به گزارش ادیان نیوز، در ابتدا کلیسا کارش اداره امور مذهبی ابتدائی بود و در کلیسای اولیه کشیشها و اسقفها فعال بودند. در هر یک از کلیساهای آسیای صغیر در آغاز سه مقام وجود داشت: ۱- دیکانها، ۲- خادمها، ۳- پریسترها. پس از پیدایش کلیسای کاتولیک، پاپ در رأس آن قرار گرفت و سلسلهمراتب جدیدی پدیدار شد. این سلسلهمراتب عنوان روحانیت مسیح به خود گرفت. در سال ۱۸۷۰ م روحانیون کاتولیک اعلام کردند که: پاپ مصون از هرگونه اشتباه و خطا است.
سلسلهمراتب روحانیت مسیح در کاردینالها، اسقفها و کشیشها خلاصه میشود. بزرگ کشیشان در هر شهری ریاست مطلقه دارد. اسقف بزرگ را رئیس اسقفها گویند. از میان رؤسای اسقفها، پنج نفر مقام والایی دارند.
در ابتدا به هر یک از اسقفها لقب پاپ میدادند؛ اما در زمان گریگوری هفتم این لقب به رئیس اسقفها روم اختصاص یافت. [۱]
پاپ ریاست عالیه جهانی کلیسای کاتولیک را گرفت. پاپ دارای «قدرت الهی» است، یعنی نماینده خدای پدر و خدای پسر در زمین. تاریخ نشان میدهد که این قدرت الهی پاپ درواقع قدرتی است که امپراتوری روم به پاپ تفویض کرد و با حاکمیت روحانی – سیاسی پاپ، قرونوسطی و «تفتیش عقاید» و استبداد مذهبی، هزار سال بر اروپا و سراسر جهان مسیحیت سایه افکند؛ و اگر رنسانس نبود، این بلای بزرگ، بشریت را تهدید به نابودی میکرد.
قبل از اینکه پاپ مصون از خطا اعلام شود، رسواییهای اخلاقی بسیار ببار آورد. روحانیت مسیح دین و دانش را در انحصار دارد. از قرن ۱۳ میلادی خواندن کتب مقدس بدون اجازه روحانیون ممنوع شد. هرگونه چونوچرائی در انجام تصمیمات روحانیون ممنوع است. چشم گشودن و آزادی فکر و اندیشه و تحقیق و… حرام است و مرتکب آن کافر و ملحد اعلام میشود. عقاید رسمی موردقبول، فقط عقاید بخشنامهای کلیسای مرکزی است، «پاپ دارای مقام مافوق بشری است».
کلیساها با معابد هندویان و یونانیان و رومیان قدیم و جدید فرقی ندارد و معبد تصاویر و اشکال گوناگون شده است. آمرزش گناهان و «فروش نقدی و قسطی بهشت»، رسالت بزرگ کلیسای کاتولیک است.سیادت سیاسی پاپ برجهان، قرنها ادامه داشت. در سال ۱۲۰۵ میلادی بین پاپ سوم و پادشاه وقت انگلستان اختلاف افتاد و شاه به دستگاه روحانیت حملات شدیدی کرد. پاپ او را تکفیر نمود.
پادشاه ترسید و نوشت: «ما را سروش غیبی اینگونه خبر داد که کشور انگلستان و ایرلند را به عیسی و حواریون و پاپ و جانشینان کاتولیک او دادهایم! ملت بداند که از این به بعد حکومت بر این کشور را از طرف پاپ و مقام روحانیت بهعنوان نایبالسلطنه، در دست خواهیم داشت! نظر ما بر این تعلق گرفت که روحانیت هرسال در دو نوبت و هر بار هزار لیره انگلیسی از ما دریافت دارند و اگر ما و یکی از اعقاب ما با مدلول این قرارداد مخالفت کنیم، از حق سلطنت بر این کشور برای همیشه محروم خواهیم بود»[۲]
در سال ۱۷۰۵ میلادی هانری چهارم امپراتور آلمان به علت بیاعتنایی بهفرمان پاپ هفتم تکفیر شد و از مقام خود خلع گردید. اعلامیه پاپ علیه او چنین است: «من به نام خدای متعال پدر، پسر، روحالقدس پادشاهی را که احترام کلیسا را نگاه ندارد، از حکومت بر آسمان ایتالیا ممنوع میدارم» کار به جاری رسید که هانری چهارم لباس توبه پوشید و به حضور پاپ آمد. ولی پاپ سه روز به او اجازه ورود نداد. پس از سه روز توبه او را قبول کرد!
فیلیپ اول در سال ۱۰۹۴ میلادی بهوسیله پاپ اوربن دوم تکفیر شد.در سال ۱۱۴۰ میلادی، لوئی هفتم توسط پاپ اینوسال دوم تکفیر شد.درطی دوره قرونوسطی و حاکمیت استبداد مذهبی، روحانیت مسیحیت، جنایات فراوانی کردند و میلیونها انسان آزادیخواه و حق جو و دانشمند را اعدام و شکنجه کردند. پاپ و روحانیت پس از اقتدار سیاسی جان ملتها را به لب رساندند.
آنان دستگاه گسترده تفتیش عقاید و افکار دایر کردند و کلیه مخالفان فکری عقیدتی خود را با فتوای دین به نام خدا و مذهب اعدام و سر به نیست کردند. نویسنده کتاب علم و دین میگوید: «در این دوره سیاه پنج میلیون نفر به جرم فکر کردن و سرپیچی از فرمان پاپ به دار زده شدند، گروه بسیاری را در سیاهچالهای تاریک و مربوط روم و… زندانی کردند، از سال ۱۴۸۱ تا ۱۴۹۹ میلادی یعنی در طی ۱۸ سال به دستور دادگاه تفتیش عقاید، ۱۰۲۲۰ نفر را زنده سوزاندند، ۶۸۶۰ نفر شقه کردند و ۹۷۰۲۳ نفر را در زیر شکنجه کشتند»[۳].
پینوشت:
[۱]. تاریخ ادیان، جان ناس، ص ۳۲۲، ترجمه علی اصغر حکمت، تهران،۱۳۸۶، نشرعلمی و فرهنگی
[۲]. همان، ص ۴۲۷.
[۳]. تاریخ تحولات اجتماعی ج ۲ ص ۱۶۳، مرتضی راوندی، ناشر: سهامی کتابهای جیبی
ماخذ: برگرفته از تاریخ ادیان و مذاهب، ج ۲، عبدالله مبلغی آبادانی، ناشر: حر، قم،
منبع: پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب