ایجاد شک و شبهه در ایمان جناب ابوطالب نخستین قدم برای ایجاد تشکیک در عقاید امامیه است. رسانههای شیعی وظیفه دارند که مقابل این تشکیک بایستند، اما پژوهش درباره زندگی آن جناب کمتر انجام میشود.
به گزارش ردنا (ادیان نیوز)، مرتضی بریری در یادداشتی ضمن تبیین دیدگاه شیعه در خصوص ایشان به وظایف رسانهها در خصوص معرفی چهره تابناک پدر بزرگوار امیرالمومنین (ع) اشاره کرده است:
بیستوششمین روز از ماه شریف رجب، اتفاق ناگواری را در دل خود ثبت کرده است؛ سید بطحاء حضرت ابوطالب (ع)، عموی بزرگوار و مجاهد پیامبر مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) و پدر امیرالمومنین امام علی (ع) در چنین روزی وفات یافت.
منابعی، چون «مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد و سِلاحُ الْمُتَعَبّد» اثر شیخ طوسی، «منتخب التواریخ» اثر ملاهاشم خراسانی، «قلائد النحور فی وقایع الایام و الشهور» اثر مرحوم آیت الله ذبیح الله محلاتی، «تقویم شیعه» شیخ عبدالحسین نیشابوری و «وقایع الایام» اثر ملاعلی واعظ خیابانی روایت کردهاند که سه سال پیش از هجرت، در روز ۲۶ رجب سال دهم بعثت، حضرت ابوطالب (ع) جان به جان آفرین تسلیم کردند.
همچنین در کتاب شریف «سرّالسلسله العلویه: در انساب سادات علوی» اثر شیخ ابی نصر سهلبن عبدالله بخاری که با تحقیق سید مهدی رجایی، از سوی کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی (ره) منتشر شده است، اشاره شده که سن حضرت ابوطالب (ع) به هنگام رحلت بالغ بر ۸۰ سال بوده است. ملاهاشم خراسانی نیز در «منتخب التواریخ» سن جناب ابوطالب را هنگام وفات ۸۰ سال ذکر میکند. البته تاریخ فوت حضرت در منابع دیگری، چون «اسدالغابه فی معرفه الصحابه» اثر ابن اثیر روزهای دیگری نقل شده است.
در نام و نسب حضرت ابوطالب (ع)
به روایت شیخ عبدالحسین نیشابوری، نام شریف آن حضرت عمران است، پدرشان عبدالمطلب و مادرشان نیز فاطمه بنت عمروبن عائذ. ابوطالب (ع) با عبدالله، پدر پیامبر (ص) و زبیر بن عبدالمطلب، برادر ابوینی و سایر اولاد جناب عبدالمطلب فقط از جانب پدر یکی بودند.
در تاریخ، ثبت است که پس از وفات حضرت عبدالمطلب، سرپرستی پیامبر (ص) به جناب ابوطالب (ع) رسید و همو بود که تا پای جان از حضرت و اهدافش دفاع کرد. آگاهیم که پس از بعثت پیامبر مکرم اسلام و پیوستن و گرویدن بسیاری از مردم به دین حنیف، طوایف مختلف قریش پیماننامهای نوشتند و طی آن عهد کردند که با بنیهاشم همسفر و همنشین نشوند، با آنان معامله نکنند، دختر به آنها ندهند و از آنها دختر نگیرند. هدف این بود که با محاصره شدید اقتصادی، بنیهاشم به قدری تحت فشار قرار گیرد تا حضرت محمد (ص) را به قریش تحویل داده و آنها پیامبر اکرم (ص) را به قتل برسانند.
جناب ابوطالب (ع) به عنوان بزرگ طایفه بنیهاشم، دستور داد تا عشیره به درهای که متعلق به خودشان بود، منتقل شوند. آن حضرت برای محافظت از جان پیامبر اسلام، شخصاً شبانه روز تلاش کرد و در همین راستا نیز علاوه بر تعیین تیمی نظامی، شبانه جای خواب حضرت را تغییر میداد و امیرالمومنین (ع) و دیگر فرزندانش را به جای ایشان میخوابانید تا دشمنان موفق به اجرای نقشه شوم خود که ترور پیامبر و نابودی اسلام بود، نشوند؛ چراکه پیماننامه قریش، نابودی اسلام را دنبال میکرد. سختیهای بسیار این محاصره سبب شد تا وجود شریف حضرت ابوطالب تحلیل برود (جناب ابوطالب در هنگام محاصره نزدیک به ۸۰ سال سن داشتند) و ایشان به فاصله اندکی پس از پایان محاصره به دیدار حق شتافتند.
