موضوع تعبیر خواب و پرداختن به آن، بسیار طولانی و مفصل است. به صورت مختصر میتوان گفت آنچه از نظر دینی ثابت است وجودِ مجموعه ای از رویاها و خواب هایی است که واقعیت داشته و احیانا، از آینده حکایت میکنند. قرآن و سنت نیز دربارهی این نوع از رویاها سخن گفته است البته بدونِ اینکه این نوع از رویاها را مختص به انبیاء بداند.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، موضوع تعبیر خواب و پرداختن به آن، بسیار طولانی و مفصل است. به صورت مختصر میتوان گفت آنچه از نظر دینی ثابت است وجودِ مجموعه ای از رویاها و خواب هایی است که واقعیت داشته و احیانا، از آینده حکایت میکنند. قرآن و سنت نیز دربارهی این نوع از رویاها سخن گفته است البته بدونِ اینکه این نوع از رویاها را مختص به انبیاء بداند.
این رویاها شامل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و یوسف و دو زندانیِ همراهِ ایشان و پادشاه مصر و حضرت ابراهیم و … میشود. همچنین میدانیم برخی از این رویاها، خوابهای پریشانی هستند که هیچ ارزشی ندارند؛ رویاهایی که گاهی ناشی از بازتنظیمِ مغز در حال خواب است و گاهی ناشی از آرزوهای انسان میباشد و یا اینکه منعکس کنندهی یک واقعیتِ شخصی و روانی برای انسان است که به صورت خواب، ظاهر میشود.
بررسیهای علمی در این زمینه، مطالب زیادی را ارائه کرده است. زیگموند فروید (۱۹۳۹م) – دانشمند اتریشی – و مکتبِ او در روانکاوی، تلاشها و کارهای معروفی در این زمینه انجام داده اند.
ثانیا: اصلِ سخن، در تفسیر خواب است. آیا معیار واضحی برای تفسیر خواب وجود دارد که بتوان به آن اعتماد کرد؟ با مراجعه به کتابهای تفسیر خواب، میفهمیم که این کتاب ها، بر اساس تخمین و ظن، نوشته شده اند. مثلا ارتباط بین مار افعی و حیله و مکر، یک ارتباطِ فرضی و ظنی است. از کجا بفهمیم این مساله، صحیح است؟
چه کسی این را گفته است؟ شاید قوانین حاکم بر عالَم خواب، کاملا متفاوت با آن چیزی باشد که ما تصور میکنیم. فرض کنیم یک تفسیر و تعبیر خاص، برای یک یا چند نمونه خواب و رویا، صحیح از کار درآمد؛ ولی این بدین معنی نیست که این تفسیر و تعبیر، همیشه صحیح است؛ زیرا این «یک» یا «چند» نمونه خواب و رویا، در میانِ صدها خواب و رویا قرار دارند که این تفسیر و تعبیر برای آنها صدق نمیکند.
حتی کسانی که امروزه و یا قبلا – از میانِ علماء و یا غیرِ ایشان – خواب و رویا را تفسیر و تعبیر میکنند تا جایی که ما میدانیم، یک نظام و ساختار و چارچوب برای تفسیر خواب ارائه نکردند. واقعا دوست میداشتیم یکی از ایشان، شیوهای را که به وسیلهی آن، خوابها را تعبیر میکردند به نگارش درآورند. تا جایی که میدانیم چیز قابل اعتنایی در این رابطه، ننوشته اند.
برخی از آنها به شما میگویند این، آن چیزی است که به قلب من القاء شد. برخی دیگرشان میگویند اینها اشاراتی هستند که از اینجا و یا آنجا آمده است. تمام اینها، از نظر علمی و منطقی، نامفهوم است. حتی اگر به تفسیر و تعبیرهای فروید و پیروانش از خواب، رجوع کنید خواهید دید که آکنده از انواعِ ظنون و پیش بینیها است؛ مخصوصا با توجه به این نکته که تقریبا همه اتفاق نظر دارند انواعِ رویاها و خوابها و نیز تفسیرها و تعبیرهایی که برای این خوابها ارائه میشود تابعِ ویژگیها شخصی و نیز زمان و مکان و حالت و شرایط و … است.
