آیات قرآن در جهت توسعه و عمق نگاه ما به “اهل کتاب” یعنی کسانی که دارای مکتب الهی هستند، تأثیر غیرقابلانکاری دارد، و ما را بدان دعوت نموده است.
ردنا (ادیان نیوز) – بجاست در کنار آیاتی که از فساد و تباهی برخی از اهل کتاب پرده برمیدارد، به آیاتی که نشان از روحیه معنوی و انسانی برخی از آنان نیز میباشد توجه شود.
نمونهای از آیاتی که برخی از اهل کتاب به خاطر رفتار انسانیشان ستوده شدهاند، از قرار است؛
الف) در رابطه با “امانتداری”؛ قرآن بدین شکل برخی از آنان را میستاید که اگر دینارهای فراوانی به امانت به آنان داده شود به صاحبانش بازمیگردانند: «و مِن اَهلِ الکتبِ منان تَأمَنهُ بِقِنطار یؤَدِّهِ اِلَیک». (سوره آل عمران/۷۵)
ب) دررابطه با “برخورداری از مکارم اخلاقی”
قرآن گروهی از اهل کتاب را به سبب برخورداری از صفت پسندیده “پاسخ بدی را بهخوبی دادن”، ستایش میکند: «اَلَّذینَ ءاتَینهُمُ الکتبَ… ویدرَءونَ بِالحَسَنَهِ السَّیئَه». (سوره قصص/۵۴)
ج) و نیز “انفاق” دیگر صفت خوب جمعی از آنان است که در قرآن فرمود: «و مِمّا رَزَقنهُم ینفِقون». (قصص/۵۴)
در نهجالبلاغه آمده؛ امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر که عازم مصر بود و مصر جایگاه زیست اقوام و نحل و مکاتب دینی گوناگون بوده، میفرماید:
“مردم، دودسته هستند یک دسته [مسلمان و] برادران دینی شمایند، و دسته دیگر [گرچه مسلمان نیستند] اما همانند شما در مخلوق خدا بودن هستند؛ النّاسُ صِنْفان؛ إمّا أَخٌ لَک فیالدِّینِ أو نَظِیرٌ لَک فی الخَلْق. (نامه/۵۳)
این نگاه امام اول شیعیان در بین ما شیعیان و کشورهای اسلامی با هم کیشان خود و نیز با کشورهای غیر اسلامی مغفول مانده است!
به تعبیر بلند قرآن اگر مجاهدان دینی و انسانی نباشند شرایط زیست برای دیگر ادیان هم فراهم نمیشود. و مهم دراین آیه، کلمه “الناس” است که آمده تا کسی مجاهدان را منحصر به مسلمانان نکند، چنین فرمود؛ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ.. اگر مجاهدات مردمان نبود چیزی از کلیسا و بِیَع و مساجد باقی نمیماند. (حج/۴۰)
چراکه ظالمان در ظلم خود، نسبت به هر اتحاد و انسانیت و معنویتی، حساس و هراسناک هستند!
اینجاست که سزاوار است همانطوری که در بنرهای منصوب در شهر نجف دیده میشود، از مجاهدتهای بزرگ فرزندان اسلام قدرشناسی شود که نمونه آن شهیدان سلیمانی و ابومهدی مهندس است.
سفر جناب پاپ به عراق و ملاقات با آیتالله سیستانی یک اتفاق بسیار پرجاذبهای است که انظار مذهبیان و سیاستمداران جهان را به خود جلب نموده تا جایی که خبر مهم و اول جهان در این روزها به شمار میرود.
این ملاقات تاثیرات مهمی میتواند داشته باشد؛
یکم) ازسویی شرح صدر و توسعه دید مرجعیت شیعه را میرساند که با چه دوراندیشی و اخلاق محمدی(ص) و سیره علوی(ع) پذیرای بزرگترین رهبر مسیحی جهان میشود.
و این پذیرش ملاقات در عصری رقم میخورد که میبینیم داعش به اتهام شرک، گردن میزند و بر باور و روش غلط و ظالمانه خود پامیفشرد و پشت پرده مورد حمایت ارتجاع منطقه و حکومتهای استبدادی است.
و نیز در عصری که میبینیم؛ برخی از افراد سیاستزده چگونه بر استخوان رقبای سیاست خود هم رحم نمیکنند و در وادی رقابت به همه بایدهای اخلاقی، آتش میکشند.
دوم) این سفروملاقات تأثیر بر عراق و شکلگرفتن همزیستی بهتر بین طوایف دینی واقوام محلی خواهد داشت، از مسلمان ومسیحی، شیعه و سنی و ایزدی و کُرد و… و طبیعتاً از سوی دیگر از روشهای تند و تیز اعتقادی و رفتاریی که برخی مسلمانان نسبت به “اهل کتاب” دارند، خواهد کاست.
سوم) این اتفاق تاریخی میتواند تأثیرات منطقهای هم داشته باشد؛ منطقهای که سوریه وعراق مدتهاست درآتشی که حکومتهای استبدادی شعله ور کردهاند میسوزد و نیز اختلافات در مانند لبنان جدیتر شده.
چهارم) این ملاقات میتواند بر سیاستمداران جهان غرب در اتخاذ روشهای مناسب برای تعامل و دوری از جنگ و ارعاب و اتهام نسبت به جهان اسلام تأثیرگذار باشد.
بله، ادعای حاکمان عرب، برجدایی دین از سیاست است اما تأثیر دین و باورهای دینی رانمیتوان درجهان تعاملات سیاسی نادیده گرفت. همانطوری که جدیت ورود مذهبیان در سیاست قابل انکار نیست. نمونه آن رأی قابل توجه مذهبیان آمریکایی در انتخابات اخیر امریکا به ترامپ است.
امید است که این برنامه زیبای تاریخی که در پرده نمایان آن گفتوگوی ادیان بین دو زعیم دینی است، درپس آن؛ کمک به همزیستی بهتر ودوری از جنگ و آتش و ویرانگی است، مورد استقبال گروههای تندرو نیز قرار گیرد و خدای نخواسته دستاوردهای آن را به خاطر مسائل جناحی و شخصی و سیاسی داخلی تخریب نکنند.