در حال حاضر مراکز اصلی وهابیت واقع در عربستان سعودی به دنبال آن هستند تا با راه اندازی انواع پروژه های تبلیغاتی و صرف پول های هنگفت با سوء استفاده از موقعیت حرمین شریفین ایدئولوژی خانمان برانداز وهابیت را در تمام نقاط جهان گسترش دهند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، نخستین بار در تاریخ ایران مغولها با پی بردن به اهمیت عملیات روانی در رسانه ها با تمسک به این ابزار نظامی-سیاسی پرقدرت سرتاسر خاک ایران عصر خوارزمشاهی را درنوردیدند و باز با اتکاء له همین عنصر مهم امپراطوری خویش را تا مرزهای روسیه گستردند. ایدئولوژی دهشتناک وهابیت از ابتدای ظهور خود در بیابان های گرم و خشک نجد به دلیل متولد شدن در بستری آکنده از تحجر و تعصب کور فرقه گرایانه با ابزارهای فناورانه و متعلقات آن میانه چندانی نداشت و حتی به تخریب بسیاری از نمادهای فناوری نوین بشری پرداخت.
اما پس از گذشت بیش از صد سال از خروج جنگجویان وهابی از بیابانهای نجد سردمداران فرقه منحرف و جنایتکار وهابیت امروزه به اهمیت ابزار رسانه و لزوم استفاده از آن برای ترویج هر چه بیشتر و وسیعتر افکار تاریک خویش پی بردهاند. بنابراین با تمام توان به دنبال استفاده حساب شده از تمامی رسانه های نوین به وجود آمده در عرصه بین المللی هستند.
به گواهی عبدالباری عطوان تحلیلگر معروف جهان عرب اسامه بن لادن و سردمداران گروه تروریستی القاعده در بدو تأسیس و پیدایش این گروه با استفاده از رسانه هایی مانند مجله الجهاد و برخی نوارهای ویدئویی به ترویج ایدئولوژی القاعده در محدوده ای فراتر از مرزهای جهان اسلام و عرب می پرداختند. ظهور داعش و گروههای مرتبط با آن در اقصی نقاط جهان فصل جدیدی را در استفاده گسترده و تخصصی گروههای شبه نظامی وهابی مسلک در جهان گشود.
به علاوه در حال حاضر مراکز اصلی وهابیت واقع در عربستان سعودی به دنبال آن هستند تا با راه اندازی انواع پروژه های تبلیغاتی و صرف پول های هنگفت با سوء استفاده از موقعیت حرمین شریفین ایدئولوژی خانمان برانداز وهابیت را در تمام نقاط جهان گسترش دهند تا از این طریق بتوانند چرخ دندههای ماشین جریان تکفیری را با روغنی آغشته به خون و پول به دست آمده از چاههای نفت به حرکت درآورند.
گفتگوی با دکتر سید یاسر قزوینی استاد دانشگاه و متخصص رسانه های گروههای سلفی تکفیری، روایتی است از اٌپرای وحشتی که وهابیان و جریانهای سلفی-تکفیری با استفاده از افکار بیمارگونه و ویرانگر رسانه موضوعی که کمتر پژوهشگری با نگاهی عمیق آن را واکاوی نموده است.
لطفا برای شروع کمی در مورد تاریخچه رویکرد وهابیت به رسانه و بحث تبلیغات مواردی بفرمایید؟
وهابیت در ابتدای کار خود در قرن هجدهم میلادی که هنوز رسانههای متنی حرف اول را در میدان تبلیغات و رسانه میزدند از این رسانهها بهره برد و عالمان وهابی ادبیات قابل ملاحظهای را از خود در این حیطه بر جای نهادند، با پیشرفت رسانههای متنی و پیدایش مجلات نیز جریان وهابی البته با تکیه بر تک چهرهها کار خود را در این میدان آغاز کردد.
به عنوان نمونه محمد رشید رضا اصلاحگر سلفی که هواخواه محمد بن عبدالوهاب بود در اواخر قرن نوزدهم مجله بسیار مشهور و مهم المنار را منتشر کرد. محمد رشیدرضا هواخواه محمد بن عبدالوهاب بود اما از نگاه بازتری نسبت به وی برخوردار بود و جالب است که بدانید حتی در یک مقاله در المنار حکومت مشروطه ایران را بر مبنای آیه وأمرهم شوری بینهم تنها حکومت اسلامی در روزگار خود تلقی کرد. در این بین در سال ۱۹۲۴م نیز وقتی که دولت سوم سعودی کمی استقرار یافت.