ثالثا: در عین حال، امکان دارد خداوند متعال، به یک نفر، توفیق دهد تا بتواند خواب و رویایی را – در اینجا و یا هر جای دیگر – به درستی تعبیر کند. ما ادعا نمیکنیم بابِ معرفت در عرصهی خواب و رویا، بسته است و باز کردنِ آن نیز محال میباشد و خداوند، علمِ تعبیر خواب را به انسانها نمیدهد و این علم را فقط به کسانی همچون یوسف پیامبر عطا فرموده است.
ما چنین ادعایی نداریم؛ حرف ما این است که تفسیر خواب، مسالهای است که هنوز به یک نظامِ معرفتیِ واضح تبدیل نشده تا بتوان بر آن اعتماد کرد و شرایط و معیارهای آن را فهمید و به دادههای آن، اطمینان داشت. من فکر میکنم به دلیل همین نکته است که طرفدارانِ تفسیر خواب، اصرار دارند آن را مسالهای مرتبط با ابعادِ روحی و عرفانی شخص معرفی کنند و لذا آن قصهی معروف ابن سیرین را نقل میکنند که وقتی از دنیا و لذاتِ دنیوی، روی گرداند بابِ تفسیرِ خواب بر وی گشوده شد.
اینها، مسائلی هستند که نمیتوان انکارشان کرد؛ زیرا دلیلی بر انکارِ آنها نداریم؛ اما در نهایت، جزوِ ویژگیهای – مثلا – ابن سیرین خواهد بود؛ ولی دیگران چگونه میتوانند بفهمند به این درجه و مرتبهی روحی رسیده اند و این درجه و مرتبهی روحی، مرجعی برای آنها جهتِ تفسیر خواب است؟
علاوه بر اینکه ممکن است کسی ادعا کند از ظاهرِ داستان حضرت یوسف چنین برمی آید که مسالهی تفسیرِ خواب، معجزهای مختص انبیاء و معصومین علیهم السلام بوده و یک مسالهی خارق العاده میباشد.
رابعا: اگر به میراث دینیِ خود و نیز سنتِ شریف مراجعه کنیم با تعدادی تعبیر خواب از پیامبر صلی الله علیه و آله و یا صحابه و اهل بیت علیهم السلام مواجه میشویم که هم در کتابهای اهل سنت آمده و هم در کتابهای شیعه، موجود است. اما این تفسیرِ خواب ها، با دو مشکل مواجه هستند:
اثباتِ تاریخی آنها و اینکه واقعا چنین روایاتی، وجود داشته اند یا خیر؛
تبدیلِ دادهها و اطلاعاتِ این تفاسیر به یک قاعده؛ به گونهای که بتوان از آنها، قواعدی را برای فرآیند تفسیرِ خواب، استخراج کرد.
خالی از فایده نیست که در اینجا مهمترین احادیثِ مرتبط با مسائلِ خواب و شیوهی تفسیر آنها را برای شما نقل کنم تا از آنها تصوری داشته باشیم. در اینجا احادیثی را نقل میکنم که سندِ آنها صحیح است:
حسن بن جهم میگوید از امام کاظم علیهالسلام شنیدم که فرمود: «رویا، همان گونه که تعبیر میشود واقع میگردد». به ایشان عرض کردم: برخی از اصحاب ما میگویند خواب پادشاه، از خوابهای پریشان و بی معنی بود. ایشان فرمود: «زنی در زمان رسول الله صلی الله علیه و آله، خواب دید ستون خانهاش، شکست.
نزد رسول الله آمد و خواب خویش را برای ایشان تعریف کرد. پیامبر فرمود: «همسرت به سلامتی نزد تو بر میگردد». اتفاقا همسر این زن، غائب بود و همانطور که پیامبر فرمود نزد آن زن، در صحت و سلامت برگشت. اما دوباره از نزد این زن رفت و آن زن در خواب دوباره دید که گویا ستونِ خانهاش، شکسته است.
نزد پیامبر آمد و خواب خود را تعریف کرد و ایشان فرمود: «همسرت در صحت و سلامت نزد تو میآید». همینگونه شده و همسرش در صحت و سلامت، نزد وی بازگشت. دوباره همسر آن زن، از نزدش رفت و این زن نیز برای مرتبهی سوم، همان خواب را دید و این مرتبه، مردِ شومی را دید و خوابش را برای او تعریف کرد و آن مرد – که انسان خوبی نبود – گفت: «همسرت میمیرد».
