْسِهِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَأَتَهُ فَإِنَّهُنَّ حَقٌّ : هر لهوی برای مؤمن باطل است الّا سه چیز که حقّ است: تربیت اسب، تیراندازی با کمان و ملاعبه با همسر.» (وسائلالشیعه/ ج ۱۹/ ص۲۵۱)
– پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، در مورد فرموده خدای عزّ وجلّ در قرآن کریم که « وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ» یکی از مصادیق این آمادگی را تیراندازی بیان کرده اند. (وسائل الشیعه/ ج ۱۱/ ص۴۲۷)
– حضرت باقرالعلوم(علیه السّلام) می فرمایند:«ان رسول الله سابق بین الخیل، واعطی السوابق من عنده: رسول خدا، مسابقه اسب دوانی ترتیب داد و به برندگان از مال خویش[جایزه] داد.» (وسائل الشیعه/۱۳/۳۵۱)
– در احادیث دیگری اشاره شده است که حضرتش(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، خود با یکی از صحابی خود، مسابقه اسب دوانی و با یک اعرابی، مسابقه شتردوانی داده است.
– امام صادق از پدران بزرگوارشان(علیهم آلاف التّحییه و الثّناء) نقل می فرمایند:« دخل النبی ذات لیله بیت فاطمه و معه الحسن والحسین؛ قال لهما النبی: قوما فاصطرعا؛ فقاما لیصطرعا… : شبی، پیامبر به خانه فاطمه وارد شد؛ حسنین نیز به همراه ایشان بودند. پیامبر به ایشان فرمود: برخیزید و با یکدیگر کشتی بگیرید. ایشان نیز برخاسته؛ به کشتی گرفتن پرداختند….»(بحارالانوار/۱۰۰/۱۸۹)
– یکی از عادات حضرت ابوطالب علیه السلام، پدر گرامی حضرت علی علیه السلام و عموی ارجمند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، این بود که همه پسران خود و تمامی برادرزاده هایش را جمع نموده آن ها را با یکدیگر به کشتی می انداخت. علی علیه السلام نیز- که کودکی بیش نبود- آستین های خود را بالا زده و با همه برادران و پسر عموهای خود، اعم از کوچک و بزرگ، کشتی می گرفت و همه آن ها را بدون استثناء شکست می داد و هر بار پدرش می گفت: “ظهر علی: علی پیروز شد”. از این رو او را “ظهیر”، یعنی”همیشه پیروز” نامید.(ابن بابویه، محمد بن على، معانی الأخبار – قم، چاپ: اول، ۱۴۰۳ ق. النص ؛ ص۶۱)
* در متن برخی عبادات مانند حج و جهاد، فعالیت های بدنی متعددی تعبیه شده است.
البته این بدان معنا نیست که تعلیل این عبادات مشعر به فعالیت بدنی است بلکه تنها می تواند دلالت بر این کند که استطاعت انجام آنها لوازمی دارد که یکی هم آمادگی بدنی است.
نــتــیــجــه
چنان که می بیند، نظام متعالی و دقیق طراحی شده توسط اسلام، جامعه را به سوی نشاط، تحرّک و پویایی هدفمندی سوق می دهد که حاصل آن، آبادانی دل ها و تن ها و بلاد است و این دقیقا خلاف طراحی ورزش در دنیای غرب است که مولود آن، یک صنعت شیطانی و استعماری است که مال و وقت و سلامت عامّه را به تاراج می برد تا فربهان عالم را فربه تر سازد.
درواقع، اسلام به ورزش به خودی خود اصالت چندانی نمی دهد و آن را در خدمت اهداف والای زندگی توحیدی قرار می دهد و به همین جهت، شکل آن از حالت ورزش صرف، به سوی فعالیت های هدفمند و کاربردی سوق داده می شود.
فکرش را بکنید که چقدر تفاوت است بین عرق ریختن مقدّس و نیّت مدار یک جوان کارگر باایمان برای کسب روزی حلال و هیاهوی تمام ناشدنی فعالیت بی ارزش یک فوتبالیست. اگر عرق ریختن کارگران از جهان حذف شود، دنیا به سوی انهدام خواهد رفت اما اگر عرق ریختن برای فوتبال و ورزش های مشابه آن از عالم رخت بربندد، قطعا دنیایی آبادتر و زیباتر در انتظار ما خواهد بود.
