صفات و حالات موجودات و انسانها نسبی و اعتباری است اما صفات و اسماً خداوند متعال مطلق و حقیقت ذات باری تعالی است. معرفت نسبت به این مساله در شناخت خداوند متعال بسیار اهمیت دارد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، محمد علی انصاری، مفسر قرآن کریم و استاد حوزه و دانشگاه به تفسیر آیاتی از قرآن کریم، بیانات امیر حکمت و بلاغت امیرمومنان امام علی (ع) و شرح دعاهای صحیفه سجادیه پرداخته است وی درباره تفاوت صفات الهی با صفات بشری به تفسیر آیهای از سوره مبارکه یونس پرداخته است که در ادامه میخوانید:
آنچه از حالات و صفات در پدیدهها، موجودات و انسانها مشاهده میکنید دو ویژگی دارند یکی از این ویژگیها نسبیت است، به عنوان مثال وقتی میگوئیم فلان چیز زیباست این در تقابل و نسبت به موجود دیگری است که این جمال را ندارد، یعنی به تعبیری دیگر اگر احیاناً زشت در وجود و هستی نباشد چیزی به نام زیبایی معنا پیدا نمیکند، اگر گرسنگی نباشد سیری معنا ندارد، اگر سیری نباشد چیزی به نام گرسنگی مفهوم پیدا نمیکند.
نوعاً حالات کیفیات و صفات در دنیا نسبیت دارند، فقر و غنی یک امر نسبی است، این دستمال سفید است نسبت به یک شیء دیگری که این حالت را ندارد سفید است، یعنی سفیدی در قبال سیاهی، سفیدی با سیاهی نقش میبندد، اینها کنار هم چنین مفهومی را پیدا میکنند. کیفیات، حالات و صفات در دنیا نسبیت و کم و زیاد دارند یعنی نسبت به هم مفهوم پیدا میکنند.
ویژگی دیگر صفات و حالاتی که در دنیا بر پدیدهها عارض میشود اعتباری بودن آن است، وقتی گفته میشود فلان شخص مالک فلان ماشین است اگر روزی این ماشین را بفروشد و به شخص دیگری انتقال دهد چه اتفاقی در وجود شخص فروشنده رخ میدهد، در حالات قلبی، روحی، شکل و ظاهر کسی که تا دیروز مالک ماشین بوده امروز مالک ماشین نیست تغییری رخ نمیدهد تنها تفاوتی که شخص پیدا میکند این است که تا دیروز مالک بوده و امروز مالک نیست.
به عنوان مثال دیگر؛ شخصی با نامزدی در انتخابات توسط رأی مردم به ریاست جمهوری انتخاب میشود یا در سازمانی، نهادی ادارهای به عنوان رئیس انتخاب میشود، وجود و هستی این آقا که رئیس شده از روزی که به عنوان رئیس انتخاب میشود با روزهای گذشته که رئیس نبوده تفاوتی ندارد، ایشان همان شخص با همان آگاهی، دانش، حالات روحی، روانی و جسمی است که با قبل از این هیچ فرقی نکرده است. بنابراین وقتی به کسی وکیل، وزیر یا رئیس گفته میشود با روزی که این سمتها را نداشته فرقی ندارد به چنین اموری اعتباریات گفته میشود، یعنی مردم اعتبار میکنند یک چیزی برای کسی باشد یا نباشد و بودن و نبودن او صرف ارتباطات و اعتبارات ذهنی و فکری اینچنینی است که برای افراد قرار داده میشود. اعتباریات برای افراد امر حقیقی نیست، ریاست یک امر حقیقی نیست که شخص پس از رسیدن به ریاست حقیقت وجود او فرق کند، این همان انسان است که چنین حالت یا وضعیتی را پیدا میکند.
در مقابل اشیا و پدیدهها که صفات و حالات نسبی یا اعتباری دارند مجموعه صفات و اسماً وجود اقدس سبحان و ذات بی زوال الهی که به آن «اسماً الحسنی یا للله المثل العلی» گفته میشود امری مطلق و حقیقی است؛ اسماً و صفات الهی با صفات موجودات دیگر که ما میشناسیم تفاوت اساسی و بنیادین دارد، یعنی صفات خداوند نسبت به چیز دیگری سنجیده نمیشود که بگوییم خدا نسبت به فلان چیز قویتر است بلکه خداوند قدرت مطلق است؛ به عنوان مثال در صفت قدرت الهی نمیتوانید بگویید فلان کار برای خدا آسان است اما کار دیگر بر خدا آسان نیست یا قدرت خداوند بر یک چیزی بیشتر و بر چیز دیگری کمتر است، صفات خداوند مطلق است که حد و مرز، اندازه و نسبیت وجود ندارد؛ در صفات الهی بر خلاف صفات مخلوقات و پدیدهها خلقت وجود ندارد بلکه عین اطلاق، بیمرزی، بیحدی و بیانتهایی است که شناخت و معرفت نسبت به این مساله در توحید و خداشناسی ما بسیار اهمیت دارد.
به عنوان نکته دیگر صفات الهی حقیقت وجود است یعنی علم نمیآید بر ذات خدا عارض شود، یعنی در انسانها مالکیت را ما بر فلان شخص اعتبار میکنیم اما اگر خداوند مالک است مالکیت حقیقت ذات خداوند است، اگر خداوند علیم است و به او «کان الله علیماً حکیما» گفته میشود علم در ذات حق و حقیقت ذات خداوندی است، قدرت یا عزت حقیقت ذات خداوند است و اعتباری یا نسبی نیست، در مورد صفات حضرت سبحان خداوند باری تعالی شناخت این دو ویژگی بسیار اهمیت دارد.