ردنا (ادیاننیوز)/ یک دسته از مبانی بینشی کاسب مسلمان مربوط به آموزهها و مبانی ارزشی و ارزش شناختی در حوزه کسبوکار در بازار اسلامی است. ارزشها در زندگی و فعالیتهای اقتصادی ما مانند قطبنما یا رادار هستند، آنها به ما نشان میدهند که از بین بینهایت انتخاب موجود، کدام یک را انتخاب کنیم که بیشترین هماهنگی با خواستهها وزندگی و سعادت ما داشته باشد.
مبانی بینشی ارزش شناختی کسبوکار از دیدگاه قرآن کریم
یک دسته از مبانی بینشی کاسب مسلمان مربوط به آموزهها و مبانی ارزشی و ارزش شناختی در حوزه کسبوکار در بازار اسلامی است. ارزشها در زندگی و فعالیتهای اقتصادی ما مانند قطبنما یا رادار هستند، آنها به ما نشان میدهند که از بین بینهایت انتخاب موجود، کدام یک را انتخاب کنیم که بیشترین هماهنگی با خواستهها و زندگی و سعادت ما داشته باشد.
از دیدگاه کارشناسان «ارزش ها» با ملاحظات اخلاقی ارتباط دارد و تعبیری از خواستنیها و مطلوبهاست.[۱] و عبارت از بار معنایی خاصی است که انسان برای برخی از اعمال، گفتار، زمانها و مفاهیم در پارهای از حالات ویژه قائل میشود.[۲]
بهطور خلاصه میتوان گفت؛ «ارزش» عبارت از هر چیزی که به عنوان اصولی درونی برای ما بسیار مهم است و در ضمیر ناخودآگاه ما جای دارد و نیّت ما را ایجاد میکنند. حتی بر روی نیازهای ما اثر میگذارد؛ و ارزشمداری از امور فطری بشر هست. انسان ذاتاً دوست دارد ارزشمند باشد و بر اساس ارزشها رفتار نماید. همچنان که خداوند انسان را با انواع نعمتها و روزیها گرامی داشته است «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا».[۳]
مبانی بینشی ارزششناختی کسبوکار بازار اسلامی عبارت از مجموعه آموزهها، قوانین ارزشی و هنجارهای مورد قبول، در ارتباط با فرایند و اهداف کسبوکار در بازار اسلامی است که به عنوان پیشفرض بینشی تلقی میشوند. در ادامه به برخی از این مبانی بینشی ارزششناختی اشاره میگردد.
مبنای سبقت گرفتن در نیکیها و کسب خیرات در کسبوکار
بر اساس دیدگاه قرآن کریم برای هر کدام از انسانها در آنچه به آنها برای امتحان بخشیده شده است، ازجمله استعدادهای مختلفی که از آن در کسبوکارهای مختلف بهره میبرند، مطلوب و ارزشمند نزد خداوند این است که با توجه به این امکانات و استعدادها، در انجام نیکیها و کسب خیرات از یکدیگر سبقت بگیرید «لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَکِنْ لِیبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیرَاتِ» [۴]. پس سبقت گرفتن در خیرات و نیکیها بر اساس استعدادهایی که دارا میباشند، به عنوان یک مبنای ارزشی از دیدگاه قرآن کریم تلقی میگردد.
مبنای نفی ارزشمندی اموال و اولاد پیش خدا
بر اساس مبنای ارزششناسی قرآن کریم داشتن اموال و اولاد فراوان، ملاک ارزشمندی پیش خداوند نیست «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیئًا».[۵] و داشتن مال و اولاد بینیاز کننده از حسابرسی روز قیامت نیست و تنها ایمان و عمل صالح ملاک ارزشمندی و سعادتمندی است «وَمَا أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنَا زُلْفَى إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا».[۶] و زنهار که اموال و اولاد شما را از یاد خداوند باز ندارد تا مبادا در قیامت ازجمله زیانکاران بهحساب آیند. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَمَنْ یفْعَلْ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ».[۷] چه بسا گاهی زیادی اموال و اولاد برای کافران به خاطر زیاد شدن عذاب آنها در دنیا و به حال کفر جان دادن آنها باشد «فَلَا تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیعَذِّبَهُمْ بِهَا فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ».[۸]
مبنای برتری باقیات و صالحات بر زینتهای دنیا
داشتن مال و فرزند به عنوان زینت زندگی دنیا از دیدگاه قرآن کریم اشاره شده است، اما بالاتر از آن ارزشمندی و کسب باقیات صالحات توسط صاحب مال و فرزند در این دنیاست «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَالْبَاقِیاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَیرٌ أَمَلًا»[۹] زیرا باقیات صالحات ارزشهای پایدار و شایسته و دارای ثواب بیشتر و امیدبخشتر نزد پروردگار است. یک کاسب و صاحب مال در مبنای بینشی خویش میبایست باقیاتالصالحات را به عنوان ارزش پایدار تر همواره مد نظر قرار دهد.