این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و ایشان فرمود: چرا خواب آن زن را، به خوبی و خوشی، تعبیر نکرد؟».[۲]
معمر بن خلاد میگوید از امام کاظم علیه السلام شنیدم که فرمود: «گاهی خوابی میبینم و آن را تعبیر میکنم؛ رویا و خواب به همان صورتی که تعبیر میشود اتفاق میافتد».[۳]
از این دو روایت چنین استفاده میشود که برای تفسیر و تعبیر خواب، یک واقعیتِ ذاتی وجود ندارد بلکه تابعِ همان تاویلی است که شخصِ مُعَبِّر میگوید. این منطق – اگر صحیح باشد و آن را معارض قرآن در رابطه با واقعی بودنِ تفسیر ندانیم – بدین معنی است که اساسا ما علمی به نام تفسیرِ خواب نداریم؛ هر انسانی میتواند رویا و خوابی را که دیده، به صورتِ خوب و پسندیده، تعبیر کند تا آن خواب در عالم واقعیت، ان شاء الله به صورتِ خیر و نیکو واقع گردد.
ممکن است این احادیث را ناظر به یک رویه و صفتِ نفسانی بدانیم و بگوییم مقصودِ روایاتِ فوق این است که شخصِ مُعَبِّر، نباید بدبین باشد؛ زیرا ممکن است این بدبینیِ او، اثرِ منفی بر صاحبِ خواب بگذارد.
در روایات، یک شیوه و روش برای کشفِ تفسیر و معنای خوابها و یا قواعدی برای آن – که قابل اعتماد باشند – وجود ندارد. میتوانید به روایاتِ رویا و تفسیرها و قصههای آن در کتاب بحار الانوار[۴] رجوع کنید؛ همچنین میتوانید به کتاب هایی همچون «تفسیر الاحلام بروایه الامام علی و اهل البیت» تالیف محمد شرّاد الناصری و یا کتابِ «دار السلام فیما یتعلق بالرویا و المنام» تالیف شیخ حسین نوری – که بزرگترین کتاب دربارهی رویا و قصههای خوابها و روایاتِ آن در نزد امامیه میباشد و در ۴ جلد به نگارش درآمده – و دیگر کتب امامیه در این موضوع، رجوع کنید؛
همچنین در نزد اهل سنت نیز کتابهایی در این زمینه به نگارش درآمده همچون کتاب «المنامات» تالیف حافظ بن ابی الدنیا (۲۸۱ هـ) و نیز «منامات الرسول و الانبیاء و الصالحین» تالیف عبد القادر الشیخ ابراهیم و … ؛ با مراجعه به این کتابها خواهید دید که – علاوه بر مشکلِ اثباتِ تاریخیِ گزارشها – مواردِ مذکورِ در آنها، جزئی هستند و به سختی بتوان از آنها به قواعدِ قطعی و محکم رسید. لذا آن دسته از محققانی که رویههای عقلانی بر روشِ کار آنها غلبه دارند در صددِ تاسیسِ شیوههایی برای تفسیر خواب برنیامدند؛ همچون علامه طباطبایی در کتاب «المنامات و النبوات» و … .
جالب است که علامه مجلسی هنگام ذکرِ تفسیرهایِ مُعَبِّرها در بحار الانوار، چنین میگوید: «در این باب، برخی از آنچه که اربابِ تعبیر و تاویل گفتهاند را نقل میکنیم هر چند بیشترِ آنها، مأخذِ درستی ندارند که قابل اتکا و اعتماد باشد»[۵] و چه زیبا علامه مجلسی این باب را به پایان میبرد و مینویسد: «در اینجا آنچه را که از کتابهای معتبرشان آوردیم به انتها رسید و بر بیشتر این موارد، نمیتواند اعتماد کرد؛ زیرا مبتنی بر مناسباتِ مخفی و خیالاتِ بی ارزش است؛ بیشترِ روایاتی را هم که ذکر میکنند ثابت نیست و حتی در بسیاری از موارد، تجربه بر خلافِ گفتههای آنها بوده است … همچنین این موارد غالبا با تفاوت اشخاص و احوال و زمان ها، متفاوت میشوند و لذا این علم، از معجزههای پیامبران و اولیاء علیهم السلام است دیگران از این علم، بهرهای ندارند مگر مقداری بسیار اندک که آنهم قابل اعتنا نیست.
