حجتالاسلام روحالله شاکری گفت: یکی از عرصههایی که میتواند گفتمان بینالادیانی را تقویت کند و ما را به سمت گفتمان مشترک حرکت دهد، نجات و منجیگرایی آخرالزمان است که ما را از برخی خطوط که فاصله ایجاد میکند، مصون نگه میدارد.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، اولین نشست بینالمللی «منجیگرایی و آیندهپژوهی جهان از منظر ادیان»، پنجشنبه، ۱۵ آبانماه با سخنرانی جمعی از صاحبنظران به صورت وبیناری برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای حجتالاسلام روحالله شاکری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران را میخوانید که با موضوع «منجیشناسی تطبیقی» ایراد شده است؛
یک فرضیهای داریم و آن اینکه در دنیایی که در آن زندگی میکنیم، ظلم و ستم و نابرابریها وجود دارد، اما آیا ادیان همانطور که برای آخرالزمان و فرجام بشر برنامه دارند، نسبت به آینده بشر نیز برنامهای دارند یا خیر؟ به عبارت دیگر، این جهان که در آن زندگی میکنیم، در اثر ظلم و ستمهایی که ما را دچار مشکلات کرده است، تداوم مییابد یا قطع خواهد شد؟ در پاسخ میتوان گفت دو دیدگاه وجود دارد؛ یکی دیدگاه ادیان است که عمده ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی، نگاه مثبتی دارند و هرکدام، آینده بشر را روشن و سازنده میدانند و میگویند بشر زندگی نورانی را تجربه میکند و این روند بحرانی چیزی نیست که تداوم یابد. در مقابل، یک اندیشهای وجود دارد که اقلیتی هستند و میگویند تاریخ به انحطاط کشیده میشود. لذا ادیان به صورت کلی آینده را نورانی میدانند و این تفکر را در جاهای مختلف میتوانیم ردیابی کنیم. بنابراین، باید گفت انسان امیدوار به آینده است و ادیان آینده را مثبت میدانند.
از نگاه ادیان آینده بشر مطلوب توصیف شده است
نکته دیگر اینکه، اگر بخواهیم منجی را مطالعه کنیم، شاید باید یک راهبردی را تعریف کنیم که انسان را نسبت به آینده امیدوار کند. وقتی ما بررسی میکنیم، میتوانیم سه رکن را مورد مطالعه قرار دهیم؛ یک بحث اینکه، بشر امروز از وضعیت خودش راضی نیست و دچار چالشهای جدی است. بشر وضعیت فعلی خود را مطلوب نمیداند و با این قضیه کنار نیامده و معترض است. لذا در این وضعیت باید یک نکته جدی را توجه کند که وضعیت باید تغییر کند. پس نکته اول اینکه، وضعیت موجود ما خوب نیست و در نگاه ادیان، وضعیت مطلوب بسیار زیبا توصیف شده است. ممکن است برخی از دینها یک مقدار اجمال داشته باشند، اما برخی ادیان مانند اسلام بسیار شفاف این مسئله را مطرح کردهاند.
لذا اگر وضعیت موجود مطلوب نیست، آن وضعیت مطلوب نیز توصیف شده است که در ادیان این کار صورت گرفته است. نکته دیگر اینکه باید گذاری داشته باشیم و از این وضعیت به مطلوب برسیم که قابل بحث است و لازم است یکسری چیزها را به عنوان پیشران تعریف کنیم که بتوانیم از این وضعیت موجود که ناهنجار است، به وضعیت مطلوب برسیم که در آن، سناریوهایی که تعریف میکنیم بتواند بشر را نسبت به آینده امیدوار کرده و کیفیت گذار را تعریف کند. منجیهایی که معرفی شدند، منفعل نیستند و فعالانه برخورد میکنند. هیچکدام نسبت به آینده ناامید نیستند و آیندهای بسیار مطلوب و خوب را نوید میدهند. بنابراین، ما معتقدیم که با این راهبرد میتوانیم به ادیان توجه کنیم.
