من به عنوان یک پژوهشگر و فردی که اسلام هراسیِ سیستماتیک را در قاره اروپا، هدفِ افشاگری قرار داده بودم، ناگهان هدفِ عملیات به اصطلاح ضدتروریستی نیروهای امنیتی اتریش قرار گرفتم. امری که یک فاجعه تمام عیار برای نظم و ساختارِ به اصطلاح دموکراتیکِ این کشور است و حاکی از افزایش قابل توجهِ اسلامهراسی و احساسات مرتبط با آن در این کشور است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، میدل ایست آی در گزارشی به قلمِ «فرید حافظ»، نویسنده و پژوهشگر حوزه اسلام هراسی در اتریش، روایتی تکان دهنده از نوعِ مواجهه دولت های اروپایی نظیر دولت اتریش با اسلام و متفکران مسلمان ارائه میکند و آن را نمودی از اوج گیریِ نگران کننده “اسلام هراسی” در قاره اروپا می داند. فرید حافظ در این رابطه می نویسد:
«من(نویسنده گزارش: فرید حافظ)، به عنوان یک محقق و پژوهشگر که به صورت انتقادی به مطالعه نژادپرستی می پرداختم و سعی می کردم همواره حاشیه نشینان را نمایندگی کرده و از حقوق آن ها دفاع کنم، یکشبه در خاک اروپا و از سوی یک دولت اروپایی(اتریش)، متهم شدم که “تروریست” هستم.
پیشتر “ادوارد سعید” نویسنده و تحلیلگر مشهور فلسطینی-آمریکایی در مقدمه یکی از کتاب های خود گفته بود: بسیاری از قدرتمندان، از واژه تروریسم به عنوان یک برچسب استفاده می کنند تا از خود و موقعیتشان حراست کنند. من(نویسنده گزارش: فرید حافظ)، هیچگاه فکر نمی کردم که این گفتهیِ ادوارد سعید را با پوست و استخوان خود در تاریخ ۹ نوامبر سال ۲۰۲۰ ، تجربه کنم. بدتر از همه اینکه من در کشوری نظیر اتریش که در آن متولد شده و سال های زیادی از عمر خود را در آن گذرانده و از نظر علمی و اجتماعی در آن رشد کرده ام، این مساله را تجربه کردم.
من بیش از یک دهه اخیرِ عمر خود را به عنوان یک پژوهشگر منتقد در حوزه علوم سیاسی گذرانده ام و در این مدت، یک فصلنامه پژوهشی به نامِ “مطالعات اسلام هراسی” را نیز در سال ۲۰۱۰، بنیان گذاشته ام. در سال ۲۰۱۶، من “مجله اروپایی اسلام هراسی” را بنیان گذاشتم که دیدگاه های اندیشمندان و متفکران مختلف را بازتاب می داد و به یک منبع بسیار مهم برای آن دسته از دانشگاهیان و سیاستگذارانی تبدیل شده که به دنبال ایجاد جامعه ای عادلانه و عاری از هرگونه نژادپرستی هستند.
از سال ۲۰۱۷، من به عنوان پژوهشگر میهمان در “دانشگاه جرج تاون آمریکا” فعالیت داشته ام. من در جریان فعالیت های خود در این دانشگاه، به همراه همکارانم، نتایجِ تحقیقات و پژوهش های خود را در مساله اسلامهراسی، برای عموم مردم منتشر می کنیم تا به آن ها در این زمینه یک آگاهیِ سازنده را ارائه کنیم.
من به عنوان یک منتقد و پژوهشگر، همواره به شدت از رشد نژادپرستی ضد مسلمانان در قاره اروپا انتقاد کردهام. من در این زمینه صرفا به حملات افراطی جریان های راست گرا که رویکردی تهاجمی به اسلام دارند بسنده نکردهام. من در عین حال، به چهارچوب ها و ساختارهایی که به نحوی نهادینه، مسلمانان را از ساختارهای قدرت کنار گذاشته اند و عملا آن ها را هدفِ تبعیض و سیاه نمایی قرار داده اند نیز اشاره کرده ام. من همواره از موقعیت خود استفاده کرده ام تا حقایق را مطرح کنم و سعی کرده ام از آن هایی که صدایی ندارند و همچون مسلمانان، حقوق و منافعشان در قاره اروپا پایمال می شود، قویا دفاع کرده و به صدای آن ها تبدیل شوم.
صبح روز ۹ نوامبر سال ۲۰۲۰ ،برای من یک واقع تلخ و تاریک اتفاق افتاد. در این روز، نیروهای ویژه اتریشی، دربِ منزل من را شکستند و به داخل هجوم آورده و همسر و فرزندانم را شدیدا ترساندند. من ابدا فکر نمی کردم که این مقام های کشوری نظیر اتریش هستند که دستور حمله به خانه من به عنوان یک محقق و پژوهشگر را صادر کرده اند. من در ابتدای هجومِ نیروهای امنیتی اتریش، فکر کردم که شاید یک گروه شبه نظامی افراطی به خانه من حمله کرده اند. با این حال، وقتی آن ها حکم جستجوی خانه ام را به من نشان دادند، از تلخیِ حقیقت به خود لرزیدم.