در ایمان جناب ابوطالب (ع) شکی وجود ندارد
پیروان مکتب امامیه درباره ایمان حضرت ابوطالب (ع) به پیامبر مکرم اسلام (ص) اجماع دارند و تاریخ را بهترین دلیل برای اثبات این مدعا میدانند. شیخ صدوق علیه رحمه در «کَمالُ الدّین و تَمامُ النّعْمَه» اشاره دارد که جناب عبدالمطلب حجت الهی و حضرت ابوطالب وصی ایشان بوده است. همچنین طبق روایت «ودایع الانبیا» عصای حضرت موسی و انگشتر حضرت سلیمان توسط جناب عبدالمطلب به حضرت ابوطالب سپرده شده و ایشان نیز آنها را به پیامبر مکرم اسلام (ص) سپردند.
ابن اثیر که شافعی مذهب بود نیز در «جامع الاصول» اشاره کرده است که از عموهای پیامبر (ص) جز حمزه، عباس و ابوطالب کس دیگری نزد اهل بیت ایمان نیاوردهاند. علامه مجلسی نیز در «بحارالانوار» ذکر کرده است که جناب ابوطالب هیچگاه بتی را عبادت نکرد و او یکی از اوصیای حضرت ابراهیم بود. شیخ مفید نیز کتابی با عنوان «ایمان ابیطالب» تألیف کرده است.
علامه امینی نیز بخش مهمی از «الغدیر» را به ایمان حضرت ابوطالب اختصاص داد و بعدها از دل این مطالب کتابی با عنوان «ایمان ابوطالب» تدوین شد. ایشان در آن بخش به حدیثی از امام رضا (ع) اشاره میکند که خطاب به حضرت عبدالعظیم حسنی فرمودند: «اگر تو در ایمان ابوطالب شک کنی جایگاهت در آتش جهنم است.» همچنین این محقق بزرگوار حدیثی به نقل از اصبغ بن نباته (از اصحاب خاص امیرالمومنین) آوردهاند که در منابع دیگری، چون «کمال الدین» و «بحار الانوار» هم روایت شده است و بنا بر آن امیرالمومنین (ع) فرمود: «به خدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبدمناف عبادت بت نکردهاند. گفتند: پس چه را عبادت میکردند؟ فرمودند: به سوی کعبه نماز میخواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند.»
اشعار حضرت ابوطالب و برخی از اوصاف شخصیتی او نیز نشان از ایمان خالص آن بزرگوار و مجاهد کبیر دارد. در برخی منابع تاریخی از جمله «امالی» شیخ صدوق دیده میشود که با رحلت آن بزرگوار، جبرئیل بر پیغمبر نازل شد و عرض کرد که «یاور تو از دنیا رفت، هجرت کن.» همچنین آمده است وقتی که حضرت امیرالمومنین امام علی (ع) خبر درگذشت پدر بزرگوارشان را به پیامبر اسلام (ص) دادند، آن حضرت به شدت ملول و محزون گشتند و فرمودند: «یا علی برو و پدرت را غسل بده و حنوط و کفن کن و، چون بر روی سریر نهادی به من خبر بده.» وقتی علیبنابیطالب دستورات ایشان را انجام داد، پیامبر تشریف آوردند و، چون چشمشان به پیکر آن جناب افتاد حالت حزن به ایشان دست داد و فرمود: «ای عمو صله رحم و مهربانی کردی و جزای خیر دیدی.ای عمو در کوچکی مرا کفالت کردی و در بزرگی مرا نصرت و حمایت فرمودی.».
اما با این اوصاف و چنین تاریخ مسلمی، برخی در ایمان جناب ابوطالب تشکیک کردهاند. بویژه سران وهابیت از جمله کسانی، چون ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب و پیروان آنها اصرار به کافر دانستن حضرت ابوطالب دارند. البته ابن تیمیه در نقل خود اشاره نکرده که منظورش از «اهل علم» کیست؟ او در سایر ادعاهای خود علیه شیعه نیز به همین ترتیب عمل میکند. محمد بن عبدالوهاب نیز نوشته که «ابوطالب کافر مرد و علی رغم اصرار رسول خدا به خاطر ترس از ننگ، ایمان نیاورد.» این در صورتی است که بزرگان تاریخنگاری اسلام از جمله ابن اسحاق و ابن هشام چنین مطلبی را نگفتهاند.
وظیفه رسانههای شیعی
با گسترش رسانه و ابزارهای ارتباطی و همچنین شبکههای اجتماعی، مباحث و گفتگوها و مناظرههای عقیدتی نیز بیش از پیش شده است. برخی از دشمنان ایران اسلامی که از امکانات وسیع رسانهای برخوردارند، تلاش کردند با راهاندازی رسانههای مختلف و همچنین تولید صفحات بسیاری در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دست به تشکیک در اعتقادات شیعی بزنند. جمع کثیری از دانش آموختگان مدارس وهابی نیز شبانه روز به این کار مشغولند و برای انجام چنین اموری حقوق نیز دریافت میکنند. بهواقع حمله آنان به اعتقادات شیعی ممکن است خدای ناکرده باعث شود تا جوانان ایرانی دین را فراموش کنند.
