مهمترین و پُرانعکاس ترین خبر اسفندماه، دیدار پاپ فرانسیس رهبر کلیسای کاتولیک با آیتالله سیستانی مرجع عالی شیعیان در خانۀ کوچک او در نجف بود.
این که رهبر واتیکان پای پیاده، خیابان ضلع جنوبی حرم امام علی علیه السلام را طی کند تا به خانۀ آیتالله سیستانی و شرط مرجع عالی برای حاضر نبودن هیچ یک از مقامات ارشد عراقی برآورده شود و قریب یک ساعت با هم گفت و گو کنند اهمیت فراوان داشت وکافی است به یاد آوریم رهبران ادیان کمتر ملاقاتهایی از این دست دارند چون بر حقانیت مطلق خود تأکید دارند و جایی برای پذیرش دیگری باقی نیست.
دیدار این دو اما نه برای بحث بر توحید یا تثلیت، مصلوب شدن یا نشدن عیسی مسیح، تحریف شدن یا نشدن انجیل و موارد احتلافی متعدد دیگر که دربارۀ انسان های گوشت و پوست و استخوان دار بود؛اقدامی نمادین از جانب پاپ فرانسیس که آیتالله سیستانی را ندا و صدای اسلام میداند نه داعش را و این برای دنیای تشیع یک افتخار بزرگ بود در حالی که می دانیم از حیث عددی، شیعیان در جهان اسلام از اکثریت برخوردار نیستند.
در داخل میتوان به توافق موقت سازمان انرژی اتمی ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی در تهران اشاره کرد قبل از آن که سوم یا پنجم اسفند ۱۳۹۹ برای اخراج بازرسان و احتمال تعلیق عضویت در پروتکل الحاقی سربرسد؛ توافقی که مجلس انقلابی و نابرجامی را به خشم آورد و میخواستند شخص رییس جمهوری، جواد طریف وزیر خارجه و علی اکبر صالحی رییس سازمان انرژی اتمی ایران را به نقض مصوبه خود و متعاقب آن تهدید به زندان متهم و محکوم کنند. (مجلس انقلابی برای تضمین مصوبات اصلی خود یک بند تهدید به زندان را هم در پایان میآورد).
خشم آنان به این خاطر بود که میپنداشتند برجام را زمینگیر کردهاند و روحانی به خاطر اخراج بازرسان یا محدود کردن فعالیت آنان نمی تواند قبل از انتخابات 1400 کاری انجام دهد.
از این رو درصدد برآمدند روی دیگر سکه را عملیاتی کنند اما بعد از ظهر همان روز رهبری در دیدار با خبرگان که حسن روحانی هم در میان آنان بود تأکید کردند«دربارۀ موضوع هستهای یک صدا باید از داخل شنیده شود» و بعد روشن شد که توافق موقت با آژانس پیش تر در شورای عالی امنیت ملی تصویب شده بود و طبعا رییس مجلس انقلابی در جریان بوده است.
نکتۀ جالب این که حسین شریعتمداری در موردی استثنایی نمایندگان را نکوهش کرد تا روشن شود یا نمایندگان پایداری به عمد سرکشی میکنند یا در جریان نیستند.
چنانکه اشاره شد خبر مهم دیگر دیدار پاپ فرانسیس با آیتالله سیستانی بود.
قبل از سفر دربارۀ اهمیت و ویژگیهای این دیدار چند نکته را یادآور شده بودم؛از جمله این موارد:
«داستان دیدار رهبران مذهبی در عالی ترین سطح همواره متفاوت بوده است. به این خاطر این که در رقابت مذاهب و ادیان به رغم اشتراکات، اختلافات جدی وجود دارد. کما این که دیدار رهبر کاتولیکها با رهبر ارتدوکسها و درون مسیحیان اگر طی هزار سال رخ نداد به خاطر این بود که هر یک خود را نمایندۀ انحصاری عیسی مسیح – اگر نگوییم خدا- میدانست یا میداند و نمیشود که رهبر ارتدوکسها (مسیحیان سنتیتر یا مسیحیت شرقی) به دیدار رهبر واتیکان برود چون اگر او را قبول داشت که کاتولیک بود!