چند نکته:
– پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند:« ان الله یحب الرجل القوی:خداوند متعال انسان نیرومند را دوست دارد.»(بحار الانوار/۶۴/۱۸۴)
بدیهی است که قوی بودن، شؤون مختلفی دارد که قدرت جسمانی از پایین ترین مراتب آن است و این قدرت جسمانی تنها در پرتو قدرت و نزاهت روحانی و درصورتی که در خدمت اهداف متعالی قرار گیرد دارای ارزش خواهد بود وگرنه «پرزوری» به خودی خود، در هیچ مکتب اخلاقی فضیلت محسوب نمی شود. قدرت آن جایی ارزش دارد که در راه سلوک الی الله و خدمت به خواسته های حضرت حق جلّ و علا قرار گیرد( قوّ علی خدمتک جوارحی) و شجاعت ارزشمند آن است که حاصل آن، پای گذاشتن بر خواسته های بی ارزش نفسانی باشد؛ چنان که پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند:« أَشْجَعُ النَّاسِ مَنْ غَلَبَ هَوَاه: شجاع ترین مردم آن است که بر هوای نفسش غلبه کند.» (من لایحضره الفقیه/۴/۳۹۴)
بنابراین می توان حدس زد که نظام تربیت بدنی حاکم بر زندگی فعلی ما، از نظر اسلام عزیز، تا چه اندازه بی ارزش است؛ چراکه حاصل آن پرورش قهرمانانی است که معمولا، علیرغم بدن های ورزیده، در میدان اخلاق، نحیف و ناتوان و در عرصه عمل به شعائر دینی، سست و بی اعتقاد هستند.
– حضرت امیرالمؤمنین، علی، (علیه السّلام) فرموده اند: « …و سر البردین… : در زمان دو خنکی(بامداد و عصر) راه پیمایی کن.»(وسائل الشیعه/۴/۲۳۸)
نکته: این حدیث شریف برگرفته از توصیه های حضرتش(علیه السّلام) به « معقل ابن قیس ریاحی» است هنگامی که او را برای جنگ با شامیان روانه کرد امّا به طور غیرمستقیم می تواند یکی از نکته های مورد بحث ما، یعنی اهمیت انتخاب زمان مناسب در فعّالیت بدنی را مورد تاکید قرار دهد.
اثرات ورزش از دیدگاه طبّ جدید
آن چه در ادامه می آید خلاصه ای از اثرات اثبات شده ورزش از دیدگاه طبّ جدید است که اگر مقاله را خوب خوانده باشید، می بینید که با داشتن دید صحیحی از اصول و مبانی طبّ سنّتی، بدون نیاز به مطالعات پرهزینه آماری، اکثر آنها قابل پیش بینی و اثبات هستند:
اثرات عمومی:
کاهش خطر ابتلا به بیماریهای کشنده مانند بیمارهای قلبی، سکته مغزی و سرطان
کنترل یا پیشگیری از ایجاد بسیاری از بیماریها
افزایش توانایی روانی
بهبود وضعیت خواب، افزایش انرژی و دیرتر خسته شدن
از بین رفتن افسردگی و کنترل اضطراب
کنترل وزن، افزایش خودباوری، بهبود ظاهر و سلامت
ورزش و بیماری های قلبی- عروقی و خونی:
ورزش به تسهیل جریان خون در رگ ها کمک می کند و با افزایش سطح مقطع عروق فعال و کاهش مقاوت دیواره آنها، باعث کاهش فشار خون میشود.
ورزش از تصلب شرایین پیشگیری میکند.
ورزش ایجاد پلاکهای کلسترول را که باعث انسداد شریانها و افزایش خطر بروز سکته قلبی و مغزی میشوند، کاهش میدهد.
ورزش قدرت ماهیچه های قلب را افزایش می دهد.
ورزش منجر به افزایش خونسازی می شود.
ورزش و سرطان:
ورزش از چاقی که عامل مهمی در ابتلا به برخی انواع سرطان است، جلوگیری میکند.
ورزش سطح ایمنی بدن را افزایش میدهد.
ورزش آنزیمهای آنتیاکسیدان را که سلولها را از آسیب رادیکالهای آزاد حفظ میکنند، فعال میکند.
ورزش و دیابت:
ورزش حساسیت به انسولین را افزایش میدهد.
ورزش قند خون را کنترل میکند.
ورزش چربی بدن را کاهش میدهد.
ورزش و افسردگی:
ورزش میتواند در پیشگیری از افسردگی کمک کند.
گاهی ورزش میتواند به اندازه داروهای ضدافسردگی مؤثر باشد، گرچه اثرش دیرتر ظاهر میشود.
ورزش مشکلات جسمی را کاهش میدهد و موجب احساس بهتر فرد نسبت به خودش میشود.
ورزش خواب را بهبود میبخشد.
ورزش وزن را کنترل میکند و اعتماد به نفس را بالا میبرد.
اثرات ذهنی و روانی ورزش:
فواید کوتاهمدت:
۱- افزایش هوشیاری ۲ – بهبود حافظه ۳ – بهبود عملکرد هوشی ۴- افزایش خلاقیّت
فواید درازمدت:
کاهش افت عملکرد روانی و حافظه کوتاهمدت ناشی از افزایش سن یا بازگشت آنها به حد طبیعی.
ورزش و دستگاه گوارش:
ورزش با تقویت عضلات شکم و افزایش حرکات دودی دستگاه گوارش، هضم غذا تسهیل و از یبوست جلوگیری می کند.