مبنای ارزشمندی انفاق، قرض و صدقات
از دیدگاه قرآن کریم ارزشمندی انفاق، قرض و صدقات مالی به عنوان مبنای بینشی کاسب مسلمان مطرح است؛ زیرا انفاق برای نفع خود انفاق کننده و مصونیت از بخل و حرص باعث رستگاری انسان است «وَأَنْفِقُوا خَیرًا لِأَنْفُسِکُمْ وَمَنْ یوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[۱۰] قرض دادن باعث فزونی اموال، مغفرت و بخشیده شدن افراد است «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ».[۱۱] صدقات یک فریضهی مهم الهی است «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ ….. فَرِیضَهً مِنَ اللَّهِ …».[۱۲] و چون صدقه دادن یک ارزش است خداوند متعال خود دریافتکنندهی صدقات است «أَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَیأْخُذُ الصَّدَقَاتِ …»[۱۳] و برای صدقه دهندگان و قرض دهندگان اجر کریمانهای است «إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ».[۱۴]
مبنای ممنوعیت ربا، گرانفروشی، ذخیرهسازی منفی اموال و حرامخواری
ربا به عنوان یک ضد ارزش در بینش ارزششناسی کاسب مسلمان مطرح است و آن را خداوند نابود میکند «یمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا…»[۱۵] و خداوند از ربا و حرامخواری نهی کرده است «وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ …»[۱۶] و رباخواری به منزلهی جنگ با خداوند قلمداد شده است «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ …»[۱۷] همچنین از ذخیرهسازی منفی اموال «طلا و نقره» «وَالَّذِینَ یکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّهَ وَلَا ینْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» [۱۸] و از قمار «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ » [۱۹] و کمفروشی « وَلَا تَنْقُصُوا الْمِکْیالَ وَالْمِیزَانَ »[۲۰]و گرانفروشی «وَیلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ »[۲۱] شدیداً نهی شده است و ضد ارزش میباشد.
مبنای استحکام در فعالیتهای اقتصادی
یکی از مبانی کسبوکار در بازار اسلامی، مبنای استحکام در فعالیتهای اقتصادی مخصوصاً در اعطای دین با انواع استحکام بخشی از جمله کتابت آن و گرفتن شاهد بر آن است که در طولانیترین آیه قرآن کریم به آن اشاره شده است «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَاینْتُمْ بِدَینٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ …»[۲۲] از دیدگاه مفسران در آیه شریفه احکام و مقررات دقیقى براى امور تجارى و اقتصادى بیان کرده تا سرمایهها هر چه بیشتر رشد طبیعى خود را پیدا کنند و بنبست و اختلاف و نزاعى در میان مردم رخ ندهد.[۲۳] و استحکام در فعالیتهای اقتصادی رعایت گردد.
مبنای اولویت دادن معنویت بر فعالیت اقتصادی
یکی از مبانی بینشی و ارزشی در کسبوکار، اولویت دادن به معنویت و برپاداشتن یاد خداوند بر فعالیت اقتصادی و کسبوکار است. قرآن کریم شتافتن به نماز جمعه و برپایی یاد خدا و رها کردن خرید فروش را اشاره دارد و آن را باعث خیر میداند «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِی لِلصَّلَاهِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَهِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیعَ ذَلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ …».[۲۴]اول به جای آوردن نماز و بعد به دنبال کار و تلاش و جستجوی فضل خداوند «فَإِذَا قُضِیتِ الصَّلَاهُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا …»[۲۵] سفارش شده است. همچنین اولویت همراهی و اطاعت پیامبر نسبت به تجارت «وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَهً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَیهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَیرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَهِ …»[۲۶] سفارش شده است.
مبنای لحاظ تقوای مالی در کسبوکار
ملاک ارزشمندی نزد خداوند متعال رعایت تقوا است «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»[۲۷] و تقوا مالی در کسبوکار به معنی پاک کردن مال است «الَّذِی یؤْتِی مَالَهُ یتَزَکَّى»[۲۸] و پرداخت صدقه از آن مال موجب پاکی آن و دعای پیامبر و در نهایت آرامش انسان را به دنبال دارد و ارزشمند است «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ…»[۲۹]
این مجموعه مبانی در بینش ارزش شناختی یک کاسب مسلمان در بازار اسلامی میبایست موردتوجه واقع گیرد.
پی نوشت:
[۱] ژان ، وَن دِث، الینور اسکار بروگ ، اصغر افتخاری ، قبسات، دوره ۴، شماره ۱۳ زمستان ۱۳۷۸، صفحه ۱۱۰-۱۲۵ .
[۲]. همان .
[۳] (الإسراء/۷۰)
[۴] (المائده آیه ۴۸)، (البقره آیه ۱۴۸)
[۵] (آل عمران آیه ۱۱۶)
[۶] سبأ آیه ۳۷)، (سبأ آیه ۳۵)
[۷] (المنافقون آیه ۹)، (آل عمران آیه ۱۰)
[۸] (التوبه آیه ۵۵)
[۹] (الکهف آیه ۴۶)، (مریم آیه ۷۶)
[۱۰] (التغابن آیه ۱۶)
[۱۱] (التغابن آیه ۱۷)
[۱۲] (التوبه آیه ۶۰)
[۱۳] (التوبه آیه ۱۰۴)
[۱۴] (الحدید آیه ۱۸)
[۱۵] (البقره آیه ۲۷۶)
[۱۶] (النساء آیه ۱۶۱)، (البقره آیه ۲۷۵)، (آل عمران آیه ۱۳۰)
[۱۷] (البقره آیه ۲۷۹)
[۱۸] (التوبه آیه ۳۴)
[۱۹] (المائده آیه ۹۰)
[۲۰] (هود آیه ۸۴)
[۲۱] (المطففین آیه ۱)
[۲۲] (البقره آیه ۲۸۲)، (البقره آیه ۲۸۳)
[۲۳] مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. ۱۳۸۱٫ تفسیر نمونه. قم: دارالکتاب الاسلامیه، ج ۲، ص ۳۸۲٫
[۲۴] (الجمعه آیه ۹)
[۲۵] (الجمعه آیه ۱۰)
[۲۶] (الجمعه آیه ۱۱)، (التوبه آیه ۲۴)
[۲۷] (الحجرات آیه ۱۳)
[۲۸] (اللیل آیه ۱۸)
[۲۹] (التوبه آیه ۱۰۳)
پایان پیام/ص