عملیات گسترده پلیس
من به عنوان یک محقق و پژوهشگرِ ساده، در تاریخ ۹ نوامبر ۲۰۲۰، هدفی بزرگترین عملیات پلیسی اتریش پس از جنگ جهانی دوم قرار گرفته بودم. در این تاریخ، منزل من به همراه ۲۹ نفر دیگر هدف حمله نیروهای ویژه اتریشی قرار گرفت. این حملات، مستند به اتهامات بسیار سنگینی علیه من و دیگران بودند. بر اساس آنچه در حکم جستجوی منزل من نوشته شده بود، دولت اتریش عملا من را مظنون به عضویت در یک سازمان تروریستی و جنایی کرده بود که امنیت اتریش را به خطر می اندازد. من همچنین متهم به تامین مالیِ فعالیت های تروریستی شده بودم!
از یک چشم انداز سیاسی، این گمانه زنی مطرح شده بود که من بخشی از یک شبکه تروریستی هستم که قصد دارد رژیم مصر و شخص “عبدالفتاح السیسی” رئیس جمهور این کشور را ساقط کرده، اسرائیل را نابود سازد و یک خلافت جهانی به پایتختی بیت المقدس را ایجاد نماید. همه این اتهامات در شریطی علیه من مطرح شده بودند که من اساسا مطالعات و فعالیت های چندانی در حوزه مسائل اسرائیل و مصر نداشته و ندارم.
با این همه، جالب ترین نکته، اسناد و شواهدی بود که اتریشی ها علیه من ارائه می کردند: آن ها من را متهم کرده بودند که از یک پروژه درسی به واسطه یک شورای مذهبی حمایت می کردم، با نمایندگان مجلس و رهبران سیاسی به صورت تلفنی صحبت کرده بودم، از سیاست های ضداسلامی دولت اتریش انتقاد کرده بودم، و به اصطلاح عضوِ یک سازمان تروریستی اسلامگرا بودم. این در حالی است که تمامی این ادعاها از اساس نادرست بودند.
اگرچه عملیات نیروهای امنیتی اتریش علیه من و دیگران، یک و نیم سال به طول انجامید و هزاران دقیقه مکالمه ضبط شده و هزاران عکس از سوی مقام های امنیتی اتریش ارائه شد، با این حال هیچکدام از اتهامات علیه ما به تایید نرسیدند و اثبات نشدند. درواقع، عملا حمله به منزل من و شمار دیگری از افراد که شبیه من بودند، حاملِ هیچ دستاوردی برای مقام های اتریشی و دولت این کشور نبود. هیچ اتهامی نیز به اثبات نرسید.
احیای نظمِ دموکراتیک
آن دسته از افرادی که با اقدامات و رویه های اقتدارگرایانه رژیم های شمال آفریقا آشنا هستند به خوبی می دانند که حملاتی از این نوع علیه جبهه اپوزیسیون و پژوهشگران از سوی ساختِ سیاسی حاکم، هر لحظه می تواند اتفاق بیفتد. این حملات و اتهاماتِ ناشی از آن ها، با هدف سرکوب کردن و به حاشیه راندنِ مخالفان انجام میشوند. یک همکارِ سابق من که از حدودا سه دهه پیش، از تونس به اتریش مهاجرت کرده بود گفت: “انجام این حملات، دلیل اصلی مهاجرت من از تونس به اتریش بود”. با این حال، وی تاکید کرد که هیچگاه فکر نمی کرده در کشوری نظیر اتریش که قویا داعیه دموکراسی و آزادی دارد نیز یکچنین اتفاقاتی روی دهند.
اگرچه اتهاماتی که علیه ۳۰ نفرِ مذکور (افرادی که توسط پلیس اتریش هدف حمله قرار گرفتند) کاملا دور از واقعیت بودند، با این حال، زبان و رویکرد مشترکی در بازجویی از آن ها استفاده شده بود. به طور خاص از آن ها سوال شده بود: آن ها در مورد واژه اسلام هراسی چه فکری می کنند؟ آیا به نظر آن ها، مسلمانان در اتریش هدفِ تبعیض قرار می گیرند؟ آیا آن ها همسر خود را برای اقامه نماز صبح از خواب بیدار می کنند؟ آیا فرزندان آن ها اجازه دارند که به موسیقی گوش دهند؟ آیا آن ها دوستانی که مسلمان نباشند هم دارند؟ آیا اگر آن ها دختر داشته باشند، وی اجازه دارد با یک فردِ مسیحی، یهودی و یا حتی بی خدا ازدواج کند؟ این ها تنها بخش هایی از سوالاتی هستند که پرسیده شده اند و در نوع خود موجب تشدید نگرانی ها می شوند.
در این میان، سوال های زیادی مطرح می شوند: ایا این اقدام دولت اتریش در ادامه رویه های اسلام هراسانه آن است؟ آیا عملیات اخیر آن، توسط سرویس های اطلاعاتی و امنیتی خارجی تحریک شده است؟ آیا این عملیات نمودی از تغییر رویکرد سرویس اطلاعاتی و امنیتی اتریش است؟
با این همه، ماجرا هر چه که باشد، آسیبِ اقداماتی از این نوع بسیار گسترده است. آنچه اکنون بیش از همه از اهمیت برخوردار است این نکته است که جامعه مدنی، پژوهشگران، و جبهه اپوزیسیونِ سیاسی، بایستی قویا بر شدتِ فعالیت های خود جهت احیای نظم دموکراتیک و مقابله با خودسری هایی از این نوع از سوی دولت هایی نظیر اتریش بیفزایند. نباید اجازه داده شود که مسلمانان، هدفِ تبعیض قرار گیرند و به آن ها برچسبِ تروریست زده شود و عملا به صورت ناعادلانه، سرکوب شوند».