عکس آن هم صادق است و رهبر کاتولیکها نمیتواند به دستبوس رقیب یا همتا برود. به همین سبب، تدبیری اندیشیدند و در فرودگاه هاوانا و سر راه سفر به مکزیک با هم دیدار کردند و چه مرد متدینی هم در نشست آنها حضور داشت:رائول کاسترو!
پاپ فرانسیس اما متقاوت است و اگر فیلم «دو پاپ» را دیده باشید از تفاوتهای او با پاپ قبلی (بندیکت شانزدهم) آگاهاید (و اگر ندیدهاید، ببینید و از بازیهای زیبای آن نیز خصوصا آنتونی هاپکینز لذت ببرید).
تفاوتهای اپ فعلی و قبلی فراوان و یکی هم نوع نگاه به مسلمانان و اسلام است. به یاد آوریم در سال ۱۳۸۵ چگونه پاپ قبلی سخنان تندی علیه اسلام بر زبان آورد و چه خشمی را در برخی کشورهای اسلامی برانگیخت؛ همان نطق دانشگاه رگنسبورگ که در ایران هم به آن واکنش نشان داده شد. او گفته بود اسلام به ضرب شمشیر و جنگ گسترش یافته است.
هر پاپ بعد از انتخاب عنوان یکی از قدیسان یا شخصیت های تاریخی کلیسا را برای خود انتخاب میکند اما برای ما ایرانیها واژۀ پاپ بیشتر یادآور «پاپ ژان پل دوم» است که لهستانی بود و سالهای طولانی در این منصب نشست و هم در اوج انقلاب ۵۷ و هم پس از آن بر سر ماجرای گروگانگیری برای رهبرفقید انقلاب ایران پیام فرستاد. دو دهه بعد نیز رییس جمهوری اصلاحطلب ایران، هم با او ملاقات کرد و در اواخر ریاست جمهوری هم در سال ۸۴ در مراسم تشییع جنازۀ او حاضر شد. همان آیینی که خاتمی مراقب بود با جرج بوش در یک قاب قرار نگیرد ولی چشم باز کرد و رییس جمهوریِ یزدیتبار اسراییل را در برابر دید!
هر قدر پاپ ژان پل دوم مردمدار و با روابط عمومی بالا بود جانشین او که خود را پاپ بندیکت شانزدهم نامید خشک و سختگیر و نچسب بود و چون خود را نمایندۀ انحصاری و مطلق خدا در روی زمین میدانست با دیگر ادیان و مذاهب که از جانب خدا سخن میگویند هیچ میانهای نداشت. چندان که در سفر به آمریکا حاضر نشد به مسجدی پا بگذارد یا با مسلمانان دیدار کند. هم او البته دست به اقدامی زد که سدهها اتفاق نیفتاده بود و در فیلم «دو پاپ» به زیبایی هر چه تمامتر به تصویر کشیده شده است: کنارهگیری از مقام والای پاپی. حال آنکه نمایندگی خدا یا پدر و پسر و روحالقدس، استعفابردار نیست. در پی آن همین پاپ فرانسیس کنونی با نام واقعی «خورخه ماریو برگولیو» که یک کاردینال آرژانتینی بود جای او را گرفت؛ اولین غیر اروپایی که پاپ میشد.
خود را پاپ فرانسیس نامید چون شیفتۀ «سن فرانسیس داسیزی»- قدیس صلحطلب و دوستدار فقرا- است و همین علاقه سبب شد در مراسم عید پاک و در «روز مذهبی پاشویی» -یادآور «شام آخر» – پای ۱۲ نوجوان بزهکار را در زندان کوچکی در شمال ایتالیا بشوید. در حالی که دو تن از آنها زن یا دختر بودند و یکی مسلمان و اهل بوسنی بود. هم زن و هم مسلمان بیسابقه بود. این رفتار اما از پاپ آرژانتینی سر زد. در واکنش به انتقادات هم گفت:مسیحیت اعتقاد به خدا و مسیح است نه باور به پاپ و پاپ باید خدمتگزار باشد».»
