خبر دیدار پاپ با آیتالله سیستانی در جریان سفر رهبر کاتولیکهای جهان به عراق در رسانه های فرانسوی بازتاب گسترده ای داشت. آیا این توجه ویژه رسانههای دولتی به خبر ملاقات پاپ و آیتالله را میتوان نشانی از تعریف دوگانه لائیسیته در ساختار سیاسی فرانسه دانست؟
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، خبر ملاقات پاپ فرانسیس و آیت الله سیستانی را نخستین بار خبرگزاری فرانسه به نقل از لوئی رافائل ساکو، کاردینال کلیسای کلدانی کاتولیک بغداد منتشر کرد. پس از چند روز این خبر رسما توسط دفتر رسانه ای واتیکان تایید شد.
اسقف کلیسای کلدانی بغداد گفته که احتمالا دو طرف در جریان این ملاقات یک سند همکاری نیز امضا خواهند کرد. از این جهت، این سند می تواند مشابه متنی باشد که در بهمن ۱۳۹۷ و در جریان سفر پاپ به امارات بین رهبر کاتولیک های جهان و شیخ احمد الطیب رئیس فعلی الازهر مصر و دانش آموخته سابق دانشگاه سوربون پاریس امضا شد.
رسانه های فرانسوی، ملاقات بین رهبر شیعیان عراق و رهبر کاتولیک های جهان را تلاشی در راستای گفتگوی بین ادیان قلمداد کرده اند، به خصوص که قرار شده است پاپ پس از ملاقات با آیت الله سیستانی به ناصریه در جنوب عراق برود تا در نزدیکی سرزمین تاریخی اور که زادگاه حضرت ابراهیم است، در نشستی با حضور بزرگان مذاهب مختلف عراق شرکت کند. بخش های دیگر سفر پاپ نیز در بغداد و اربیل و موصل و مناطق مسیحی نشین استان نینوا خواهد بود. پاپ فرانسیس البته با مقامات سیاسی عراق از جمله نخست وزیر و رئیس جمهور این کشور نیز دیدار خواهد کرد. در مجموع بر طبق آمارها در کشور عراق بیش از ۷۰۰ هزار نفر مسیحی زندگی می کنند.
استقبال رسانههای لائیک فرانسه. چرا؟
از همان زمان انتشار این خبر، علاوه بر رسانه های سنتی جریان های مذهبی فرانسه چون روزنامه “صلیب” با قدمتی ۱۴۰ ساله، رسانه های دولت لائیک فرانسه اعم از شبکه فرانس ۲۴، رادیو فرانسه بین الملل و تلویزیون فرانس انفو به طور گسترده، پیشاپیش به استقبال این رویداد رفتند. این مسئله وقتی اهمیت پیدا می کند که در نظر داشته باشیم که فرانسه از سال ۱۹۰۵ و در جریان قانونی که در مجلس این کشور جهت جدایی نهاد کلیسا از نهاد دولت تصویب شد، خود را کشوری لائیک می خواند، اما ظاهرا بر خلاف تصور عمومی ، اساسا ساختار سیاسی کشور فرانسه چندان هم لائیک نیست و همچنان آنجا که منافع این کشور اقتضا کند بر هویت کاتولیکی خود بسیار هم پایبند است. در این زمینه باید به این نکته تاکید کرد که هنوز هم بعد از گذشت بیش از یک قرن از تصویب قانون جدایی کلیساها از دولت در مجلس فرانسه، مفهوم لائیسیته فرانسوی چه در بین روشنفکران و چه در میان مذهبیون ایرانی به خوبی شناخته نشده است.