عبدالعزیز بن عبدالرحمن مؤسس دولت سوم سعودی روزنامه امالقری را منتشر کرد. در دورههای بعد نیز میبینیم که جریانهای سلفی و وهابی به خوبی از رسانههای متنی مانند جزوه و مجله بهره بردند. بعد از این دوره، دوره نوار کاست فرا رسید، نوارهای کاست از سوی سلفیان به ویژه جریان موسوم به صحوی با قدرت هر چه تمامتر مورد استفاده قرار گرفت، البته استفاده از نوارهای کاست برای تبلیغ دین توسط اسلام گرایان و سلفیان همزمان بود با ترویج نوارهای کاست خوانندگان عرب در عربستان و دیگر کشورها، که این مسئله مورد اعتراض سلفیان قرار میگرفت و نوار فروشی هایی که کاستهای موسیقی و آواز به فروش میرساندند از سوی جریانهای سلفی تخریب میشد.
در این بین رسانه تلویزیون به راحتی در میان سلفیان جا نگرفت، و این مسئله شاید به این دلیل بود که سلفیان این رسانه را رسانه خود نمیدیدند، بلکه رسانه تصویری را رسانه رسمی حاکمیت که قرار بود در آن ترانه و فیلم و سریالهای مصری و امثال آن پخش کند تلقی میکردند، از همین رو اعتراضات و حتی تظاهرات شدیدی علیه شکل گیری رادیو، تلویزیون در عربستان سعودی رخ داد، اما کم کم این رسانه هم به استخدام سلفیان درآمد و بعدها شبکههایی مانند شبکه اقرأ و وصال و مانند آن به ترویج اندیشه های سلفی پرداختند.
چه شد که وهابیت از رویکرد تحریم رسانه های صوتی و تصویری به سمت استفاده از این رسانها برای پیشبرد اهداف خود پیش رفت؟
برای پاسخ به این پرسش باید گفت که از همان ابتدا وهابیان همه یکدست نبوده و نیستند برخی از ایشان بسیار خشک و افراطی بودند که از آنها تحت عنوان “اقصائی” یاد میشود، برخی از آن ها هم ملایمتر بوده و هستند و تحلیل گران از آن ها تحت عنوان “احتوائی” یاد میکنند. به عنوان نمونه ابو محمد المقدسی یکی از ایدئولوگهای جریان سلفی- تکفیری از برخی علمای وهابی یاد میکند که از هیچ گونه ابزارهای جدیدی در زندگی خود بهره نبرده و نمیبرند و برای این مسئله نیز به خود میبالند، اما بخشی از این جریان در هر صورت در قبال مسائل مختلف از جمله جریانهای دیگر و چه بسا مسائل جدید ملایمتر باشند، از طرفی زمانه خود بسیاری از امور را بر جهان تحمیل کرده و میکند و این امر نه تنها بر وهابیان بلکه بر دیگر جریانها به ویژه جریانهای سنتی صدق میکند، این مسئله در تاریخ جدید ایران نیز دیده میشود، معمولا ابزار جدیدی پا به عرصه میگذارند و چندی در برابر آن مقاومت صورت میگیرد، اما سرانجام، آن ابزار جدید حضور خود را دیکته میکند، و جریانهای سنتی نیز از آن استفاده میکنند. مسئله دیگر نفوذ نگاههای اخوان المسلمین در میان سلفیان است.
درواقع پس از اخراج بسیاری از اعضای اخوان المسلمین از مصر و سوریه در نیمه دوم قرن بیستم بسیاری از نخبگان این جریان به کشورهای حاشیه خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی آمدند، و توانستند جریانساز شوند و از این رهگذر جریانهای ترکیبیای مانند سروریه شکل گرفتند، که در آنها نگاههای وهابی را با نگاههای اخوانی در هم آمیختند، معمولاً این جریانها تحت تأثیر نگاههای اصلاحی و ملایمتر اخوان المسلمین تحولی در استفاده وهابیان از رسانه ایجاد کردند. در این بین برخی جریانهای سلفی، به ویژه جریان های تکفیری با استناد به آیات و روایاتی از جمله آیه ارهاب یا روایت “اهجو قریشا . فإنه أشد علیهم من رشق بالنبل” استفاده خود از رسانه را مدلل ساخته و میسازند.
