بشارت منجی بدون زمینهسازی، تکرار تاریخ یهود و مسیحیت است
موعودگرایی پساکرونا بر عدم تعیین زمان و مصداق تاکید دارد
حجتالاسلام مهاجرنیا با اشاره به مختصات موعودگرایی در عصر پساکرونا، گفت: مهدویت به اراده انسانها نیاز دارد، باید جامعه را منتظر نگاه داشت، همه چیز با معجزه انجام نمیشود. بشارت باید با بسترسازی و نیروسازی همراه باشد وگرنه تکرار تاریخ خواهد بود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، دامنه عواقب و آثار شیوع ویروس کرونا در کنار حوزه های اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی به مباحث اعتقادی نیز کشیده شده، چنان که بسیاری از کرونا به همان مرگ سفید آخرالزمانیِ در آستانه ظهور منجی تعبیر کردند و بازار شایعات و گمانه زنیهایِ بدون توجه به روایات و آموزه های دینی را گرم کردند که البته به سرعت به این شایعات و شبهات از سوی متخصصان امر پاسخ داده شد.
بی تردید طرح این مسائل، باب جدیدی از مباحث موعودگرایی را گشوده است از این رو، در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین «محسن مهاجرنیا»، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره مختصات «موعودگرایی در عصر پساکرونا» گفتگو کرده ایم که در ادامه بخش دوم و پایانی آن تقدیم حضورتان می شود.
در بخش نخست این گفتگو به سه نوع مواجهه تقلیل گرایانه، تعجیل گرایانه و تطبیق گرایانه با کرونا اشاره شد و اینکه هر کدام از آنها چه عواقب سوئی را متوجه موعودگرایی اصیل می کند و اینک ادامه گفتگو:
اشاره داشتید به اینکه برخوردهای مثبت و منفی با موعودگرایی در بحران کرونا صورت گرفته است، چه نوع برخوردی در این شرایط می تواند به موعودگرایی ما جنبه اصیل و حقیقی و اثرگذار و زمینه ساز ظهور ببخشد؟
رویکرد اقتضائی، که تصریح دارد کرونا و پساکرونا شرایطی را فراهم کرده که اگر موعودگرایان اسلامی از این شرایط به صورت اقتضائی استفاده کنند مهدویت گرایی می تواند از این تجربه شوم برای سوق دادن بشر به سوی فلسفه تاریخ و مهدویت نجات بخش، سعادت آفرین، عدالت گستر و دادگستر استفاده کند اما اگر این زمینه سازی و الگوسازی و آموزش انجام نشود، اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
اینطور نیست که بگوییم در پساکرونا امام زمان(عج) ظهور می کنند. مهدویت به اراده انسان ها هم نیاز دارد یعنی اگرچه در سیستم و دستگاه الهی ذخیره ای برای پایان تاریخ گذاشته شده اما اگر انسان ها اراده و زمینه سازی نداشته باشند این اراده الهی به تعویق می افتد، لذا در روایات بر اصحاب و ویژگی های یاران امام زمان(عج) تاکید شده، یعنی شرایط باید تغییر کند و مردم آماده آن اتفاق موعود شوند.
آنچه امروز در مواجهه با مهدویت و موعودگرایی انجام می شود آیا می تواند رویکرد اقتضائی داشته باشد؟
به نظر می رسد شرایط اقتضایی است، یعنی اگر شرایط را مثبت کنیم فرصت برای موعودگرایی مهیا خواهد بود اما اگر تلاش نکنیم موعودگرایی می تواند هم سکولاریزه شود و هم بستری باشد برای عرضه افکار تقلیل گرایان، تطبیق گرایان و تعجیل گرایان.
آیا رویکرد اقتضائی در مواجهه با مهدویت و موعودگرایی از پشتوانه قرآنی و روایی برخوردار است؟
یک موعودگرایی قرآنی داریم که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، قبل از اسلام یک موعودگرایی مطرح بود که آن موعود، نبی خاتم(ص) در آخرالزمان بود که می آید و جهان را آباد و مملو از عدل و داد می کند؛ حضرت مسیح(ع) به بنی اسرائیل گفت: من پیغمبر خدا هستم و کتاب تورات شما را تصدیق می کنم و موعودگرا هستم یعنی بشارت می دهد به رسولی که بعد از ایشان می آید و جهان را آباد و آیات الهی را در زمین آشکار می کند. اما مردم به حضرت مسیح گفتند: این موعودگرایی تو مثل سِحر و جادو است.