اولا باید تاکید داشت که محتوای قانون ۹ دسامبر ۱۹۰۵ مصوب مجلس فرانسه، جدایی دین از سیاست نیست بلکه همانگونه که گفته شد بر انشقاق نهاد کلیسا از نهاد دولت تاکید دارد. واضح است که در ادبیات سیاسی جهان، نه کلیسا به معنای دیانت است و نه دولت به طور کامل مترادف مفهوم سیاست. ریشه تاریخی این قانون ۱۹۰۵ هم به جمهوری سوم فرانسه و بیشتر در راستای تلاش برای جدا کردن نظام آموزشی و اجتماعی و درمانی این کشور از سلطه کشیش های کاتولیک بوده است، وگرنه در متن همین قانون لائیسیته به فعالیت انجمن های مذهبی کاتولیکی در فرانسه رسمیت داده شده است و عملکرد این انجمن ها نیز در ۱۹۲۴ در پی امضای یک سند دیپلماتیک بین واتیکان و فرانسه مورد تایید پاپ قرار گرفته است.
در هر حال، تفکرات مسیحی همچنان در قالب اندیشه و مانیفست بسیاری از احزاب سیاسی در فرانسه مشهود است، به طور مثال، حزب ملی گرای فرانسه به طور مشخص از شخصیت ژان دارک که یک زن قدیس کاتولیک و شهید مبارزه با انگلیسی های پروتستان در قرون وسطی شناخته می شود، به عنوان نماد حزبی خود استفاده می کند. حتی در برخی روایت ها، نام کاخ ریاست جمهوری فرانسه را برگرفته از واژه اساطیری “الیزه” یا جایگاه نیکوکاران در دنیای پس از مرگ دانسته اند.
در سال های اخیر، شاهد آن هستیم که دولت مردان جمهوری پنجم فرانسه رویکردی متفاوت در خصوص مفهوم لائیسیته در پیش گرفته اند که نمونه بارز آن در سیاست اسلام ستیزی پاره ای جریان های سیاسی در این کشور قابل مشاهده است. امروزه، پیام های پر معنای روسای جمهور فرانسه در اعیاد مسیحی از یک سو و حمایت وزرای این کشور از فضاسازی های ضد اسلامی در فرانسه از سوی دیگر، پرسش هایی را در مورد واقعی بودن شعارهای لائیک جمهوری فرانسه در ذهن ها ایجاد کرده است.
حمایت از مسیحیان شرق از لبنان و فلسطین گرفته تا عراق و ارمنستان، حمایت مالی از کلیساهای فرانسه و تلاش برای تعطیلی مساجد و جلوگیری از ساخت مساجد جدید در شهرهای این کشور، هجمه رسانه ای شدید به جریانات و شخصیت های اسلامی در فرانسه و موج اسلام هراسی اخیر، موسوم به جدایی طلبی یا Séparatisme نمونه هایی از این تاکید دولتمردان فرانسوی به هویت مسیحی این کشور است.
اما آیت الله سیستانی…
در مورد اخبار مربوط به سفرهای پاپ معمولا نشریات مذهبی همیشه به پوشش وسیع ملاقات های رهبر کاتولیک های جهان پرداخته اند، ولی در مورد خبر دیدار آتی پاپ فرانسیس با آیت الله سیستانی شاهد آن بودیم که حتی رسانه های دولتی فرانسه نیز از همان ابتدا به این رویداد واکنش قابل توجهی نشان داده اند. از مطالعه این کنش رسانه ای هدفمند به نتایجی می توان رسید که در این نوشتار به چند نمونه آن اشاره خواهیم کرد.
اذعان به جایگاه برجسته آیت الله سیستانی
نخستین نتیجه ای که از توجه رسانه ای گسترده به خبر ملاقات بین رهبر کاتولیک های جهان با مرجعیت شیعی در عراق می توان استنباط کرد، اذعان غربی ها به نقش برجسته آیت الله سیستانی در سیر تحولات سیاسی و اجتماعی و مذهبی در عراق و منطقه است.
نمونه متعالی این نقش آفرینی مثبت آیت الله سیستانی، در جریان مبارزه با تروریسم داعش در سوریه و عراق به خوبی قابل مشاهده است. فتوای تاریخی این مرجع شیعی و اعلان وجوب کفایی جهاد با داعش و توجهاتی که در متن بیانیه آیت الله سیستانی به لزوم رعایت حال پیروان سایر ادیان و جلوگیری از خشونت بی مورد شده بود، مصداق بارزی از توجه به مسائل حقوق بشری از سوی این عالم شیعی قلمداد می گردد.
