به گزارش ادیان نیوز، در خلال جنگ جهانی اول نمایندگان کشورهایی مانند: آمریکا، انگلیس، فرانسه و روسیه تزاری-با وجود دشمنی زیاد با یکدیگر در مسائل مختلف-، با همکاری هم به فکر ایجاد یک پایگاه در ارومیه،خوی و ماکو افتادند.
حضور این کشورها اما در قالب عناوین مردمفریب چون: معلم، پزشک و … بود؛ اما در ورای آن اهداف دیگری نهفته بود. انتخاب این منطقه مهم، به دلیل حضور هموطنان مسیحی آشوری و ارمنی در آنجا بود که سابقه سالهای متمادی زندگی مسالمتآمیز با مسلمانان منطقه را در آنجا تجربه کرده بودند.
نقشه این استعمارگران هم بر این اساس استوار بود که با تحریکات مذهبی، دینی و فرقهای، پایگاهی بهنام مسیحیت در این منطقه بوجود آورده و سپس آن را از ایران جدا کنند.
میسیونرهای مسیحی نیز با اعتقاد به اینکه حضرت مسیح متعلق به شرق بوده و مسیحیت باید در این سرزمین گسترش داده شود، مددرسان و یاور استعمارگران در اختلافافکنی بین مسلمانان و مسیحیان و قتل عام مردم شدند.
تا قبل از ورود میسیونرهای روسی، فرانسوی و آمریکایی، مسیحیان این مناطق رابطه بسیار خوبی با مسلمانان داشتند. اما این مبلغان به اصطلاح دینی، آنها را از کیش قدیمی نستوری خود برگرداندند و به فرقههای ارتودکس، پروتستان یا کاتولیک وارد کردند و درنتیجه این اقدام، تفکراتی از دشمنی با دیگر ایرانیان در این افراد بوجود آوردند.
نیکیتین –کنسول روسیه در ارومیه-کـه از نزدیک با این میسیونها و کشیشان آشنایی داشت، درمورد آنها مینویسد:”باید اقرار کنم که در اینجا کشیشان برخلاف وظیفه رفتار میکردند و در عملیات خلاف وجدان و عدالت حمایت قونسول را نیز تقاضا میکردند و از افراد تحتالحمایه خود افواج نظامی تـشکیل میدادند. من تصدیق دارم که این کشیشان پیوسته در این صدد بودند که خندق بسیار عمیقی در میان مسلمان و مسیحی حفر کنند و برای مسیحیان امتیازاتی قائل شوند…این کشیشان عقیده دارند که در مشاجرات همیشه باید از مسیحیان طرفداری کرد.”
وجه دیگر تبلیغات میسیونرها، متمایل کردن مسیحیان این مناطق به طرف کشورهای روسیه تزاری، انگلیس و فرانسه بود که این موضوع در دوران جنگ جهانی اول از طرف مسیحیان این منطقه جامه عمل به خود پوشید.
از طرف دیگر آشوریهای ساکن در عثمانی که “جیلوها” نامیده میشدند، با حمایت از روسیه تزاری و قرار گرفتن در برابر عثمانیها، مورد غضب آنها قرار گرفته و به ایران وارد شدند و ایرانیها نیز این مسیحیان را با آغوش باز پذیرفته و کمکهای مختلفی نیز به آنها کردند.
اما پاسخ مهربانی و دوستی ایرانیان، همکاری جیلوها با دولت روسیه تزاری و قتل عام و غارت و تخریب اموال آنها به دلیل کینه پیشین خود از عثمانیها بود یا به بیان بهتر هموطنان شمال غرب کشور، وجه المصالحه جنگ عثمانی و روسیه تزاری شدند.
محرکین و جلودارهای اصلی جیلوها در وقوع این جنایت، میسیونری آمریکایی بهنام دکتر “ویلیام شت” و “مسیو گوژول” رئیس بیمارستان فرانسوی- که بهعنوان پوشش فعالیتهای مسیحی ساخته شده بود- بودند.
آنگونه که نقل شده، در این کشتار وحشیانه، در روستاها ریسمان به گردن برخی افراد انداخته شده و سر آنها را از سوراخ دیوار گذرانده و با گاو، ریسمان را میکشیدند تا سر آن فرد از بدن جدا شود.
