پژوهشگر حوزه علمیه با اشاره به فعالیت جریانات مختلف از جمله زیدیه، غلات و واقفیه در دوره امام حسن عسکری(ع) بیان کرد: امام(ع) با تمام جریانات داخلی شیعه و سایر فرق اسلامی، مواجهه منطقی و علمی داشت و در عین حال عقاید آنها را نفی و رد میکرد. یکی دیگر از رسالتهای حضرت، راهنمایی مردم در برابر شبهات و مواظبت از جان شیعیان در برابر عوارض ناشی از پیروان آن شبهات بود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، حجتالاسلام و المسلمین محمد واحدینژاد، عضو هیئت تحریریه مجله دانشها و آموزههای قرآن و حدیث، در گفتوگویی ضمن تبریک میلاد حضرت امام حسن عسکری(ع) بیان کرد: امام(ع) در ربیعالآخر ۲۳۲ قمری به دنیا آمدند، ۲۸ سال زندگی کردند و مدت امامت ایشان نیز شش سال بود. کوتاهی مدت امامت نشانگر حساسیت سیاسی حاکمیت بنیعباس بر خاندان اهل بیت(ع) است. چون طبق روایات مسلم شیعه، فرزند امام عسکری آخرین امام خواهد بود.
وی با اشاره به اوضاع سیاسی دوران امام(ع) بیان کرد: گزارشها، حاکی از خفقان شدید حاکم بر کل جامعه به ویژه بر امام عسکری(ع) و شیعیان است. این شرایط برای دور کردن و ملاقات نداشتن شیعیان با امامشان بود. امام(ع) ملاقاتهای پنهانی با شیعیان برقرار میکردند تا به مشکلات آنها رسیدگی کنند و از عوارض عدم دیدار امام، متضرر نشوند.
خفقان حاکم بر امام و شیعیان
واحدینژاد به ذکر روایتی در این زمینه پرداخت و اضافه کرد: اسحاق بن ابان میگوید: «حضرت عسکری(علیه السلام) به دوستان و شیعیان پیغام میداد که بعد از نماز عشاء و خفتن بروید، فلانجا من آنجا خواهم آمد. با اینکه نگهبانان، لحظهای از در زندان ایشان غفلت نداشتند و در هر پنج روز یک مرتبه نگهبانان عوض میشدند و دیگری را به جای آنها تعیین میکردند…».
این پژوهشگر با اشاره به جایگاه علمی امام(ع) به ماجرای جاثلیق مسیحی و باران استسقاء پرداخت و تصریح کرد: در زمان حضرت عسکری قحطی رخ داد؛ به دستور خلیفه، وزیر دربار و تمام اهل مملکت برای نماز استسقاء به صحرا رفتند. سه روز پشت سر هم به مصلّی رفتند و دعا کردند، اما باران نیامد. روز چهارم جاثلیق عالم نصاری با نصرانیان و رهبانان به صحرا رفتند، در میان آنها راهبی بود همین که دست خود را به دعا برداشت، آسمان شروع به باریدن کرد و مردم به شک افتادند، خلیفه به امام پناه برد و امام به صحرا رفتند، جاثلیق با رهبانان هم آمدند؛ امام همین که دید راهب دست خود را بلند کرده به یکی از غلامان خویش فرمود دست راست او را بگیر و آنچه بین انگشتان خود پنهان کرده خارج کن و همین سبب شد تا دیگر با دعای او باران نیاید؛ بلکه آسمان که قبلاً ابری بود صاف شد و خورشید بیرون آمد. خلیفه گفت: این استخوان چیست؟ امام فرمود: این مرد به قبر یکی از انبیاء گذشت و این استخوان به دست او آمد، استخوان پیامبری را نمیگشایند مگر اینکه باران به شدت ببارد.
