در جامعه ما معمولا تواضع با خاکساری، خودشکنی و تحقیر خود یکی شمرده میشود. در جایی میبینیم شخص کممایهای انواع ادعاهای ریز و درشتی به سود خودش ردیف میکند.
ردنا (ادیان نیوز) – «بابا، الان شما فیلسوفی؟» «نه عزیزم، من ادای فیلسوفا رو در میارم.» «مگه شما میمونی که ادای فیلسوفا رو در میاری؟» این گفتوگویی بود که بین من و پسر شش، هفت سالهام درگرفت. تازه کتابی از من در دفاع از فلسفهورزی منتشر شده بود. با پسرم رفته بودیم کتابفروشی. آنجا با کتابفروش و چند مُراجع بحثی درباره این کتاب درگرفت و واژههای «فلسفه» و «فلاسفه» و مشتقات آن زیاد تکرار شد. از کتابفروشی که بیرون آمدیم، پسرم کنجکاوانه پرسید که آیا من فیلسوفم و من متواضعانه گفتم نه. اما انگار جای مناسبی تواضع نکرده بودم و این پاسخ به صورت تحتاللفظی آن فهمیده شد. از آن شب آموختم که جاهایی نباید خودشکنی کرد و کارم تواضع نبوده است. پس تواضع دقیقا چیست؟
در جامعه ما معمولا تواضع با خاکساری، خودشکنی و تحقیر خود یکی شمرده میشود. در جایی میبینیم شخص کممایهای انواع ادعاهای ریز و درشتی به سود خودش ردیف میکند. اما هوشمندانه در آغاز سخنش میگوید «من دارم درس پس میدهم!» و ما ناخواسته فکر میکنیم چه انسان متواضعی است! اما اگر همان سخنان را بدون این جمله بیاورد، او را مغرور قلمداد میکنیم. اگر کسی بگوید من جامعهشناسم برایمان عادی است، اما اگر در مقام معرفی خود بگوید که من فیلسوفم او را مغرور به حساب میآوریم. در واقع، تعابیری چون «حقیر» و «این بنده سراپا تقصیر» که در فرهنگ ما رواج و گاه مقبولیت دارد، بیش از آنکه بیانگر تواضع باشد به واقع نوعی خودنمایی است. ظریفی نقل میکرد که کسی درباره خودش نوشته بود «الاحقر» (یعنی حقیرتر) و دیگری اعتراض کرده بود که هنوز دانش شما به آن حد نرسیده است که ادعای «الاحقر» داشته باشید، بهتر است به همان «حقیر» بسنده کنید.
در فرهنگ ما گویی هرچه شخص خودش را به ظاهر بیاعتبارتر کند، اعتبار بیشتری به دست میآورد. خود را ندیدن یا کمتر از واقع دیدن و خودزنی گویی فضیلت است. حتی در بخشی از ادبیات عاشقانه ما، عاشقان با تحقیر خود میخواستند نظر معشوق را جلب کنند تا جایی که میگفتند: «سحر آمدم به کویت به شکار رفته بودی/ تو که سگ نبرده بودی، به چه کار رفته بودی؟» همچنین داستان «سگ اویم، سگ اویم، عو عو» زبانزد بسیاری کسان است. این تلقی از تواضع که هم با تحقیر خویش همراه است و هم با نوعی فریبکاری، موجب آن میشود تا کسانی آن را نقد کنند و مدعی شوند که اگر فضیلتی داریم، چرا پنهانش کنیم. یا گاه کسانی فکر میکنند تواضع جایی خوب است و جایی بد. اما اگر تواضع فضیلت باشد و فضیلت را امری جهانروا بدانیم و اصولا اخلاق را پدیدهای جهانی بشماریم، در آن صورت تواضع همواره خوب خواهد بود و غرور بد.
حال بهتر است تصویر دقیقتری از چیستی تواضع به دست بدهیم. غالب عالمان اخلاق مسلمان درباره تواضع سخن گفته و آن را نوعی فضیلت شمردهاند. برای مثال، ملا مهدی نراقی از تواضع به مثابه فضیلت یاد میکند و معتقد است تواضع یعنی آنکه ذاتا خود را برتر از دیگری ندانیم. سپس اشکال میکند که چطور مسلمان مومن میتواند در برابر شخص کافر تواضع پیشه کند در حالی که باید خود را فراتر بداند؟ آنگاه پاسخ میدهد که مقصود از تواضع آن است که هیچ کس ذاتا خودش را بهتر از دیگری نشمارد، نه آنکه به دلیل داشتن برخی صفات آشکار خود را برتر از دیگری نداند. (جامع السعادات، ج۱، ص ۳۸۸) به تعبیر دیگر همه انسانها ذاتا برابر هستند. اما کسی ممکن است به دلیل دانش و دیگری به دلیل مهارت خود، از جهتی، بر دیگران برتر باشد. من حق ندارم خودم را از آینشتاین بهتر بدانم، اما احتمالا، در فهم اشعار حافظ خود را از او بهتر میدانم و اگر گفتم که من حافظ را از آینشتاین بهتر میشناسم، این غرور یا خلاف تواضع نیست. چون در اینجا واقعیتی را بیان کردهام. البته با قبول این واقعیت که او در بسیاری از عرصهها، از جمله فهم گوته، از من و امثال من برتر است. بدین ترتیب، اگر کسی گفت من فیزیکدان یا متخصص فلسفه هستم، خودنمایی یا غرور محسوب نمیشود و تواضع این نیست که داشته خود را انکار کنیم. این بحث همچنان ادامه دارد تا دقیقا بدانیم تواضع چیست و غرور کدام است.
یاداشتی از حسن اسلامی اردکانی