تجربهی ادیان نشان داده است که «قتل مکن» کافی نیست تا وقتی انسانهایی هستند که شَمّ آنها بر آزار و قتل دیگران برچسب جایز میگذارد.
ردنا (ادیان نیوز) – «قتل مکن» یکی از ده فرمان معروف حضرت موسی است؛ قاعدهای روشن که مورد پذیرش مسیحیان و مسلمانان نیز هست. با این حال، کتاب مقدس پر است از استثناها وقتلهایی که مباح دانسته شدهاند. مانند کشتن زن متأهلی که با مردی دیگر خوابیده است؛ و یا غریبههایی که به معبد وارد شدهاند؛ و یا زنان جادوگر.
در گذر زمان، گروههایی از مسیحیان نیز قتل مکن را جوری معنا کردند که کشتن غیرخودیها، از دین برگشتهها، شیطانپرستها، و کسانی که برای طهارت کلیسا و کلیساروندگان خطری دارند را در بر نگیرد. قتل اینها مباح بود. به همین دلیل تاریخ کلیسای کاتولیک پر است از گزارش سوزاندن مخالفانی که باوری بر خلاف نظر کلیسا داشتند.
قتل در سنت تلمودی توسعه پیدا کرد؛ اخم کردن، صدا را بلند کردن، خاطرآزردن، و سیلی زدن هم مصداق قتل شد؛ ولی این دستور هیچ وقت نتوانست جلوی قتل و آزار و تلخی کردن نسبت به دیگران را بگیرد. همواره کافی بود که فرد یا گروهی که بر اریکهی قدرت نشستهاند و حرفشان بروتر است، خاطر مردم را در مورد قتل دیگران آسوده کرده و کشتن را مباح کنند. از همین هنگام کینهتوزی در چهرهای دیگر ظاهر میشد و وسوسهی حذفِ دیگران در اعماق جان دینداران ریشه میدوانید و خشونت به اعتیاد بدل میگشت. تاریخ ادیان پر است از قتلهایی که برای حفظ دینی که گفته است قتل مکن اتفاق افتادهاند؛ پر است از خشونتهایی که دینداران در دفاع از حقّانیّت دینی که گفته است خشونت مورز انجام دادهاند.
تجربهی ادیان نشان داده است که قتل مکن کافی نیست. خشونت مَوَرز نمیتواند جلوی خشونت را بگیرد. تا وقتی انسانهایی هستند که شَمّ آنها بر آزار و قتل دیگران برچسب جایز میگذارد، کتابهای مقدس نمیتوانند هیچ خشونت و آزاری را از بین ببرند.
تجربهی تاریخی ادیان نشان داده است که متن مقدس، کیفیّتهای آنچنانی افراد را آنچنانتر میکند. کسانی که در دل میلِ خشونت و آزار دیگران و در سر سودای حذف و طرد غیرخود را دارند، با استناد به استثاءهای کتاب مقدس، قتل مکن را کنار میگذارند و قتل میکنند و روان خشونتطلبشان آن را جایز میشمارد. و لایزید الظالمین الاخساراً.
یادداشتی از مهراب صادقنیا