وضعیت تبلیغ وهابیت در فضای مجازی در رسانه های عربی و فارسی و واکنش مراکز ثقل فکر وهابیت به این حضور در فضای مجازی چگونه است؟
امروزه به نظر نمیرسد کسی به استفاده از رسانههای جدید به ویژه در فضای مجازی ایراد بگیرد، بلکه تنها چیزی که وجود دارد این است که شاید کسی از این رسانهها در سبک زندگی خود بهره نگیرد، از همین رو میبینیم که تبلیغات جریان وهابی در عرصههای مختلف رسانهای قابل توجه و چشمگیر میباشد و گاهی شاهزادههای سعودی نیز از این فعالیتهای رسانه ای حمایت میکنند به عنوان نمونه شبکه وصال فارسی از سوی امیر جنجالی سعوی عبدالعزیز بن فهد حمایت میشد که بعد از مدتی به دلیل اختلافاتی که شکل گرفت وی از این شبکه برائت جست، دراین بین به دلیل مسائل مالی اختلافاتی بین گردانندگان و کارشناسان شبکه های فارسی وهابی شکل گرفت که آقای ملازاده این مسائل را رسانهای کرد و به شدت به شبکه کلمه و وصال حق حمله کرد.
در این بین اختلافات ایدئولوژیک نیز بین وهابیان در رسانهها وجود دارد. چندی پیش تب تولید سریالهای تاریخی – دینی در کشورهای عربی بالا گرفت. برخی گمان میکنند که این سریال ها توسط جریان وهابی تولید میشوند، اما این گمان خیلی درست نیست، درواقع سلفیان و وهابیان با به تصویر کشیده شدن صحابه به شدت مخالفت میکنند و در واقع سازندگان اصلی چنین سریالهایی یا مشروعیت خود را از جریان های سلفی – اخوانی میگیرند و یا وابسته به جریانهایی هستند که گاهی از آن ها تحت عنوان «لیبرو اسلام گرا» یا «لیبرو – سلفی» یاد میشود، مثلا سریال جنجالی عمر الفاروق سریالی بود که از سوی برخی جریانهای وهابی تحریم شد، این در حالی است که همین سریال با دوبله فارسی از سوی شبکه وهابی فارسی زبان کلمه پخش شد.
مسئله دیگری که وجود دارد این است که رسانههای مجازی به ویژه توئیتر امروزه در جهان عرب به ویژه در عربستان بسیار تأثیرگذار عمل میکند، به گونهای که تعدادی از لیدرهای جریانهای سلفی به دلیل انتقاداتی که به حاکمیت سعودی کرده و میکنند و گاهی این انتقادات را از طریق شبکه های مجازی ای مانند تویتر منتشر میکنند به زندان افتادهاند.
آینده تبلیغ وهابیت را در رسانههای مختلف جهان چطور پیش بینی میکنید؟
امروزه نگاه رسمی عربستان سعودی که محمد بن سلمان آن را ترویج میکند به شدت به مقابله با نگاههای وهابی پرداخته است، به طوری که میتوان گفت، جریان وهابیت رسمی در حال از دست دادن حامی اصلی خود یعنی آل سعود میباشد، اما در این بین میتوان کشوری مانند قطر را امروز حامی نگاه های سلفی – اخوانی تلقی کرد. در این بین به نظر میرسد ترویج نگاههای سلفی – وهابی بیش از پیش به جریانهای سلفی – تکفیری منحصر شود.
وضعیت رسانهای گروههای سلفی-تکفیری در منطقه و جهان به چه شکل است؟
گروههای سلفی تکفیری به دلیل اینکه «دیگری» قدرتمندی در برابر خود در جهان دارند به رسانه نگاه وجودی دارند. بیشتر رسانههای جهانی این جریانها را نامشروع میدانند و تلاش میکنند از این جریانها مشروعیت زدایی کنند و روایت خود را از این جریانها ارائه دهند، از همین رو جریانهای سلفی- تکفیری برای اینکه حضور و وجود خود را اثبات کنند و در مرحله بعد حضور و وجود و فعالیتهای خود را مشروع جلوه دهند نیاز مبرمی به رسانه دارند، از همین رو تلاش زیادی را مصروف تولید پیامهای رسانهای و توزیع این پیام ها میکنند تا این پیام ها به سمع و نظر مخاطبان برسند.
در این بین شاخههای مختلف القاعده هم دارای بخشهای خبری میباشند و هم دارای مؤسساتی که از فعالیتهای این گروه ها فیلم تهیه میکنند.
داعش نیز از ابتدای حضور خود به شدت از رسانه بهره میبرد و از طریق همین رسانه توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کرد، امروز هرچند از قدرتش کاسته شده اما میتوان گفت: همچنان میداند که رسانه همچون شاهرگ حیاتی این گروه عمل میکند، درواقع داعش از طریق اینفوگرافهای هفتگی مجله النبا خود و همچنین خبرهای خبرگزاری اعماق و مانند آن بر ادامه حضور خود در حوزه رسانه تأکید میکند.