اما خوابهای پریشانی که ناشی از غذاهای بیکیفیت و اخلاطِ بدنی است نیز بسیار هستند و با تجربه، ثابت شده که این خوابها ناشی از آن اخلاط و غذاهاست . .. ».[۶]
شیخ محمد جواب مغنیه در این رابطه چنین مینویسد: «خلاصه آنکه در رابطه با تفسیرِ خواب، یک ضابط کلی وجود ندارد که کاملا قابل اعتماد باشد؛ زیرا این خواب ها، انواع بسیار مختلفی دارند؛ برخی از آنها انعکاس دهندهی وسوسههای نفس و حالاتِ آن هستند. تکلیفِ اینگونه خوابها، با توجه به منشأ و علت شان، مشخص است.
برخی دیگر از خوابها، تصویری است مطابق با اصلِ حادثهای که در بیداریِ پس از خواب، واقع میشود؛ راز این نوع از خوابها و نیز منشأ آنها برای ما معلوم نیست. برخی دیگر از خوابها، رمزها و اشارههایی هستند از وقایعی که هنوز اتفاق نیفتاده است؛ مانند ستارههایی که برای حضرت یوسف، سجده کردند و یا نانی که آن جوانِ زندانی بر بالاس سرش، حمل میکرد و یا گاوها و خوشه هایی که پادشاه مصر دید.
این نوع از خوابها نیز همچون خوابهای نوع دوم، برای ما مجهول است و نه سِرّشان را میدانیم و نه منشأ آنها را. اما اگر کسی بگوید این نوع از خوابها و نیز نوعِ دومِ آنها، بشارتهایی از جانب خداوند میباشند و یا اینکه بیانگرِ حسی در انسان هستند در واقع، ادعای علم غیب کرده و نمیخواهد به عنوان کسی که جاهل است و از مسائل خبر ندارد شناخته شود؛ حتی نسبت به مسائلی که خداوند متعال، علمِ آنها را بر بندگانش مخفی داشته است».[۷]
مجلسیِ اول[۸] میگوید: «اما تعبیرِ خواب را کسی نمیداند جز انبیاء و اوصیاء و یا آن گروه از اولیاء الهی که خداوند به آنها الهام کرده باشد. تعبیرِ خواب، دریایی عمیق است و حتی به تجربه دیدهایم هر شخصی، تعبیرِ خاص خود را دارد که برای دیگران، روا نیست».[۹]
لذا مشکل اساسی در تعبیر خواب این است که تا کنون شیوه و معیارهای علمی برای آن ارائه نشده تا بتوان با مراجعه به آن، خوابها را تعبیر کرد؛ بلکه آنچه در تعبیر خواب تا کنون ارائه شده صرفا مجموعهای از استحسان و تخمین و ظنون است؛ ما هنوز امیدواریم کسی پیدا شود که بتواند شیوههای علمی و دینی و برهانی برای تعبیر خواب، تاسیس کند؛ لذا اینگونه نیست که ما کلا چنین تلاشهایی را قبول نداشته و از این کارها، منع کنیم. مشکل احادیث و نصوص قرآنی هم این است که اکثرِ آنها بیانگرِ تفسیرهایی برای حالاتِ خاصی است و همین نکته به ما اجازه نمیدهد که خوابهای خود را با آنچه در آیات و روایات آمده، مقایسه کنیم؛ زیرا – همانطور که خودِ آنها[۱۰] میگویند – این احتمال وجود دارد که خصوصیاتِ هر شخص، در خواب و تعبیرِ خواب وی، موثر باشد.
حال اگر ما خوابهای خود را با حالتهای موجود در نصوص دینی مقایسه کنیم و تعبیرهایی که برای آن حالات ارائه شده را برای خوابهای خود تجویز کنیم، همچون کسانی خواهیم بود که به قیاسِ ظنی عمل کردهایم؛ زیرا یک تفسیر و تعبیرِ موجود در یک آیه و روایت را به خواب و رویای خود – فقط با ادعای مشابهت – تسری دادیم در حالی که هیچ آیه و روایتی دربارهی خوابِ ما، وارد نشده است.
