چکیده :
امروزه آثار پائولو کوئلیو در رده عرفانهای نوظهور جای گرفته است. آثار پائولو بیشتر در قالب رمان است و یافتن مبانیِ اندیشهای او، چندان ساده نیست؛ حال آنکه برای خوانندگان پرشمار آثار او، درک اصول اندیشههایش بسیار مهم است. در این مقاله دیدگاههای دینشناختی پائولو بررسی خواهد شد. برای این کار همه کتابهای پائولو را به دقت مطالعه و فیشبرداری، و سپس با دقتی بیشتر اطلاعات را جمعآوری و طبقهبندی کردیم. در مرحله آخر آموزههای او را که اینک انسجام یافته بودند و در کنار هم مرادشان آشکار شده بود کانون نقد و تأمّل قرار دادیم.
خلاصهای از نظرات دینشناسه پائولو را چنین میتوان گزارش داد: پائولو تمایل دارد دین را نوعی قرارداد اجتماعی بداند که تنها کارکرد آن فراهم کردن نیایش جمعی است. او هر انسان را متفاوت با دیگران، و وظیفه هر کس را پیگرفتن رؤیاهای خود میداند. از اینرو اعلام میکند که نیازی به نبوت و شریعت نیست و هرکس میتواند راه را خود بپیماید. در فرجامشناسی نیز پائولو معتقد به تناسخ است و کوشیده است آن را موجه بنمایاند.
کلیدواژه: پائولو کوئلیو، دین، خاستگاه دین، شریعت، راهنماشناسی، شیطان، تناسخ.