خبری تحلیلی ردنا (ادیان نیوز)
آخرین اخبار ادیان ایران و جهان، خبرهای دینی ارامنه زرتشتیان کلیمیان شیعه اقلیت‌های دینی و مذهبی و فرقه‌ها جریان‌‌های دینی

مبانی اخلاق مسیحی!!

ادیـان نیوز : اخلاق مسیحی
اخلاق مسیحی ریشه در الهیات مسیحی دارد. یعنی منشأ اخلاق در کلام خداوند است. انسان مسیحی باید همان را انجام دهد که خداوند به او فرمان می‌دهد. اخلاق مسیحی بر منابعی نظیر موعظه‌های مسیح، احکام ده‌گانه و عهد جدید مبتنی است و بنیان آن، دو اصل «بخشش» و «لطف الهی» است.

هر چند مسیحیت در وهله‌ اول در پی تأسیس قواعد اخلاقی نیست، اما به مسائل اخلاق می‌پردازد و نمی‌توان آن را از تلاش برای ایجاد یک زندگی شایسته‌ انسانی و فراهم کردن چنین زندگی‌ای برای دیگران جدا کرد. از نظر مسیحیان، اخلاق و پرستش خداوند تفکیک‌ناپذیر است و پیروی از خدا مستلزم اطاعت از خداست. این اطاعت، مستلزم تلاش برای تحقق هدف خداست و این به معنای تلاش برای تحقق عدالت و محبت در جوامع انسانی است.
 
مبانی مسیحیت
هر دین یا مکتبی باورهایی را اصل قرار می‌دهد این باور‌ها متمایز کننده‌ این دین از ادیان دیگر می‌شود. مسیحت نیز دارای باورهای بنیادینی است که قبول آنها سبب تمایز از سایر ادیان می‌گردد. مبانی مسیحیت پیش‌فرض‌های اخلاق مسیحی را نیز شکل می‌دهد که ایمان به این مبانی عمل به آموزه‌های اخلاقی را آسان می‌کند. به طور کلی مبانی مسیحیت را می‌توان در گناه، عنایت، فیض یا لطف الهی، نجات و رستگاری خلاصه کرده که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

گناه
واژه‌ گناه نخستین‌ بار در تورات آمده است. زمانی که قابیل از آتش حسادت به هابیل می‌سوزد.

گناه در باور مسیحی خطایی است که انسان‌ها، خود وارد جهان کرده‌اند و طبیعت را برای همیشه دگرگون کرده‌اند: «وقتی حضرت آدم گناه کرد، گناه تمام نسل بشر را آلوده ساخت و سبب شیوع مرگ در سراسر جهان شد. در نتیجه همه چیز دچار فرسودگی و تباهی گشت؛ چون انسان‌ها همه گناه کردند».

در آیین مسیحیت باور بر این است که گناه نسل به نسل منتقل می‌شود. آگوستین، فیلسوف بزرگ مسیحی، بر این باور بود که خداوند همه نفوس را در نفس حضرت آدم خلق کرده است و نفس از طریق والدین منتقل می‌شود. هرچند معتقدان به گناه نخستین همگی در موروثی بودن گناه متفق القول هستند، اما در نحوه‌ی انتقال گناه از طریق تولد اختلاف نظر دارند.

  •     آنها بر این باورند که مسیح به خواست خود و بنابر مشیت الهی بر صلیب رفته است تا گناهان انسان‌ها را بزداید. البته مسیحیان معتقدند که به صلیب رفتن مسیح سبب نمی‌شود همه‌ی گناهان پاک ‌شود؛ زیرا برخی انسان‌ها زندگی خود را به دست سرشت خود سپرده‌اند و از خواسته‌ها و هوای نفسانی خود پیروی می‌کنند. به گفته‌ی پولس، مسیح گناهان ما را پاک کرده است، اما مسیحیان نباید بر این باور باشند که اگر باز هم به سوی گناه بروند مجازات نخواهند

در مسیحیت گناهان به دو نوع تقسیم می‌شوند:

۱ـ گناهانی که انسان‌ها را از خداوند دور نمی‌کنند و گناهان صغیره نام دارند.

۲ـ گناهانی که انسان‌ها را از خداوند دور می‌کنند و گناهان کبیره خوانده می‌شوند.

در خصوص داوری گناهان صغیره با روحانیان مسیحی است و در آیینی که توبه نامیده می‌شود، گناهکاران موظف می‌شوند کفاره‌ تعیین شده، را بپردازند و گناهان شخص گناهکار پس از پرداخت کفاره و تعمید بخشیده می‌شود.

بر اساس آیین مسیحیت، گناهان از جمله واقعیات زندگی بشر محسوب می‌شوند. مسیحیان بر این باور هستند که همیشه گناهانی هست که انسان‌ها انجام می‌دهند. از میان این گناهان، گروهی مانند ناسزاگویی یا عهدشکنی قابل آمرزش هستند، و گروهی از گناهان چون قتل و بت‌پرستی قابل آمرزش نیستند.

مسیح روش یهودیان برای زدودن گناه را بی‌نتیجه می‌داند. مطابق شریعت یهود، برای پاک کردن گناه قربانی‌هایی نذر می‌کردند، اما مسیح بر این باور است که این قربانی‌ نه تنها گناهان را نمی‌زدایند، بلکه هر بار خاطره‌ تلخ گناه و ناکامی‌شان را به گناهکاران یادآوری می‌کنند.

از نظر مسیحیان، خداوند مسیح را به شکل انسانی فرستاده است تا چون قربانی به قربانگاه برود و سبب بخشش گناهان شود.