اهمیت جایگاه آیت الله سیستانی در مبارزه با تکفیری ها البته همواره در سخنرانی های سردار سلیمانی و در متن آن نامه به یاد ماندنی فرمانده شهید سپاه قدس به رهبر معظم انقلاب درباره شکست کامل داعش در سوریه و عراق نیز قابل مشاهده است، ولی در کنار آن، توجه و تاکیدی که آیت الله سیستانی در ارتباط با رعایت مسائل حقوق بشری در حین انجام تکلیف شرعی جهاد با تکفیری ها و خصوصا توجه به وضعیت مسیحیان و ایزدی ها در عراق داشت، جایگاه ایشان را در صحنه عراق و حتی بین المللی برجسته تر کرد.
شاید به همین دلیل است که برخی ها در عراق اعتقاد دارند، توجه محافل غربی و از جمله رسانه های فرانسوی به آیت الله سیستانی هم به نوعی به دلیل همین رویکردهای انسان دوستانه و حقوق بشری ایشان و توجه معظم له نسبت به رسیدگی به وضعیت مسیحیان عراقی به خصوص در استان هایی چون نینوا بوده است. در متن بیانیه ۲۰ ماده ای موسوم به “توصیهها و رهنمودهایی به رزمندگان در میدانهای جهاد” که از سوی دفتر آیت الله سیستانی در بحبوحه جنگ با داعش در ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ صادر شده، بر روی این موارد تاکید زیادی شده بود:
“جهاد آدابی عمومی دارد. شما را به خدا در حفظ حرمتهای مردمی که با شما نمیجنگند، بهویژه در مورد پیران و کودکان و زنان سعی نمایید، هرچند آنان از بستگان دشمن شما باشند. از تعرض به غیرمسلمانان با هر دین و مذهبی بپرهیزید که آنها در پناه و امان مسلمانان هستند، و هرکس به حرمت آنها تعرض کند خیانتکار است، و خیانت بهحکم فطرت و دین خداوند سبحان زشتترین افعال است. شایسته نیست که یک مسلمان اجازه دهد به حرمتهای غیرمسلمانانی که در پناه مسلمانان هستند تعرضی شود، و بر او است که بر آنها همانند خانواده خویش غیور باشد.”
فرانسویها و بهرهبردای از الگوی آیتالله
در عین حال یکی دیگر از مواردی که می تواند در ارتباط با تلاش فرانسوی ها برای نزدیک شدن به نجف مطرح باشد، مساله تعامل دوسویه مبتنی بر اصل “”سود و هزینه” است، بطوری که برخی ها معتقدند، فرانسوی ها به دنبال تئوریزه کردن مدلی از اسلام، با قرائت سیستانی هستند تا بر پایه آن، مشکلات آینده کشور خود را که روزبه روز بر جمعیت مسلمان آن افزوده می شود، برطرف کنند.
شاید بیان این نکته لازم باشد که در سالهای اخیر نهاد های آموزشی فرانسه از جمله دانشگاه سوربون پاریس نیز ارتباطات گسترده ای با حوزه های علمیه شیعی برقرار کرده اند و حتی به طور سالیانه بورس هایی را نیز به طلاب شیعی برای ادامه تحصیل در فرانسه اعطا می کنند. البته این مسئله را شاید باید با سیاست تبیین مدل “اسلام فرانسوی” و تربیت امامان جماعت میانه رو برای مساجد این کشور نیز بی ارتباط ندانست. در نقطه مقابل، فرانسوی ها در سالهای اخیر برای حضور در منطقه و تعامل با جوامع اسلامی، دنبال مدلی به زعم خود میانه از جریان های اسلامی هستند و هدفشان نیز از این راهبرد، علاوه بر پیشبرد برنامه های سیاست خارجی دولت فرانسه در جهان اسلام، کنترل جریان رو به رشد اسلام گرایی در داخل مرزهای این کشور بوده است. بر طبق آمارهای غیر رسمی امروزه مسلمانان بیش از ۱۰ درصد جمعیت ۶۸ میلیونی فرانسه را تشکیل می دهند و نرخ رشد جمعیتشان نیز بیشتر از سایر گروه های اجتماعی در فرانسه است. علاوه بر این فرانسه که برای خود سهمی در منطقه قائل است، در برخی حوزه ها اعم از مدیترانه و نیز کشورهای لبنان و سوریه خود را ذیطرف تلقی می کند.