در مقایسه بین موعودگرایی قبل از اسلام و امروز بر اساس رویکرد اقتضائی، به چه نتیجه ای می رسیم؟
در تاریخ و قرآن می خوانیم آنها که به ظهور نبی خاتم(ص) بشارت دادند اگرچه افرادی بشدت ایدئولوگ و باورمند بودند اما وقتی پیامبر موعود و خاتم(ص) آخرالزمان به رسالت برگزیده شد پای کار نیامدند و عناد ورزیدند و به حضرت رسول(ص) نپیوستند، چنان که در تاریخ آمده رهبران مشهور مسیحیت و صائبین مقابل حضرت رسول(ص) موضع گرفتند.
وقتی پیامبر(ص) وارد مدینه شدند به سختی توانستند بنی اسرائیل را که ۱۲ قبیله بودند جمع و با آنها میثاقنامه ۴۷ بندی امضاء کنند اما آنها خیلی زود بی وفایی و در مقابل پیامبر(ص) صف آرایی کردند؛ مسیحیان و نصارا تسلیم رسول موعود آخرالزمان نشدند آنهم موعودی که تا چندی قبل بشارت و مژده آمدنش را می دادند!
چقدر قرآن به بنی اسرائیل وعده داد و آنها توطئه کردند و به تعبیر قرآن، خدا خفت و خواری را بر پیشانی آنها زد همانطور که بر پیشنیان آنها زد.
بنابراین یکی از نکات درباره پیامبر اکرم(ص) به عنوان خاتم انبیاء این است که موعودگرایان قبل از اسلام با ایشان چنان کردند که می دانیم و عمده یاران ایشان از بردگان و سیاهان و جوانانی بودند که سابقه ای در دینداری نداشتند.
چه نتیجه ای از آن تاریخ و گذشته برای امروز و آینده موعودگرایی به دست می آید؟
از این تاریخ استفاده می شود که پساکرونا بستر و شرایطی است که ما در اختیار داریم همانطور که پسایهودیت در اختیار یهود بود، اما استفاده نکردند. حضرت رسول(ص) با اقداماتشان دل ها را متوجه موعودیت خود کردند ما هم اگر بخواهیم از این شرایط خطرناک کرونایی و پساکرونایی برای موعودگرایی استفاده کنیم باید ببینم رسول خدا(ص) چه کردند، باید بسته تبلیغی فرهنگی تهیه کنیم. متاسفانه، حقیقتا کار ما به لحاظ فرهنگی بسیار ضعیف است.
چه راهکارهایی در این باره می تواند کارگشا و موثر باشد؟
یکی از بحث هایی که باید به آن دامن زده شود، انتظارگرایی است یعنی نگاه داشتن جامعه در حالت انتظار؛ جامعه منتظر یعنی پویا و بالنده اما جامعه صرفاً موعودگرا می تواند به اختلالات و آسیب های مذکور مبتلا شود.
منتظر دنبال منجی است اما دست روی دست نمی گذارد، به سمت موعود می رود و زمینه آمدن او را ایجاد می کند. جمع منجی گرایی و موعودگرایی این است که باید همان کاری را که پیامبر اسلام(ص) کردند به منتظران آموزش دهیم. قرآن به ما آموزش می دهد که برای آماده کردن جامعه باید سیستم آموزشی، معرفتی و فرهنگی به راه انداخت.
قرآن از تعبیر «یُزَکّیهِم» استفاده می کند یعنی باید جامعه را بر اساس ارزش ها و اخلاق دینی تربیت کرد، بعد از آموزش، نیاز به تزکیه و تهذیب است جامعه منتظر جامعه ای است که در آن میان منتظِر و منتظَر سنخیت وجود داشته باشد، نمی شود من منتظر کسی باشم که با او بیگانهام و نسبتی با وی ندارم.
