زندگی و حیات انسان مقتضی پدیده ها و ابزار و اسبابی است که آن را سامان دهند و در زمان ها و ادوار مختلف به انسان در تأمین زندگی سالم و مطلوب کمک نمایند.
ردنا (ادیان نیوز) – دکتر جلال جلالیزاده، نماینده اسبق مجلس و از چهرههای شناخته شده کرد و اهل سنت ایران در جدیدترین یادداشت خود در کانال تگرامیاش چنین نوشته است:
خداوند از آغاز آفرینش انسان برنامه ی زندگی را متناسب با توان جسمی و روحی و امکانات عقلی و استعدادها و ویژگی های انسانی در اختیار انسان قرارداده و علاوه بر نعمت عقل از خود انسان ها افراد امین و متشخصی را مأموریت داده تا در زمان های گوناگون پیام هایی را برای زندگی بهتر و متناسب با زمان به مردمان روزگار خویش برسانند.
غرض این است که انسان ها اگر به این برنامه ها اهتمام می دادند قطعا وضعیت بهتری می داشتند.اما متاسفانه منافع شخصی وگروهی وفراموش کردن پیام ها وبرنامه ها ویا انحراف درآن ها موجب شد که از نظر مادی ومعنو ی انسان ها دچار انحراف واستثمار شوند و جامعه از حالت شورایی گرفتار فاصله ی طبقاتی وحشتناکی شوند وبه طبقات ارباب وبرده وحاکم ومحکوم تقسیم شوند. وهمیشه عده ای قلیل وقدرتمند اکثریت ضعیف وفقیررا استثمار نمایند.
غرض از نگاشتن این مقدمه برای آن بود که تا ثابت شود انسان ها به جهت دوری از برنامه ی الهی دچار چه نوع انحطاط اخلاقی شده اند وبه سبب دوری از مصطلحات ومفاهیم دینی در ورطه ی جهل وجور وجوع گرفتار شده اند.
لازم به ذکر است هر واژه ای که در قرآن ذکر شده حاوی مفهوم وپیامی است وکلام خداوند عبث وبیهوده نیست که از آن جمله کلمه ی حزب است که هم اشاره به حزب الله وهم حزب شیطان شده است .به طور قطع هرحزبی که مدافع مصالح ملت وحقوق مردم باشد حزب خدا محسوب می شود وهرحزبی که خائن به ملت وبه دنبال رانت ومنفعت عده ای خاص باشد حزب شیطان است .
حال که وجود حزب در اسلام مورد تأیید قرار گرفته چرا مسلمین نسبت به آن بی تفاوت وبی توجه هستند .پاسخ آن روشن است حکومت های استبدادی در کشورهای اسلامی مخالف تشکیل احزاب قدرتمند هستند وعالمان دین نیز در تبیین این قضیه کوتاهی وقصور ورزیده اند.
اما ضرورت آن در عصر حاضر چگونه وچرا؟؟؟اولا دنیا و روزگار تغییر نموده وهرعصری مقتضیات خودرا دارد وهر چیزی که ذریعه ووسیله ی کار خیر باشد مفید ومثبت ویا جلو مفسده ای را بگیرد ضروری و لازم است.
من به آثار و نتایج و ضرورت وجود وتشکیل حزب در بسیاری از موارد که مانع از انجام منکرات وتضییع حقوق ها می شود نمی پردازم بلکه به یک نکته که حزب می تواند جلو آن را بگیرد اکتفا می کنم.دروغ گفتن ونفاق از بیماری ها وآسیب های خطرناک ونابودکننده ی جوامع وملت هاست که در قرآن دروغگو لعن شده است.
من کاری به عامه ی مردم ندارم وتنها به عالمان دین در شهرها وروستاها می پردازم . یک امام جمعه ویا امام جماعتی پنج نفر یا ده نفر کاندیداهای ریاست جمهوری ,مجلس وشورای شهر به اومراجعه می کنند ودرخواست حمایت ازایشان می نمایند. او هم به خاطر مسائل مختلف ویا محذورات به همه ی آنان قول مساعدت می دهد .آیا چنین قول هایی که اکثرا دروغند شایسته ی یک عالم دینی می باشد؟ من هیچ کس را تخطئه نمی کنم .متاسفانه جبر محیط ووضعیت زندگی ودور شدن از برنامه های اسلام موجب ضعف اخلاق ورفتارها شده است.اگر هرکس در جامعه گرایش حزبی و عضویت او مشخص شود وعلنی باشد نه دچار نفاق وریا می شود ونه به کسی وعده ی دروغ می دهد. بنابراین وجود حزب برای حفظ اخلاق واستقلال شخصیت آحاد جامعه لازم است,زیرا مهمترین مشکل جامعه که بنیان آن را در هم فرو می ریزد دروغ است چون دروغ ریشه اعتمادرا می سوزاند وجامعه دروغگو وغیر قابل اعتماد جامعه ای می شود که سیاحان ومستشرقان آن رابه بدترین وجه توصیف می نمایند.
پس برای محافظت از اخلاق وبنای جامعه ی سربلند واحیای صداقت وقانونمندی وکادرسازی ودوری از ریا وپیمان شکنی وشفافیت وصراحت وجود حزب یک ضرورت دینی است زیرا طبق قاعده فقهی ما لا یتم الواجب إلا به فهو واجب برای جلوگیری از دروغگویی وترویج صداقت وجود حزب لازم است.