گفتمان بینالادیانی با منجیگرایی تقویت میشود
در ادیان ابراهیمی یعنی یهود، مسیح و اسلام آنچه نیاز به دقت دارد این است که عمده این بحثها مشترک هستند. البته تمایزاتی وجود دارد که وارد آن نمیشوم و بیشتر دغدغه بنده مشترکات است تا راهبرد واحدی بین ادیان تعریف شود و همه بشر، اعم از مسلمان، یهودی، مسیحی و … در جهت پاک کردن دنیا از ظلم حرکت کنند. یکی از عرصههایی که میتواند گفتمان بینالادیانی را تقویت کند و ما را به سمت گفتمان مشترک حرکت دهد، نجات و منجیگرایی آخرالزمان است که ما را از برخی خطوط که فاصله ایجاد میکند، مصون نگه میدارد.
در این اشتراکات میشود گفت که در همه ادیان، اعتقاد به پیروزی، یک امر حتمی است و جالب است که محوریت این اندیشه با یک رهبر الهی است. آنکه در یهودیت مطرح است، از فرزندان داود(ع) است، آنکه در مسیحیت مطرح میشود از فرزندان ابراهیم(ع) است و مهدی موعود(عج) نیز از فرزند پیامبر(ص) است. مثلاً در اندیشه اسلام روشن است که واقعیت این است که میدانیم پیامبر اکرم(ص) در تبیین نجاتخواهی اسلامی تلاش کردهاند و بر اساس چیزی که از منابع در اختیار ما قرار گرفته این است که پیامبر(ص) بیش از ۵۶۰ روایت را فرمودهاند و این نشان میدهد پیامبران الهی دغدغه داشتهاند.
بحث دیگر اینکه آینده بشر دینی است و برخلاف تفکری که تلاش میکند بشر را از دین جدا کند و بشر را از حالت تعبد دور کند، در اندیشه ادیان، آینده بشر دینی است و به اعتقاد بنده، در اندیشه خود معتقد هستیم که آینده بشر مثبت و دینی است. نکته دیگر اینکه، در عصر ظهور، اعم از ظهور منجی مسیحیت، یهودیت و اسلام، معتقدیم که آینده بشر به نحوی است که جایگاهی برای مشرکان نیست و در قرآن و برخی از منابع یهود و منابع مسیحیت نیز این را داریم که جایگاهی برای مشرکین نیست.
بحث دیگر که قابل تأمل است، تشکیل حکومت دینی است. این حکومت امری است که در آموزه اسلام به صورت روشن بیان شده است. مثلاً در برخی از روایات تعبیر دولت مطرح شده است. یعنی آخرین دولت، این دولت است. یا در برخی از روایات به ما گفته شده که حکومت ما طوری است که دیگران که مدعیاند میتوانند عدالت را اجرا کنند، در برابر امر خدا ناکارآمدیشان اثبات میشود و بشر از تئوریهایی استفاده میکند که تحتتأثیر اندیشههای بشری و … است که از اندیشه الهی بسیار دور است.
مهدویت در اسلام پُررنگتر از اندیشههای منجی در ادیان دیگر است
البته نمیخواهم بگویم همه اینها وحدت دارند بلکه پُررنگ بودن مهدویت در اسلام، بیشتر از اندیشههایی است که در دو دین دیگر وجود دارد. در مسیح و یهود، اینطور نبوده که ابتدا بهساکن این مسئله فراقومی باشد، البته که در ادامه بسط یافت. اما امروز وقتی تابلوی این سه دین را میبینیم مهدویت، بسیار پُررنگ است. پیامد مشترکی که این تفکر میتواند داشته باشد، امید به تحقق وعده الهی است. رسیدن به این جایگاه را همراه با صبر میدانند و میگویند اگر بتوانیم از این مراحل عبور کنیم به یک وحدت میرسیم که عبارت از وحدت ادیان و متدینان است. این ادیان و ادیان دیگر، شباهتهای بسیار زیادی دارند.
البته که جریانهای ضد منجی نیز شبیه هم هستند و این یعنی، جریان حق و باطل، دائماً روبهروی هم هستند و جریان باطل، یک چیز بیشتر نیست و آن نیز مقابله با منجی الهی است. لذا باید استراتژی و گفتمانی داشته باشیم و از کسانی که برداشتهای غلطی دارند جدا شویم و از طرف دیگر مدعیان دروغین را بشناسیم. میتوانیم با نگاه به آیندهپژوهی نسبت به این اشتراکاتی که تبیین شد و عرصههایی که میتوانیم در آموزههای نجات در ادیان داشته باشیم، پیشرانهای مشترکی در ادیان اسلام، مسیحیت و یهودیت شناسایی کنیم و سناریوهای جدید را به دست آوریم و به مخاطبان ارائه کنیم.
منبع: ایکنا