آنها بر این باورند که مسیح به خواست خود و بنابر مشیت الهی بر صلیب رفته است تا گناهان انسان‌ها را بزداید. البته مسیحیان معتقدند که به صلیب رفتن مسیح سبب نمی‌شود همه‌ی گناهان پاک ‌شود؛ زیرا برخی انسان‌ها زندگی خود را به دست سرشت خود سپرده‌اند و از خواسته‌ها و هوای نفسانی خود پیروی می‌کنند. به گفته‌ی پولس، مسیح گناهان ما را پاک کرده است، اما مسیحیان نباید بر این باور باشند که اگر باز هم به سوی گناه بروند مجازات نخواهند شد.

مسیحیان بر این باورند که انسان‌ها با وجود داشتن شریعت، آن‌چنان متأثر از فریب گناه بودند که قدرت عمل نداشتند؛ و ندای وجدان نیز قادر نبود آنها را از چنگال گناه برهاند. آنها بر این باور هستند که ایراد در احکام نیست، چرا که انسان‌ها به وسیله‌ی احکام از گناهانشان آگاه شدند، اشکال اساسی در خود انسان‌هاست که خود را برده‌ی گناهان کرده‌اند.

عنایت
مسیحیان بر این باور هستند که خدای مسیح، برخلاف خدای ارسطو، فکر محض نبود که در تنهایی‌های خود فقط به خود بیندیشد، بلکه او پدری است که با اراده‌ خود تقدیر موجودات را رقم می‌زند و از هیچ چیز غافل نیست، حتی پر کاهی که در بیابان می‌گذرد.

عنایت خدا همه‌ موجودات را بر می‌گیرد، اما عنایت در انسان‌ها، به سبب آن‌ که از قابلیتی بالا برخوردارند، به شکلی خاص ظهور می‌کند. انسان با توجه به این ‌که موجودی صاحب اختیار است، افعال خود را همان‌گونه که می‌خواهد جهت می‌دهد. خداوند انسان‌ها را برای غایتی آفریده است و این غایت خداست. تنها موجودی که می‌تواند به این غایت برسد، انسان است. در واقع انسان در تصمیم‌گیری‌ها و انجام کارهای خود آزاد است؛ و خدا تنها راهنمای اوست.

مسیحیان معتقدند اکنون که با قدرت روح خدا زندگی می‌کنیم، لازم است که هدایت او را در تمام بخش زندگی خود بپذیریم، در این صورت دیگر جاه‌طلب و شهوت‌طلب نخواهیم بود.

  •     عنایت خدا همه‌ موجودات را بر می‌گیرد، اما عنایت در انسان‌ها، به سبب آن‌که از قابلیتی بالا برخوردارند، به شکلی خاص ظهور می‌کند. انسان با توجه به این‌که موجودی صاحب اختیار است، افعال خود را همان‌گونه که می‌خواهد جهت می‌دهد. خداوند انسان‌ها را برای غایتی آفریده است و این غایت خداست. تنها موجودی که می‌تواند به این غایت برسد، انسان است. در واقع انسان در تصمیم‌گیری‌ها و انجام کارهای خود آزاد است؛ و خدا تنها راهنمای اوست

 
فیض یا لطف الهی
عنایت الهی برای انسان‌ها به صورت فیض یا لطف نمایانگر می‌شود؛ انسان تنها موجودی است که در پی شادی و سعادت است. خدا نیز انسان را برای این خلق کرده است تا همان شود که مدّ نظر اوست. فاصله‌ بین خدا و انسان تنها با استعانت از لطف الهی از بین می‌رود؛ زیرا اتحاد اراده با خداوند مستلزم تعالی است که بر اثر لطف او پدید می‌آید. انسان به حدی نیازمند لطف است که حتی برای دوست داشتن خدا نیز محتاج لطف اوست. انسانی که تلاش می‌کند فقط با توان خود و بدون استمداد از لطف نجات‌بخش الهی زندگی کند؛ دچار گناه شده است، انسان در این ‌که بخواهد مشمول لطف خدا گردد یا نه، مختار است. او با رو آوردن به خدا می‌تواند خود را خواهان این لطف نشان دهد.

ایمان، حاصل لطفی است که خداوند به انسان گناهکار می‌کند. ایمان نوری است که خدا بر دل انسان‌ها می‌تاباند تا به واسطه‌ آن بتوانند به گونه‌ای نیک عمل کنند.

فیض الهی برای نجات انسان الزامی است؛ زیرا اراده‌ ما ضعیف است و تنها لطف الهی می‌تواند اراده را از سستی برهاند. فیض الهی به اراده‌ انسان کمک می‌کند تا با تمایلات دنیوی و فساد مبارزه کند.

نجات و رستگاری
در ابتدای انجیل متی آمده است که فرشته خطاب به یوسف، می‌گوید که نگران نباش! کودکی در رحم مریم است از روح القدس است و تو نام او را عیسی خواهی نهاد. در واقع تمام اناجیل و حتی خود عیسی آمده‌اند تا انسان‌ها را نجات دهند.

نجات یا رستگاری در الهیات مسیحی، پیوندی تنگاتنگ با ایمان و رسیدن به ملکوت دارد.

عیسی همیشه بر ضرورت ایمان بیش از اجرای احکام تأکید می‌کرد. او بر این باور بوده که اگر انسان ذره‌ای ایمان داشته باشد، هیچ عملی برای او غیر ممکن نیست. با وجود این ‌که او به احکام و شریعت موسی سرسپردگی دارد، اما صرف التزام به احکام را سبب نجات نمی‌داند، بلکه ایمان به مسیح را بسیار مهم‌تر می‌شمارد.  

منبع : تبیان

گفت‌وگو درباره مطلبی که خواندید

آدرس ایمیل شما منتشر نمی‌شود.