ورزش و پوست:
پوست بدن در اثر ورزش کردن نرم می شود و حالت خشکیدگی و زبری خود را از دست می دهد. ورزش با تسهیل خروج مواد دفعی از راه پوست، شادابی و زیبایی پوست را افزایش می دهد.
ویژگی های یک پهلوان
در این قسمت بد ندیدم که خصوصیات یک ورزشکار نمونه از دیدگاه پیشینیان خود را مرور و آن را با وضع موجود ورزش و ورزشکاران کشورمان، مقایسه کنیم:
مولانا واعظ کاشفی، دانشمند قرن نهم و دهم هجری، در باره خصوصیات یک پهلوان واقعی چنین می نگارد:
“اگر پرسند: که را پهلوان توان گفت؟ بگوی: آن کس که دوازده صفت داشته باشد، و آن عبارتنداز:
اول: ترس از خدا [و به عبارتی خشیت از خدا داشته باشد، به جهت این که هم علم در این صفت دارد و هم قوّه و قدرت، که بدون ترس از خدا، مایه فساد و نشر است]؛
دوم: متابعت از شرع؛
سوم: تن قوی؛
چهارم: زبان خوش؛
پنجم: دل دلیر [تن قوی دارد، جان و روان قوی و ظرفیت بسیار که از حرف سخت و درشت جاهلانه، از کوره در نرود و متابعت هوای نفس نکند، که مبادا بر این سبیل به دیگران آسیب رسد]؛
ششم: فرد کامل؛
هفتم: صبری تمام؛
هشتم: علم به کمال؛
نهم: تلاش و کوشش دایم؛
دهم: خلقی پسندیده؛
یازدهم: دوری از حرام و پوشانیدن خویش از محرمات و ستر عورات و اجتناب از محرمات الهی.
دوازدهم: نعمتی بر دوام.”
همچنین، همو درباره نوع رابطه مربّی و شاگرد در عرصه ورزش می گوید:
“اگر پرسند: آداب استادان کشتی چند است؟ بگو: دوازده.
اول: آن که خود، پاک و بی علت بود.
دوم: شاگردان را به پاکی ارشاد و هدایت کند.
سوم: بخیل نباشد و چیزی از شاگردان دریغ ندارد.
چهارم: مشفق بر شاگردان باشد.
پنجم: طمع به مال شاگردان خود نداشته باشد؛ به عبارتی حرص و طمع به مال و منال متربی نداشته باشد، یا این که در آموزش هنر کاهلی نماید، تا روز دیگر این هنر را به طور خصوصی با اجرت فرا گیرد.
ششم: هر یک را به قدر قابلیت آن ها تعلیم دهد.
هفتم: روی ریا و تظاهر به ریا نکند.
هشتم: اگر کسی بد کشتی گرفت، تضعیف روحیه او نکند. به او نگوید: تو بد کشتی گرفتی…، بلکه باید به نرمی با او سخن گوید و تا دل او را به دست آورد و او را تشویق کند که در دفعات بعدی، بهتر ارائه نماید و بهتر عمل کند.
نهم: اگر تعلیم گوید در معرکه، پوشیده گوید که خصم واقف نگردد.
دهم: باید که از علم کشتی خود با خبر باشد.
یازدهم: برای شاگردان خود بد نخواهد.
دوازدهم: در هیچ معرکه، ذکر پیر و استاد خود را فراموش نکند، قدردانی و سپاس از آن افراد بنماید.”
“اگر پرسند: آداب شاگردان چند است؟ بگو: دوازده است:
اول: آن که درست باشد و با راستی و درستی برخورد کند. ناباب نباشد (به قولی ناخالص نباشد).
دوم: پارسا بود و نیک [معاش را از راه حلال ارتزاق کند]. اگر بتواند از راه حلال ارتزاق کند، هرگز زور و قدرتش در خدمت نابابان نیاید.
سوم: نیکو سیرت و پاکیزه اخلاق باشد.
چهارم: نیک نیت باشد (نیت های بد را در یادگیری این صنعت نداشته باشد. سوء استفاده هایی را که بعداً می تواند از آن بنماید، مدّنظر نداشته باشد، بلکه نیّتش خیر و درستی باشد).
پنجم: در اطاعت الهی کوتاهی نکند.
ششم: خدمت استادان به صدق کند.
هفتم: برهیچ کس حسد نبرد.
هشتم: هر چه دارد فدای پیر کند.
نهم: با دیگران و شاگردان، از نظر دل و زبان توافق داشته باشد. دو رنگ و نیرنگ باز نباشد. ظاهر و باطنش را با آنان یکی کند.
دهم: از دل ها در یوزه کند (دل به دست آورد، نه این که دل بشکند).
یازدهم: به زور خود مغرور نشود.
دوازدهم: به شکست خصم دل خوش نباشد.
منبع :
در نگارش این مقاله از این منابع کمک گرفته ام:
قانون، کتاب اول
ورزش در اسلام، حسین صبوری.
http://www.tim.ir
http://www.tebeparsi.blogfa.com