نمونهای از کرامات امام عسکری(ع)
واحدینژاد با بیان اینکه از ویژگیهای امام عسکری آن بود که امامت ایشان ثابت بود و شیعیان بعد از وفات امام هادی(ع)، متفرق نشدند و همه به امام عسکری رو آوردند، اظهار کرد: با این وجود تقویت فرقههای منتشر شده در جامعه، برخی افراد را نسبت به امامت امام عسکری مشکوک میکرد که بروز برخی کرامات مسئله را حل می کرد؛ یحیی بن مرزبان گفت: با مردی از اهل سَّیْب، برخورد کردم که گفت: «پسر عمویی دارم که درباره امامت حضرت عسکری(ع) و سایر امامان(ع) با من مخالف است و پیوسته بحث میکند. به او گفتم من نیز به امامت ایشان معتقد نمیشوم تا علامت و نشانهای نبینم. برای کاری وارد سامرا شدم. ناگهان مشاهده کردم که حضرت میآید. با خود گفتم: اگر دستش را به سر کشید و آن را گشود و نگاه کرد، دو مرتبه برگرداند معتقد به امامتش خواهم شد. همین که به من رسید دست خود را به سر کشید و باز کرد، بعد چنان چشمانش به نظر من درخشید، بعد برگرداند. سپس حضرت فرمودند: «یحیی، پسر عمویت که با تو درباره امامت بحث داشت چه شد؟» بیان کردم: «او را سلامت گذاشتم و به اینجا آمدم»، حضرت فرمودند که بعد از این با او بحث مکن و رفتند.
این پژوهشگر با اشاره به اقدامات امام(ع) در زمینهسازی غیبت، اظهار کرد: امام عسکری(ع) چندین شیوه را برای آمادگی شیعیان با مبحث غیبت به کار گرفتند؛ یکی از راههای ارتباطی شیعیان با امام عسکری(ع)، نامهنگاری بود. نامهنگاری در زمانی که بیشتر ایام امامت حضرت عسکری(ع) در زندان و خفا از مردم بود، یک نوع آمادگی ذهنی برای شیعیان به وجود میآورد که میتوان از امام، بهره برد، ولو اینکه الان در ظاهر و دسترس نیست. کتاب «مکاتیب الأئمه»، ۱۳۸ نامه از مکاتبات حضرت را ثبت کرده است. این تعداد نامه در مقایسه با تعداد نامههای سایر ائمه(ع) و مدت امامتشان، زیاد است.
تبیین مسئله غیبت
عضو هیئت تحریریه مجله دانشها و آموزههای قرآن و حدیث راه دیگر امام برای زمینهسازی، تبیین مسئله غیبت برای شیعیان خاص بیان کرد و افزود: یک دسته از روایاتی که در میان بیانات امام عسکری(ع) دارای فراوانی است، روایات مربوط به غیبت فرزندشان است. با اینکه در میان معصومان(ع) سابق به غیبت امام دوازدهم(ع) و تبیین مسائل مربوط به دوران غیبت اشاره شده است، لکن در زمان امام عسکری، فراوانی بیشتری دارد؛ چه اینکه زمان غیبت، نزدیک بود و شیعیان به صورت ملموس و واقعی، به زودی با امام حاضر خود وداع کرده و میبایست خود را آماده درک دوران غیبت امام دوازدهم میکردند.
وی با اشاره به تشکیل و ایجاد شبکه وکالت اضافه کرد: از شیوههایی که امام عسکری(ع) همچون پدر بزرگوارشان به کار بردند، استفاده از وکلا برای نواحی مختلف بلاد اسلامی بود. البته این کار با وسعت و تأکید بیشتری انجام میشد. حضرت به برخی سرشناسان مناطق، نامه مینوشتند و وکیل آن ناحیه را به آنها معرفی کرده و میخواستند که حقوق واجبشان را به وکلا تحویل بدهند و از مراجعه حضوری به خود حضرت که البته امکانش نیز فراهم نبود، پرهیز کنند.