بعد از تزکیه چطور باید جامعه منتظر و موعودگرا را به سمت ظهور، آن وعده آرمانی بشر رهنمون شد؟
یک کار دیگر بعد از آموزش و تزکیه این است که جامعه منتظر و موعودگرا باید در پی حرکت باشد و بر مبنای عمل صالح قیام کند؛ نمی شود آموزش دید و تربیت شد و قیام نکرد، باید جامعه به قیام برخیزد، در تاریخ رسالت انبیاء هدف عام همه آنها این است که مبعوث شدند تا جامعه تکان بخورد وگرنه فارغ از مهدویت، مشکلات آن برطرف نمی شود. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی جامعه به طور عمومی به اقامه قسط اقدام کند.
رسالت همه انبیاء این است که مردم باید حرکت کنند اگر می گوییم امام زمان(عج)، منجی موعود باید ظهور و جهان را لبریز از عدل و داد کنند یعنی جهان با ایشان همراه شود قرار نیست همه چیز با معجزه انجام شود.
در روایات است که حضرت حجت(عج) بر اساس سیره و سنت نبوی و علوی عمل می کنند، از بس قرآن دچار کجفهمی شده، وقتی امام مهدی(عج) قرائت درست از آن را ارائه می کند، همه فکر می کنند قرآن و دینی جدید عرضه کرده اند. لذا برای عدالت گستری جهانی باید قیام عمومی شکل بگیرد.
در مقایسه بین موعودگرایی مسیحیت و یهود پیش از ظهور اسلام با منجی گرایی امروز ما چه آموزه های دیگری می توان یافت که انتظار را اصیل و زمینه ساز آن دولت جهانی و کریمه کند؟
نکته دیگر اینکه موعودگرایان مسیحی و یهود بشارت به منجی می دادند اما کادرسازی و نیروسازی نداشتند و لذا وقتی حضرت محمد(ص) به رسالت مبعوث شدند، نتوانستند پیامبر(ص) را همراهی و یاری کنند و ایشان ۱۳ سال در کوچه پس کوچه های مکه آزار دیدند. ۱۳ سال تلاش ایشان در مکه به تشکیلات حاکمیتی نینجامید لذا به هجرت اجباری دست زدند، تاریخ لیلهالمبیت به بزرگ ترین هجوم قریش علیه نبی اکرم(ص) اشاره دارد. در این میان مظلومان و مستضعفان تحت فشار قریش به حضرت رسول(ص) پیوستند.
موعودگراییِ پساکرونایی تاکید دارد که دائم زمان و مصداق تعیین نکنید، بشارت باید با بسترسازی و نیروسازی همراه باشد. زمینه می خواهد وگرنه تکرار تاریخ خواهد بود و همانطور که مسیحیان با ظهور حضرت محمد(ص) بیشترین آزارها را اعمال کردند، منتظران هم می توانند نسبت به امام مهدی(عج) چنان کنند!!
موعودگرایی باید همراه با نیروسازی، تولید اندیشه و رونق همه چیز باشد؛ اگر بشارت با اینها همراه باشد یک قدم رو به جلو است وگرنه با سخنرانی و شعار نمی توان کاری کرد.
آنچه در شرایط شیوع کرونا رخ داد از کمک های داوطلبانه برای دفاع از حریم سلامت تا راه اندازی گسترده رزمایش مواسات و کمک مومنانه را می توان از عوامل انتظار پویا و زمینه ساز دانست؟
امروز جامعه تحت فشارهای اقتصادی اجتماعی و تحریم ها قرار دارد؛ پدیده طبیعی کرونا از یک سمت آمده و در خط مقدم مبارزه با آن قرار داریم، از دیگر سو در دنیا بی کس هستیم و با فشار آمریکا هیچ کشوری با ما معامله نمی کند اما در همین شرایط با دست خالی الگو شدیم، چون اهل عمل هستیم.
این جهاد گسترده در مبارزه با کرونا و کمک مومنانه به آسیب دیدگان اقتصادی کرونا و به میدان آمدن همه گروه ها، همه زمینه سازی برای ظهور منجی است چراکه عمل و حرکت است نه دست روی دست گذاشتن.