خامسا: یک روایت طولانی و البته معتبر – بر اساس مبنای مشهور – وجود دارد که آن را کلینی در کتابِ الکافی نقل میکند. وی با ذکرِ سندِ خود به عمر بن اذینه، از امام صادق علیه السلام مطلبی را نقل میکند دربارهی این قصه که اصلِ اذان، خواب و رویایی است که اُبَیّ بن کعب دیده بود. امام صادق علیه السلام در این روایت میفرماید: «دروغ گفتند؛ دین خداوند متعال، والاتر از این است که در خواب دیده شود … ».[۱۱]
حدیث فوق این ادعا را که «میتوان در خواب و رویا، به مسائل دینی دست یافت» رد میکند و به همین دلیل، هیچیک از فقهاء، برای اثباتِ احکام شرعی، بر خواب و رویا اعتماد نمیکنند حتی اگر کسی که خواب دیده، یکی از انبیاء و یا ائمه علیهم السلام باشند. البته روایت فوق، تفسیرات دیگری نیز میتواند داشته باشد.
سادسا: آنچه که در رابطه با تفسیر و تعبیر خواب به نظر من میرسد این است:
عالِم دینی و نیز طلاب علوم دینی اگر تفسیرِ خواب را به شیوهی علمی و یا غیبی، نمیداند حق ندارد با این توجیه که بالاخره در این زمینه، چیزهایی یا دارد، به تفسیرِ خوابهای مردم اقدام کند؛ مگر آنکه آنچه دربارهی خوابهای مردم به ذهنش میرسد در قالبِ تفأل و به فال نیک گرفتن ارائه نماید و نه تفسیر و تعبیر. در هر صورت نباید به مردم چنین القا کند که اسرارِ رویا و خواب را میداند.
اساسا تفسیرِ خواب از وظائف علماء دین نیست تا اینکه آنها را در این رابطه مرجع بدانیم. همچنین تفسیر خواب، از مواردی نیست که لازم باشد مردم را در رابطه با آن، به علماء ارجاع دهیم؛ مخصوصا اینکه همه میدانند حوزههای علمیه، اساسا هیچ درسی را در رابطه با تفسیر و تعبیر خواب، ارائه نمیکند.
با این وصف، چرا مردم را برای تعبیر خواب، به علماء دینی ارجاع دهیم در حالی که در حوزهی علمیه، چیزی در این رابطه نخوانده اند؟ هر کسی، خواب خود را به خیر و خوبی و نیک فرجامی تعبیر کند و یا اینکه به کسی رجوع نماید که تعبیر خواب را یا دارد؛ حال میخواهد عالم دینی باشد و یا یک انسان متقی – که از علوم دینی، نصیبی ندارد – و یا هر شخص دیگر.
مشکل در این است که مردم گمان میکنند هر مسالهی غیبی، مرتبط با علومی است که عالمانِ دینی یاد دارند. علماء دین باید برای مردم بگویند که چه چیزهایی یاد دارند و چه چیزهایی را هم نمیدانند تا اینکه مردم در این زمینه، گمراه نشوند. شایسته نیست کسی که چیزی نمیداند – هر کسی به حسبِ تفکراتِ خودش – متصدی چنین مسائلی شود و در نتیجه، از مصادیقِ «گفتارِ بدونِ علم» گردد. البته هر کسی که خود را عالِم به تاویل رویا، به شیوهای علمی و یا به روشی غیبی میداند این حق را دارد که خود را در معرض تعبیرِ خوابِ مردم قرار دهد. چنین شخصی به حالِ خویش آگاه تر است.
مردم نیز اگر اصرار دارند تعبیر خواب خویش را بدانند باید به کسی رجوع کنند که برای آنها – یا به شیوهای علمی و یا با حجتِ شرعی – ثابت شده وی علمِ تعبیر خواب را دارد؛ لذا نباید سراغ اشخاصی بروند که در این زمینه، عالم نیستند؛ فرق نمیکند که این اشخاص[۱۲] عالم دین باشند یا نباشد. در این بازارِ مکّاره، کسانی هستند که بر موجِ تعبیر خواب سوار شده و از آن ارتزاق کرده و همچنین از طریقِ آن، خرافات و توهمات و اسطورهها و افسانهها را – که هیچ علمی به آن ندارند – ترویج نموده و حتی از رسانهها و شبکههای ماهوارهای برای هدف خویش استفاده میکنند.