هر چند ممکن است این تعابیر, تعارفآمیز به نظر آید و تلاش برای بازگرداندن نفوذ کلیسا اما تفاوت او با سَلَف خود در نگاه به اسلام و مسلمانان را نمیتوان انکار کرد. یکی از دلایل خشم پاپ قبلی از مسلمانان، مجازات مسلمانان مسیحیشده در برخی کشورهای اسلامی بود حال آن که توصیۀ پاپ کنونی به اقلیتهای مسیحی در کشورهای مسلمان این است: «به جای تبلیغ دین خود، زندگی مسالمتآمیز با مسلمانان داشته باشید» و صلح و زندگی را برتر مینشاند.
با این توضیحات گزاف نیست اگر گفته شود در سفر به عراق هم دنبال زندگی بهتر برای مسیحیان این کشور خاصه کاتولیکها بوده است.
دیدار با آقای سیستانی همچنین به معنی آن بود که به جای اصرار بر حقانیت خود و نفی دیگران به زندگی بهتر پیروان و علاقه مندان بیندیشیم چرا که اگرچه بارها شنیده و خواندهایم که میان اسلام و مسیحیت اشتراکات بسیاری وجود دارد ولی واقعیت این است که اختلافات و تضادها بسا بیش از اشتراکات معدود است که برخی از آیات قرآن آشکارا در نفی باورهای مسیحی یا گزارههای انجیل است و مشهورتر از همه سورۀ توحید که بر نفی تثلیث و ادعای «پسر خدا» استوار است و نام دیگر آن -اخلاص- را میتوان به معنی «خالصسازی» از هر آمیزه یا آموزۀ دیگر دانست. در این سوره همچنین باور مسیحیان به «مولود» بودن عیسی صراحتا رد میشود و تمام این سورۀ کوتاه را میتوان برای نفی آن باور دانست.
اختلاف اصلی اما شاید در جای دیگری باشد. یهود چون خود را آخرین دین میدانست، تبلیغ عیسی را به مثابه پیام جدید برنتافتند چون او آن پایان را به رسمیت نمیشناخت. یهودیان به عهد عتیق باور دارند که با «تَنَخ» به پایان رسید. (شامل تورات و کتب پیامبران دیگر). مسیحیان اما از عهد جدید سخن گفتند با ۲۷ کتاب و از جمله انجیلهای چهارگانه. هر چند در قرآن از «انجیل» به صورت مفرد یاد شده است (منظور از عهد در عهد عتیق و جدید، دوره و زمانه نیست. “پیمان” است برای بخشایش در قبال ایمان).
مسیحیان هم خود را نقطۀ پایان میدانستند اما ۷ قرن بعد پیامبر اسلام ظهور کرد و همین باور داشتن و نداشتن به پایان یافتن یکی از دلایل اصلی اختلافات ادیان سه گانه ابراهیمی و منشأ مناقشات فراوان بوده است.»
این توضیحات را آوردم بودم تا روشن شود پاپ فرانسیس به عراق نرفت تا از اشتراکات یا اختلافات بگوید که روشن است باور به پدر و پسر و روح القدس کجا و ایمان به الله کجا؟
در اسفند ماه همچنین اعلام کاندیداتوری علی مطهری و سردار سرتیپ سعید محمد پس از استعفا یا برکناری از قرارگاه خاتم الانبیا و واکنش اتهام آمیز محمود احمدینژاد به حداد عادل که او را تمام شده دانسته بود و انتخاب بهزاد نبوی به ریاست جبهۀ اصلاحات برای اخذ تصمیم واحد در انتخابات 1400 نیز اخبار قابل تأمل و مهمی بودند اما چون زمان زیادی نگذشته به این اشارت بسنده و دفتر مرور سال کهنه پس از ۱۲ برگ برای ۱۲ ماه بسته میشود.