مشابهت بین کنش سیاسی واتیکان با عملکرد بیت آیت الله سیستانی
اگرچه شاید در یک سده اخیر نقش کلیسا در سیاست به شدت کم رنگ جلوه می کرد، اما گویا با یک عصر بازگشت در این حوزه روبه رو هستیم، بطوری که پس از عبور از دوره انزوای سیاسی کلیسای کاتولیک، واتیکان در سالهای اخیر نشان داده است که در پی تاثیرگذاری هر چه بیشتر در معادلات سیاسی جهان است.
به طور مثال در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری در آمریکا شاهد آن بودیم که دستگاه های مذهبی و تبلیغی و مالی وابسته به پاپ در ایالات متحده به شکل عملی و علنی به حمایت از کاندیدای کاتولیک دموکرات ها می پرداختند. حتی در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا نیز یکی از فیک نیوزهایی که در بستر فیسبوک در ساعاتی قبل از برگزاری انتخابات در ۸ نوامبر ۲۰۱۶ توسط دستگاه تبلیغاتی ترامپ منتشر شده بود خبر کذب حمایت پاپ از ترامپ بود که به گفته کارشناسان شبکه های اجتماعی نقش بالایی نیز در موفقیت آن روز کاندیدای جمهوری خواه داشته است.
در واقع جمعیت حدود یک میلیارد و سیصد میلیونی کاتولیک ها در جهان و نو زایش جنبش توجه دوباره به مذهب و متافیزیک در غرب بستر مناسبی را برای واتیکان از جهت ورود به دنیای سیاست و تاثیرگذاری در نتایج انتخابات ها ایجاد کرده است. در زمینه قدرت نرم و حضور رسانه ای هم در سال های اخیر شاهد فعالیت های گسترده واتیکان بوده ایم.
فراموش نکنیم که در جریان انتخابات سیاسی در عراق نیز کاندیداهای مورد تایید بیت آیت الله سیستانی عملا از شانس های اول ورود به پارلمان این کشور هستند. در زمینه رسانه ای و حضور در دنیای مجازی نیز مجموعه وابسته به آیت الله سیستانی بسیار فعال شده است و حتی به زبان های اروپایی از جمله فرانسوی نیز به طور روز افزون دست به تولید محتوا می زند. از این جهت باید اشاره کرد که نحوه نقش آفرینی پاپ در جریانات سیاسی جهان به صورتی غیر مستقیم پیگیری می شود که از این حیث حتی مشابهت هایی قابل مشاهده است. این نحوه کنش سیاسی و فعالیت مدنی و بین المللی بیت آیت الله سیستانی نیز احتمالا از نکاتی است که مورد توجه سیاست گذاران رسانه ای در فرانسه بوده است.
در هر حال، توجهاتی که رسانه های فرانسوی به رهبران مذهبی کاتولیک جهان نشان می دهند، بار دیگر اثبات می کند که ورای شعار های مبتنی بر لائیسیته که شاید در قرن گذشته ابزار فریب بسیاری از روشنفکران ایرانی و عرب نیز بوده است، کشور فرانسه را همانگونه که از دیرباز در بین مورخین اروپایی به این نام خوانده شده است، باید همچنان با لقب تاریخی “دخت مهتر کلیسا” شناخت.