سهیل اسعد، مسلمان آرژانتینی لبنانیتبار زندگی خود را وقف معرفی اسلام به مردم کشورهای بسیاری از سرزمین های دور دست در آمریکای لاتین کرده است. وی هر فرصتی برای آشنایی ملتها از تعالیم اسلام را غنیمت می شمارد چه سخنرانی در دانشگاه باشد چه تاسیس مرکز فرهنگی در آن کشورها.
ردنا (ادیان نیوز) – در گفتگویی که با این شخصیت فراملی داشتیم وضعیت فعالیت نهادهای فرهنگی اسلامی در آن منطقه را مورد بررسی قرار دادیم که از نگاه تان می گذرد.
اشخاصی که در امریکای لاتین مسلمان می شوند چرا به این دین گرایش می یابند؟
در بخش تبلیغ و مسائل فرهنگی ما کاری نکردیم که به مسلمان شدن مردم منجر شود این هدف غایی ما نبوده است بلکه اصل کار ما این است که اسلام را معرفی کنیم که طبعا درجریان این آشنایی، عده ای هم مسلمان می شوند.
جذب تازه مسلمانان به اسلام علتهای متفاوتی دارد؛ برخی از آنها جوانان دانشجویی هستند که از دُگم کلیسا خسته شدهاند این اشخاص از اینکه باید کوکورانه از کلیسا تبعیت کنند بدون اینکه خود بتوانند آن را درک کرده باشند ناخشنود هستند و دین خود را تغییر می دهند.
برخی دیگر نخبگانی هستند که به شدت منتقد کلیسای کاتولیک هستند، آنها میگویند ما در کلیسا نمونه حضرت عیسی(ع) را نمیبینیم. به شخصه این اشخاص را دیدهام.
بعضی دیگر اسلام را به عنوان مکتبی که علاوه بر فکر، معنویت و اخلاق، در مسائل اجتماعی هم حرفی برای گفتن دارد مییابند و به آن می گروند. خیلی از مسلمانانی که قبلا چپ و کمونیست بودند از این دستهاند.
بحثهایی مانند حکومتداری، قیام علیه ظلم، تحقق عدالت، نظریههای اجتماعی و سیاسی ائمه اطهار(ع)، معرفی پیامبران به سبک قرآن به عنوان مصلحان اجتماعی، علاقه به سیره عملی اهل بیت (ع) به ویژه حکومت امام علی (ع) موضوع عاشورا و نمونه عملی زندگی ائمه (ع) از مواردی است که آنها را به اسلام جذب میکند.
بنابراین ارزیابی علت مسلمان شدن مردم در امریکای لاتین زمانی امکانپذیر است که هزاران نفر به اسلام گرایش یابند و این روند به پدیدهای اجتماعی یا یک عنصر فرهنگی در آن جوامع تبدیل شود که در حال حاضر چنین نیست. درنتیجه نمی توان به صورت دقیق آن را تحلیل کرد.
در منطقهای مسیحینشین مانند آمریکای لاتین تمرکز برنامههای فرهنگی ایران بهتر است بر اساس گسترش اسلام باشد یا موضوعاتی مانند استکبارستیزی کانون اصلی فعالیت ها قرار گیرد؟
مقوله فرهنگ دید گستردهای را میطلبد و نیاز است در همه جبههها فعالیت صورت گیرد. معتقدم که فعال فرهنگی باید به فکر همه باشد و این روندی نیست که محدود به یک رویکرد خاص باشد.
در امریکای لاتین افرادی به دنبال معنویت هستند، برخی به فکر مبارزه با ستمگران و قیام علیه ظلم هستند، افرادی هم هستند که تفکر فلسفی و عمق فکری دارند.
بنابراین نهادی که اقدامات فرهنگی را مد نظر دارد باید دید چند بُعدی داشته باشد. به بیان دیگر اساس کلی فعالیتها باید معنویت و مذهب باشد درعین حال به عدالت اجتماعی و نیز مسائل مربوط به جامعه تمرکز شود.
خود مقوله معنویت و دین دو بخش دارد؛ قسمتی که به مسائل فکری، آموزشی و آکادمیک مربوط است و بخش دیگر به عبادات توجه دارد.
در کشورهای امریکای لاتین، کدام نهادهای فرهنگی ایرانی در آن منطقه حضور دارند؟
نهادهای فرهنگی ایران، آنچنان عمیق در امریکای لاتین فعالیت نکردهاند. با این حال میتوان به این موارد اشاره کرد؛ رایزنی فرهنگی در برخی از سفارتخانهها وجود دارد و سازمان فرهنگوارتباطات از طریق رایزنی فرهنگی فعالیتهایی دارد. به صورت رسمی دانشگاه جامعه المصطفی نمایندگی رسمی در برخی کشورها دارد. در گاهی اوقات مجمع تقریب مذاهب اقداماتی خیلی محدود انجام میدهد.
مجمع جهانی اهل بیت هم در برخی کشورها فعالیت دارد و کتابهایی را چاپ میکند. شبکه تلویزیون هیسپانتیوی هم به عنوان رسانه ایرانی فعالیت دارد و خبرنگاران متعددی در منطقه دارد.
