تاثیر جغرافیا بر مذهب یا مکان زندگی بر اعتقادات یکی از پرسش های نوین از امر امکان دینی و تحولات زیستی در عصر مدرنیته است که در این خبر برای مخاطبین گرامی ادیان نیوز پاسخ داده شده است.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، آیا می توان تاثیر جغرافیا بر مذهب یا بین گزاره های فقهی و محیط طبیعی ارتباط یا نسبتی پیدا کرد؟
آیا بین مکان زندگی و اعتقادات رابطه ای وجود دارد؟
آیا مکان زندگی بر عقاید و باورهای افراد یا پذیرش عقاید و باورهای آنان تأثیر می گذارد و آیا در رشد این عقاید نقشی دارد؟
آیا باورها و عقاید مردم بر مکان تأثیر می گذارد و نقشه مکان، توپوگرافی و ظاهر خارجی آن را دوباره ترسیم می کنند؟
با توجه به تأثیر دین بر مکان، این امر بهطور غیرمستقیم قابل مشاهده است، زیرا دین بر نظامهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، محیطی و سیاسی جامعه تأثیر میگذارد که به نوبه خود مستقیماً بر نقشه مکان و تصویر بیرونی آن نیز تأثیر میگذارد.
نقش دین در شکل ها و سبک های شهرها، رنگ های لباس،مد و انواع غذاها و نوشیدنی ها نیز مشهود است، این امر به طور مثال در معماری مذهبی، عبادتگاه ها و سبک های مختلف معماری آنها و همچنین در محیط طبیعی عبادتگاه های شهرهای مقدس و ظاهر آن مشهود است.
البته ظاهر شهر مکه با تصویر واتیکان متفاوت است و معماری اسلامی با معماری مسیحی و شکل مسجد با شکل کلیسا متفاوت است و آنها با معابد یهودی، بودایی یا هندو تفاوت دارند و شهرهای مقدس ویژگی خاص خود را دارند که آنها را از سایر شهرها متمایز می کند و این امر تأثیر عقاید و باورهای مذهبی را بر محیط زندگی نشان می دهد.
در سطح فرقهای، نقشه مذهب رابطه مستقیمی با گرایشهای قومی و ماهیت جغرافیایی دارد که تحت تاثیر نزاع های مذهبی به وجود می آید.
به عنوان مثال، گسترش مکتب شافعی در مناطق دشتی و ساحلی یمن وجود دارد در حالی که مکتب زیدی به استثنای برخی موارد عمدتا در مناطق کوهستانی یمن گسترش پیدا کرده اند و اگر دقت کنیم می یابیم که محیط و کمبود منابع با دعوت به انقلاب و خروج علیه حاکم ظالم متناسب است یعنی دقیقا مبحثی که از سوی فقهای زیدی و از فقه آنها منبعث شده و این را برای امامی که ولایت عمومی را بر عهده می گیرد، شرط کرده و در واقع این اصلی است که از لحاظ نظری به معنای قیام علیه حاکمی است که از «اولاد امام حسن ع و امام حسین ع » نباشد، زیرا در این حالت آن حاکم فرمانروایی بی انصاف می باشد، طبق گفته این آموزه، حق «اهل بیت» است که به فرمان خداوند حاکمان ملت ها باشند بنابر این، کاربرد عملی این اصل نشان دهنده ماهیت مبارزه برای قدرت و ثروت در مناطق کوهستانی یمن است که در طول تاریخ شاهد درگیری هایی از مناطق کوهستانی شمال این کشور به سمت غرب و جنوب و گاهی شرق با ویژگی مذهبی و فرقه ای، بوده ایم.
علاوه بر این، وجود اصل قیام باعث شد که ائمه فرقه زیدی به مناطق ناهموار کوهستانی متوسل شوند زیرا این مناطق آنها را قادر می سازد تا حملاتی را انجام دهند و سپس به مکان های امنی که دسترسی به آن ها دشوار است، برگردند، ارتفاعات شمال یمن برای پناه بردن پیروان ائمه زیدیه به کوههای صعده پس از استقرار رژیم جمهوری نیز مشهود بود.