از جمله عملکرد خبیث این گروه از مسیحیان علیه مسلمانان این بود که در آبانماه سال 1296 شمسی، روسها و آسوریها به شوخی در مراسم عاشورا یک نفر را کشته و پنج نفر را زخمی کرده بودند.
این فاجعه به قدری تلخ بوده که “فلیپ پرایس”، خبرنگار روزنامه منچسترگاردین مینویسد:” رفتار آنها تنها یک کمی بهتر از رفتار کردان و عثمانیها بودهاست و جیلوها در روستاها به کشتن مردم تهیدست و بیگناه میپرداختهاند.”
جنایات “جیلوها” که در زمان پادشاهی احمدشاه قاجار در سالهای ۱۲۹۶ و ۱۲۹۷ هجری شمسی و در هنگامه حضور روسها در ایران رخ داد، باعث کشته شدن تعداد زیادی از مردم این مناطق اعم از مسلمان و مسیحی در این توطئه شد و نتیجه آن استقبال مردم از ورود عثمانیهای متجاوز به ارومیه و خوی بود.
آنگونه که از زبان مطلعین محلی بیان شده:”جیلوها که همان عوامل انگلیس و استعمارگران بودند با تسلط بر روستاهای این منطقه، شروع به قتل عام مردم بیدفاع در جهت سیاستهای خود کردند و این خانه]عکس زیر[ نیز سندی از جنایات آنهاست که وقتی تعداد زیادی از اهالی محلی را جمع کردند، شروع به کشتار آنها کرده و با خون آنها این کلبه را برای وحشت اهالی منطقه به وجود آوردند.در کاهگل این کلبه به جای آب از خون مردم بیدفاع استفاده شده است.”
تصویر خانهای کاهگلی که به اعتقاد محلیها از خون قربانیان ساخته شده است
قبل از وقوع انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه-که منجر به خروج این کشور از جنگ جهانی شد- جیلوها با کمک این کشور به کشتار میپرداختند و بعد از آن متفقین با مسلح کردن آنها در قالب چهار گردان آشوری، دو گردان ارمنی و یک گروهان مسلسل با فرماندهی افسران روسی، انگلیسی و فرانسوی، آنها را در مقابل ایرانیها قرار دادند.
ارتش مجهز شده ذکر شده با کشتن بیش از یکصدهزار نفر از مردم در ۲۲ فوریه سال ۱۹۱۸ میلادی تسلط خود را بر غرب آذربایجان اعلام کرد، اما سرانجام پس از وقوع حوادثی مجبور به ترک ایران شدند.
منابع تاریخی گزارش کردهاند، در این آشوبها و کشتارها حدود یکصد و سی هزار مسلمان و تعداد زیادی مسیحی کشته شده و منجر به تخریب بسیاری از شهرها و آبادیها شده و با وجود این، توطئه خطرناک “ایجاد ارمنستان بزرگ در ایران” به شکست انجامید.
پس از خروج جیلوها و ارامنه از ایران، آنها به ایروان، نخجوان، قره باغ و باکو رفته و ضمن قتل عام هزاران مسلمان آذربایجانی و خارج کردن شهر مسلماننشین ایروان از دست مسلمانان، این شهر را به عنوان پایتخت کشور ساختگی خود تعیین کردند.
این جنایتها و موارد مشابه دیگری که در کشورهای دیگر چون مناطقی از آفریقا، ویتنام و … رخ داده، بهخوبی نقش مخرب حضور میسیونرهای مسیحی در آن مناطق را نشان میدهد؛ بهطوری که آنها پیشران استعمارگران، ماجراجویان و جنگطلبان زیادهخواه در طول تاریخ بودهاند که تنها لباس صلح و دوستی بر تن کردهاند، اما در عمل از نظامیان متجاوز هم درندهتر هستند.
منابع:
۱-http://farsi.khamenei.ir
۲-http://www.dana.ir
۳-ب. نیکیتین، ایرانی که من شناختهام، ترجمه فرهوشی، تهران، معرفت، ۱۳۲۹
۴- کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۴
۵- حیدری، اصغر، هولوکاست جیلولوق و تلاش انگلستان برای تشکیل جمهوری ارمنستان در خاک ایران، فصلنامه مطالعات تاریخی، زمستان ۱۳۸۹
منبع:انجمن رهپویان هدایت