عملکرد هرکدام از نهادهای ایرانی در امریکای لاتین را چگونه میبینید؟
معمولا ارزیابی ما به صورت نسبی است. تقریبا بیشتر اهدافی که این نهادها ترسیم کرده اند به نتیجه رسیده است. برای مثال در بخش ترجمه کتاب تا حدودی موفق شدهاند و نهادهایی که مشغول ترجمه و انتشار کتاب بودهاند تاکنون ۲۰۰ عنوان کتاب به زبان اسپانیولی ترجمه و منتشر کرده اند.
در باب رسانه، هیسپانتیوی حداقل در اولین مرحله کاملا موفق بوده و اخباری را منتشر میکند که سایر رسانهها پخش نمیکنند و آلترناتیوی برای آنهاست.
جامعه المصطفی در دوره های کوتاه مدت خیلی موفق بوده در دورههای بلند مدت کمتر موفق شده است. سازمان فرهنگوارتباطات اوایل انقلاب خیلی فعال بود اما فعالیت آن کاهش یافت.
در مجموع ارزیابی کلی همه فعالیتهای صورت گرفته را متوسط میدانم. نمیتوان گفت همه آنها عالی انجام شده یا همه آن ناموفق بوده است.
در حال حاضر چالش و مشکل اصلی تبادلات فرهنگی با کشورهای امریکای لاتین چیست؟
کمبود امکانات و بودجه بزرگترین مشکل ماست. کار فرهنگی در ابعاد بین لمللی نیاز به منابع مالی مشخص دارد. بدون امکانات خیلی سخت می توان کار کرد. نه مراکز نه امت اسلامی و نه اشخاص، هیچ کدام امکانات لازم را ندارند. خیلی ایده ها و طرح ها وجود دارد که به دلیل کمبود بودجه، فعالان فرهنگی نمی توانند انجام دهند. ازاینرو مهمترین چالش ما مساله امکانات است.
چالش دوم به دور بودن فاصله ایران تا آمریکای لاتین باز می گردد؛ برای هر تبلیغی باید ۱۲ هزار تا ۱۳ هزار کیلومتر راه پیمود. سومین مشکل هم نیروی متخصص و مسلط به زبان اسپانیولی است که متاسفانه کمتر چنین نیروهایی در اختیار داریم.
به نظر شما برای بهبود روابط فرهنگی با آمریکای لاتین چه باید کرد؟
مشکل بزرگ ما این است که نیروی انسانی چندانی برای تبلیغ در امریکای لاتین تربیت نکردهایم دوم اینکه هیمن نیروهای انسانی محدود هم در منطقه مستقر نیستند.
بنابراین گسترش روابط فرهنگی نیازمند تربیت کادر و استقرار نیروی انسانی در منطقه آمریکا لاتین است. حداقل در هر کشور یک روحانی مستقر باشد که اکنون نیست. بنابراین اعزام نیروی متخصص به قصد استقرار در هر کشور مهمترین پیشنهاد است.
غیر از نهادهای ایرانی سایر موسسات فرهنگی و اسلامی چه عملکردی در آمریکای لاتین داشتهاند؟
موسسات فرهنگی اسلامی لبنانی ها در برخی کشورها مانند برزیل فعالیت دارند. مدارسی با قالب اسلامی تاسیس کرده اند و روحانیون خود را دارند. مرجعیتهای دینی مانند سیدفضلالله فعالیتهایی دارند.
حوزه علیمه نجف را چندان فعال ندیدم. در برخی کارهای مختصر که بنده هم مرتبط بودم مانند نصب پرچم های حرم امام حسین (ع) در هفت مرکز اسلامی و نیز اعزام یک یا دو مبلغ برای اعراب در زمان عاشورا کارهایی انجام می شود.
با این حال مرجعیت سید سیستانی موسسه ای به نام امام علی(ع) در بیروت در دهه ۱۹۹۰ تاسیس کردند و دست به ترجمه کتاب برای مردم امریکای لاتین زدند که به آنجا ارسال هم شده است. به صورت کلی با این حال مرجعیت های غیر ایرانی کمتر کار کرده اند.
به صورت کلی وضعیت مسلمانان در کشورهای مختلف امریکای لاتین چگونه است؟
شرایط مسلمانان بسیار متفاوت است؛ حضور اجتماعی مسلمانان در برزیل قوی تر از سایر کشورهای منطقه هستند. در برخی کشورها مانند بولیوی، پرو و کوبا بسیار ضعیف هستند. در مجموع وضعیت را متوسط می بینم.
بیشتر مسلمانان آمریکای لاتین از مهاجران سوریه و لبنان و بعضی هم از فلسطین هستند. اکثر این مردم به مسائل تجاری و اقتصادی تمرکز دارند و به مسائل فرهنگی و مذهبی کمتر رغبت نشان میدهند. در برخی کشورها مسائل فرهنگی سازماندهی شده است و نهادهای مختلف دارند و در سایر کشورها چنین نیست. کوبا از این منظر بسیار ضعیف است.
در برخی کشورها مانند مکزیک، برزیل، ونزوئلا و آرژانتین قویتر هستند. به صورت کلی میتوان گفت که فعالیت های خود را پیش میبرند و تا حدودی رضایت دارند.