در خارج از یمن نیز ما آثار محیط زندگی جغرافی در موضوعات فقهی در ضمن مذهب حنبلی را مشاهده می کنیم و آن شکلی که توسط مکتب شیخ محمد بن عبدالوهاب ارائه شده است، با توجه به نظام های فقهی حاکم بر روابط حنبلی اگر توجه کنیم در می یابیم که جنسیت، و ماهیت ظاهر اجتماعی زن و مردبا هم تفاوت دارد و ما به این ترتیب به تأثیر «عرف اجتماعی» که بر اقوال مختلف فقهی برگرفته از میراث عرفی قبیله ای متناسب با محیط جغرافیایی از این آموزه منعکس شده است، دست می یابیم. این عرف اجتماعی پس از شکل گیری از عراق به مناطقی در شبه جزیره عربستان نقل مکان کرد، تحت تأثیر آن قرار گرفت و با محیط جغرافیایی و ماهیت اجتماعی خود بر اقوال فقهی آن مکان تأثیر گذاشت.
همچنین اصل «اطاعت از حاکم» که پیروان شیخ محمد بن عبدالوهاب بر آن تأکید داشته اند، با ماهیت جامعه قبیله ای مناسب است، زیرا محیط قبیله ایجاب می کند که اعضای آن اطاعت پذیر باشند. شیخ قبیله نیز متناسب با ماهیت سلطنتی در پادشاهی عربستان سعودی است که نقش عمده ای در ثبات سعودی تا امروز داشته است.
در همین راستا ممنوعیت «عدم اطاعت از حاکم» در ثبات سیاسی عربستان سعودی نیز نقش داشت به عنوان مثال منع انحراف از سنت های مذهبی آمیخته با عرف جامعه در ایجاد مجموعه ای از ارزش های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نقش داشت و جامعه را به خصلت محافظه کارانه سوق داد که در آن سنت ها و احکام اجتماعی با هم تلاقی می کردند. فقه در بستر محیطی خود این سنت ها را پذیرفت و در توسعه آنها متناسب با محیط جغرافیایی و سنت های مرسوم ساکنان این مناطق به روز شد.
همین رویکرد را میتوان در مورد محیطهای جغرافیایی منزوی، اعم از کویری یا کوهستانی، که در آن گروههای انسانی به توسعه نظامهای اعتقادی و فقهی متناسب با محیط جغرافیایی و وابستگیهای قومی خود متوسل میشوند، مشاهده کرد و این ویژگی هویتی آنها را از سایر گروههای انسانی متمایز میکند. به عنوان مثال فرقه اباضیه در مناطقی از عمان، جایی که محیط کوهستانی به محافظت از این فرقه در برابر حملات مخالفان آن از کشورهای دیگر کمک می کرد؛ را می توان ذکر کرد.
در رابطه عرف با اقوال فقهی، می توانبه موارد دیگر نیز استناد کرد مثلا فرقه شافعی در آداب و رسوم قبیله ای خود اهمیت نسب را مطرح می کند،و این که زوجین از یک نسب باشند را شرط نکاح می داند. در حالی که فرقه حنفیه با توجه به پیشینه فرهنگی غیر عرب خود همچین شرطی را برای ازدواج نداردزیرا آنها تمایل به ادغام نژادهای مسلمان غیر عرب در نژادهای عرب دارند و اگر چه زیدیان از لحاظ فقه حنفی هستند، اما در این مورد با مکتب فقهی حنفی اختلاف دارند.
در اینجا نقش محیط جغرافیایی و سنتهای اجتماعی در پیدایش و بسط عقاید فرقه های( تاثیر جغرافیا بر مذهب ) مختلف انسانی با تنوع قومی و محیطهای جغرافیایی متفاوت به وضوح نمایان میشود.