برنامههای معاندان برای به ثمر نشستن این حمله روند خاصی دارد و ایجاد شبهه در ایمان جناب ابوطالب (ع) مقدمهای است بر دیگر مباحث از جمله مقوله جانشینی پیامبر مکرم اسلام (ص). بر این اساس آنها آرام آرام اعتقادات مردم را زیر سوال برده و جوانان را نسبت به دین بیتوجه میکنند؛ پس از آن نیز در تبلیغات خود این بیتوجهی را برگرفته از عملکرد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران معرفی میکنند. کما اینکه اکنون نیز تبلیغات بسیاری در این خصوص علیه نظام میشود؛ بنابراین ضرورت دارد در رسانههای عمومی همچون صداو سیما، مطبوعات و خبرگزاریهای کشور و شبکههای اجتماعی، نسبت به اعتقادات شیعه از جمله ایمان حضرت ابوطالب (ع) بحث و بررسی بسیار صورت گیرد. یکی از راههای پر اهمیت در این راستا معرفی کتابها و پژوهشهایی است که درخصوص حضرت ابوطالب (ع) منتشر شده است. مع الاسف در این حوزه مهم از تاریخ اسلام، منابع و پژوهشهای چندانی وجود ندارد.
اما از آخرین کتابها و منابع منتشر شده درباره آن حضرت کتابهایی، چون «زندگی پرافتخار حضرت ابوطالب (ع)» نوشته محمد محمدی اشتهاردی از انتشارات بهنشر (سال ۱۳۹۷) و کتاب «جلوه ناب ایمان: کنکاشی درباره ایمان ابوطالب (ع)» اثر مرحوم آیتالله شیخ محمدرضا طبسی نجفی از انتشارات دارالرسول (۱۳۹۶) است.
سوال اینجاست که آیا درباره همین دو کتاب فوق الذکر اخبار خوب و درخور توجهی در رسانهها منتشر شده است؟ چقدر این کتابها برای عامه مردم معرفی شدهاند؟ متأسفانه در حد بسیار کم این اتفاق افتاده است و شاید بتوان گفت مخاطبان هنوز نسبت به انتشار چنین آثاری آگاهی پیدا نکردهاند.
فارغ از این کتابها، دیگر آثار منتشر شده درباره ایمان حضرت ابوطالب (ع) تا چه حد در رسانههای گروهی معرفی شدهاند؟ سوال مهمتر این است که آیا عامه مردم میتوانند با جستوجو در فضای مجازی با کتابی درخور تأمل درباره زندگی آن حضرت آشنا شده تا به تهیه آن اقدام کنند؟ معرفی چنین منابعی مستلزم آن است که خبرنگار نخست دغدغه این موضوع را داشته باشد و در ادامه با تکیه بر مطالعات پیشینی خود پیرامون تاریخ اسلام، به مطالعه دقیق آن کتاب و منبع درباره زندگی حضرت بپردازند و در ادامه آن را برای مخاطبان معرفی کنند. متأسفانه این امر بسیار کم رخ داده است و اصولاً باید گفت که رسانههای ایرانی نسبت به این موضوع توجه چندانی نشان ندادهاند.
با این اوصاف، اما ضرورت دارد که خبرنگاران حوزه کتاب و خبرنگاران حوزه دین به این مبحث مهم بپردازند. در واقع هنوز هم دیر نشده است و میتوان در مناسبتهای مختلف به معرفی کتابهای پیشتر منتشر شده با موضوع حضرت ابوطالب (ع) پرداخت.
همانطور که اشاره شد ایجاد شک و شبهه در ایمان جناب ابوطالب نخستین قدم برای ایجاد تشکیک در عقاید امامیه است. اکنون مردم در مواجهه با چنین مسائلی به جستوجو در رسانهها میپردازند تا بتوانند یک کتاب خوب را متناسب با ظرفیت فکریشان بیابند. باید تلاش کنیم تا به این ضرورت و این نیاز مخاطب پاسخ درخوری بدهیم.
اولا این که به فرض ابوطالب مشرک از دنیا رفته باشد چه خللی در عقاید شیعه ایجاد می شود ؟
ثانیا : تا آن جا که می دانیم خود شیعه می گوید و معتقد است که ابوطالب به پیامبر ایمان آورد این یعنی قبلا از رسالت پیامبر مشرک بوده است حال چگونه عده ای از جمله در بحار الانوار مدعی شده اند که وی هیچ گاه قبل از رسالت پیامبر هم حتی بت پرست و مشرک نبوده است ؟ این ادعاهای بدون سند و مدرک و غلوآمیز از کجا می آید ؟ مشتی احادیث جعلی ؟ اگر بنا به ادعا باشد که همه می توانند ادعای بدون دلیل کنند .
در نهایت ایمان ابوطالب بین شک و یقین قرار دارد و نمی تکان در مورد اظهار قطعی کرد .