واحدینژاد بیان کرد: امام عسکری در نامهای به عبدالله بن حمدویه، که چهره سرشناس منطقه نیشابور بود، نوشت: من ابراهیم بن عبده را بر شما نصب کردم تا اهالی آن نواحی و ناحیه شما حقوق واجب ما را بپردازند. من او را امین خود برای دوستانم در آن نواحی قرار دادم، جهت تأکید بیشتر، نامهای به دوستان و شیعیان نوشت: «نامهای برای ابراهیم بن عبده فرستادم و در آن نامه ایشان را به نمایندگی خویش معرفی کردم، تا حقوقم را از دوستانم دریافت دارد و به من برساند… او باید تقوای الهی را رعایت کند و شما وظیفه دارید حقوق شرعیه را به او بسپارید. من به او اجازه دادم که آن را در امور مشروع مصرف کند و خداوند به رحمت خویش از تقصیراتش بگذرد».
جریانهای فکری دوره امام عسکری(ع)
وی با اشاره به جریانهای فکری زمان امام عسکری(ع)، اظهار کرد: در دوره امام جریانات فکری مختلف از جمله جریان زیدیه فعال بودند؛ سردادن شعارهای آزادیطلبانه، همراه با به خروش آوردن مردم و با استفاده از فضای متشنج سیاسی روز جهت به دست آوردن جایگاه و حکومت سیاسی از جمله تلاشهای فرقه منحرفه زیدیه بود. آنچه بستر قیامهای زیدیه را برایشان فراهم کرد، آشوبهای داخلی و خارجی بود که در زمان حکومت عباسی به وجود آمده بود. مهمترین این شورشها، شورش زنگیان به رهبری علی بن محمد مشهور به «صاحبالزنج» متوفی ۲۷۰ قمری است که خود را علوی و از خاندان زید شهید معرفی میکرد. نتیجه این حرکت علاوه بر کشته شدن هزاران نفر و غارت شهرهای مختلف، موجب تشدید اختناق بر ضدشیعیان و ناامیدی آنها از روی آوردن به قیامهای مسلحانه بود؛ امام حسن عسکری(ع)، ضمن رد ادعای علوی بودن او، به محمّد بن صالح خثعمی فرمودند: «صاحبالزنج از ما خاندان نیست».
واحدینژاد با اشاره به جریان واقفیه، اضافه کرد: بعد از شهادت امام کاظم(ع)، عدهای از پیروان حضرت، امامت را در امام کاظم(ع) متوقف دانستند. این جریان تا زمان امام عسکری(ع) نیز ادامه حیات داشت. جریان دیگر هم غالیان بودند؛ پیدایش غلو از زیانبارترین جریانها و انحرافهای درونی شیعه به شمار میرود که به علت پیشینۀ تشیع سردمداران آن، نقش مهمی در تخریب شخصیت ائمه(ع) و ترسیم جلوهای ناپسند از شیعه و انزوای مکتب اهل بیت(ع) داشته است. ادریس بن زیاد میگوید: من درباره ائمه(ع) معتقد به سخنی بس بزرگ، خدایی، بودم. برای دیدن حضرت عسکری به سامرا رفتم. در سر حمامی به خواب رفتم. از خواب بیدار نشدم مگر به وسیله برخورد شلاق حضرت عسکری(ع) که مرا با آن بیدار کرد. چشم باز کرده سلام کردم؛ در همان برخورد اول فرمود: ادریس! «بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ». گفتم آقا همین کافی است، من آمده بودم که در همین مورد از شما سؤال کنم. امام از من رد شد و رفت.
به گزارش ایکنا، این پژوهشگر با اشاره به جریان اهل حدیث، اظهار کرد: در زمان امام عسکری(ع)، شبهاتی میان مردم رواج داشت که اهل حدیث به آن دامن میزدند. برخی از این شبهات شامل جبر و تفویض، تجسم و رؤیت خداوند، مخلوق بودن قرآن است. یکی از کارهای حضرت، راهنمایی مردم برای هدایت درباره شبهات ایجاد شده و نیز مواظبت از جان شیعیان در برابر عوارض ناشی از پیروان شبهات مذکور بود. چنانچه شبهه مخلوق بودن قرآن، دستاویزی برای حکومت برای تسویهحسابهای سیاسی و اعتقادی شده بود.