لذا نباید برای تعبیر خواب سراغ کسی برویم که نمیدانیم در این مسائل، واقعا عالِم و خبره است؛ هر چند رجوع به چنین شخصی هم، شرعا حرام نیست. اما اگر در مورد شخصی، اطمینان داشتیم که وی علم تعبیر خواب را دارد و با توجه به اطلاعاتی که از وی داریم به یقین و یا این اطمینان رسیدیم که تفسیرها و تعبیرهای وی از خواب و رویاها – و لو غالبِ آنها – صحیح است در این صورت، اشکالی ندارد که برای تعبیر خواب، به او رجوع کنیم؛ ولی در عین حال، از نظر شرعی، جایز نیست که بر مبنایِ تفسیر و تعبیری که از خواب ما میکند با دیگران، تعامل کنیم و مثلا کسی را متهم به سرقت نماییم؛ لذا سوء ظن به دیگران با استناد به تعبیرِ خواب – ولو این تعبیر درست باشد – جایز نیست.
خلاصه اینکه در این زمینهها، بر همهی ما لازم است – چه کسی که خواب دیده و چه کسی که خواب را تفسیر میکند – در تفسیرِ خواب و یا مبنا قرار دادنِ آن برای انجام کاری، بر منطق و علم و حجتِ شرعی اعتماد کنیم. خداوند ما را به راه راست هدایت کند.
_________________________
مترجم: محمدرضا ملایی
[۱] حب الله, اضاءات فی الفکر و الدین و الاجتماع, ج ۲ سوال ۳۳۹.
[۲] . عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ الرُّؤْیَا عَلَى مَا تُعَبَّرُ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا رَوَى أَنَّ رُؤْیَا الْمَلِکِ کَانَتْ أَضْغَاثَ أَحْلَامٍ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنَّ امْرَأَهً رَأَتْ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّ جِذْعَ بَیْتِهَا قَدِ انْکَسَرَ فَأَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَصَّتْ عَلَیْهِ الرُّؤْیَا فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ ص یَقْدَمُ زَوْجُکِ وَ یَأْتِی وَ هُوَ صَالِحٌ وَ قَدْ کَانَ زَوْجُهَا غَائِباً فَقَدِمَ کَمَا قَالَ النَّبِیُّ ص ثُمَّ غَابَ عَنْهَا زَوْجُهَا غَیْبَهً أُخْرَى فَرَأَتْ فِی الْمَنَامِ کَأَنَّ جِذْعَ بَیْتِهَا قَدِ انْکَسَرَ فَأَتَتِ النَّبِیَّ ص فَقَصَّتْ عَلَیْهِ الرُّؤْیَا فَقَالَ لَهَا یَقْدَمُ زَوْجُکِ وَ یَأْتِی صَالِحاً فَقَدِمَ عَلَى مَا قَالَ ثُمَّ غَابَ زَوْجُهَا ثَالِثَهً فَرَأَتْ فِی مَنَامِهَا أَنَّ جِذْعَ بَیْتِهَا قَدِ انْکَسَرَ فَلَقِیَتْ رَجُلًا أَعْسَرَ فَقَصَّتْ عَلَیْهِ الرُّؤْیَا فَقَالَ لَهَا الرَّجُلُ السَّوْءُ یَمُوتُ زَوْجُکِ قَالَ فَبَلَغَ ذَلِکَ النَّبِیَّ ص فَقَالَ أَلَّا کَانَ عَبَّرَ لَهَا خَیْراً. کلینی, الکافی, ج ۸ ص ۳۳۶.
[۳] . ْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ رُبَّمَا رَأَیْتُ الرُّؤْیَا فَأُعَبِّرُهَا وَ الرُّؤْیَا عَلَى مَا تُعَبَّر؛ کلینی, ج ۸ ص ۳۳۵.
[۴] مجلسی, بحار الأنوار, ج ۵۸ ص ۱۵۱-۲۴۴.
[۵] مجلسی, ج ۵۸ ص ۲۱۹.
[۶] مجلسی, ج ۵۸ ص ۲۳۳.
[۷] مغنیه, تفسیر الکاشف, ج ۴ ص ۳۲۱.
[۸] . منظور، محمد تقی مجلسی، پدر علامه مجلسی است.
[۹] مجلسی, روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه, ج ۵ ص ۳۹۹.
[۱۰] . گویا منظور از «آنها» کسانی هستند که دستی در تعبیر خواب دارند.
[۱۱] کلینی, الکافی, ج ۳ ص ۴۸۲ به بعد.
[۱۲] . یعنی کسانی که علم تعبیر خواب ندارند.